شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۸۲۱۸۹
تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۳۹۶ - ۲۰:۰۶
 مصطفی نظاری

خوزستان امروز به مثابه گوشت در اختیار ساتوری ست که هر لحظه ای تکه ای از بدن خود را قربانی ندانم کاری و لابی قدرت می کند! خوزستان مظلوم، به بهای نام بلندش کلنگ فرصت طلبی را به جان می خرد، خوزستان ذره ذره آب می شود تا آخرین قطرات خون پاکش فوج فوج بریزد بر آبادانی حوالی دوست! به ناحق نیست اگر دولتیان این فرجام سخت را به بهایی اندک و اندازه کم توقعی همه مردمان خوزی پرداخت کنند. 

مگر خوزستان چه می خواهد؟ دوستی سخن گفت از دیالوگ دو دیدگاه متفاوت به دنیای پیرامون. اولی پرسید: آرزویت چیست؟ دومی گفت: شغل مناسب، در آمد مکفی، خانه و اندکی امنیت برای زندگی در هوای سالم!

اولی گفت: من از بدیهیات زندگی که حق مثلم توست سخن به میان نیاوردم، از آرزوهایت پرسیدم! اینجاست که همه ما را به فکر فرو می برد! مگر ما از دولت مردان چه می خواهیم، جز بدیهیات زندگی که حق مثلم و بایسته شهروندی مان است؟ حق تنفس در هوایی پاک، حق شغل مناسب و به دور از این همه آمار سر به فلک کشیده بیکاری و حق امنیت خاطر! شاید اما همه مشکلات خوزستان و البته تبعیض هایی که چهره این استان مرزی را لگد مال می کند در همین سه حق شهروندی خلاصه می شود. و هر که فقط این سه را طلب کند آنقدر متواضع است که باید سر تعظیم بر قامتش فرود آورد. 

این روزها خوزستان درگیر دو شک بزرگ است، آزمون استخدامی نفت و نامه کلانتری! نخستین مساله اما با ورود به موقع مسئولین، هوشیاری و مطالبه گری بحق دانشجویان دانشگاه نفت قول اصلاح گرفته و دومی نیز در ناقوس رسوایی تبعیض، انعکاس صدا می کند و  تازیانه  وار در طوفان بی تدبیری باز می گردد به رخسار این مردمان!

جزو نکات اولیه است که وزارت نفت نباید فارغ التحصیلان نفتی و البته بیکار خوزستانی را ندیده بگیرد. برنامه های اقتصادی هر استان باید در وهله اول فرصت شغلی برای مردمان همان استان ایجاد کند. باید تنها چراغ، اول خانه را روشن کند و بعد همسایه را به فیض برساند. این حق خوزستان است که اگر سهم نفت آن از بودجه پرداخت نشده و بر سفره خوزی ها (که شعار انتخاباتی مسئولین امروز بود) نیامده، دولت حداقل خود را ملزم بداند تا چهره بیکاری را از رخسار این استان کمرنگ تر نماید.  

اما آب و هوای خوزستان! امروز اکثر کارشناسان اجتماعی و محیط زیست منشا گرد و غبار خوزستان را به انتقال آب و سیاست های مخرب دولت در زمینه سد سازی و مدیریت غلط آب می دانند. تا جایی که این مهم دامن گیر استان های همجوار شده و در سال های گذشته پایتخت نیز از آن بی بهره نبوده است. هر روز که بیشتر به این سیاست غلط ادامه داده و پافشاری می شود اوضاع گرد و خاکی خوزستان غبار آلود تر می شود! پس خوزستان اگر مخالف انتقال آب است به این دلیل است که : 

1) حق آبه کشاورزان خوزستان در خاک حاصلخیز داده نشده و هر فصل به تعداد زمین های بایر آنان اضافه می شود، چون آبی نیست که برای کشاورزی استفاده شود اما همین آب برای کشاورزی به استان های دیگر با هزینه گزاف پمپاژ می شود. 

2) منشا گرد و  خاک خوزستان انتقال آب است. که اگر این تحفه راه نطنز را پیش نکشیده بود امروز بیماری آسم نوزادن و سالخوردگان ما را تهدید نمی کرد!

3) روستاهای اطراف سدهای عظیم - که پروژه شکست خورده علمی دنیاست و اسرار ساخت آن در کشور همچنان علامت سوال در ذهن مردمان باقی گذاشته - از نداشتن آب لوله کشی برای شرب رنج می برند، آنان در چند قدمی آبی که قرار است کیلومترها آن طرف تر را سیراب کند زندگی می کنند و از آن بی بهره اند. کاش این همه اراده برای لوله کشی آب شرب به روستاهای خوزستان بود! 

و اما کلانتری: نکته ای که شاید چندان قابل توجه قرار نگرفته عدم پردازش به این موضوع است که کلانتری چرا در خصوص سیاست های انتقال آب و داشتن آب مازاد سخن می گوید؟ چرا که این مهم با وزارت نیرو و سازمان مدیریت مصرف آب کشور است نه محیط زیست! ایشان جایگاه خود را باید محترم شمرده و تخطی از آن نکند که شاید به او ارتباطی ندارد و دخالت بیش از حد تاوان جبران ناپذیری برای او به همراه دارد! ایشان اگر دلسوز محیط زیست کشور است باید مشکل سد گتوند که شوره زارنمک را در خاک حاصلخیز خوزستان تزریق می کند، را حل نماید! ایشان اگر دلسوز محیط زیست است راهکار علمی برای عدم خشکی تالاب ها، گرد و غبار و ... ارائه دهد. ایشان اگر دلسوز محیط زیست است سرنوشت گوزن زرد ایرانی را از ابهام خارج کند و اگر داعیه دلسوزی دارد، با توجه به اینکه دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه است، مشکل این مهم را حل و فصل نماید. اگر دلسوز است در حیطه اختیارات خود نظر دهد!

همه اشکالات از زمانی شروع می شود که مسئولین دچار خود بزرگ بینی شده، خود را عقل کل و نظر خود را بدون اشکال می بینند. نیک می بینید که پس از اعتراض بحق نمایندگان خوزستان - به دور از حاشیه ها- به جای جوابی منطقه چنین سخنی شنیده می شود: فکر کردید من خانم ابتکارم؟ (!) و یا به تو هیچ ربطی نداره ... اینگونه شروع ماجرایی است که به ناکجا آباد ختم می شود. جالب تر آنکه به تو هیچ ربطی نداره به نماینده مردم و وکیل مردمی گفته می شود که در یک پروسه آزاد توسط مردم انتخاب شده است، در حالی که او انتصابی است و در جمهوریت جایگاه نمایندگی والا تر از جایگاه های انتصابی است! و ای کاش دولت مردان ما این بیت زیبا و ماندگار از درس های دبستانی خود را سرلوحه کار خود قرار می دادند: «ادب مرد به ز دولت اوست...»
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار