مصطفی داننده در عصر ایران نوشت: برای حل مشقهای دوران مدرسه به خانه یکدیگر میرفتم. روزی خانه ما، روزی خانه جلال، روزی خانه صادق، روزی خانه محمود و...
در یک روز بارانی که آب تهران را برداشته بود به خانه یک از بچهها رفتیم تا تمرینهای ریاضی را حل کنیم. سقف خانه چکه میکرد. چک، چک، چک، چک. با اعصاب خرد به دوستم گفتم با این صدا چطور درس میخوانی، کارتن میبینی یا حتی میخوابی؟ گفت «عادت کردهایم.»
حال و روز زندگی امروز مردم ایران هم مانند زندگی این دوست دوران مدرسه من است. ما دچار «عادت زدگی» شدهایم.
ما چندان علاقه نداریم مشکلات را حل کنیم بلکه تلاش میکنیم به آن عادت کنیم. سقف خانه همکلاسی من با یک بازسازی کوچک و کم خرج درست میشدند ولی آنها تصمیم گرفتند به صدای آب عادت کنند.
در این زمینه تفاوتی میان مردم و حاکمان هم نیست. بی سواد و با سواد همندارد. عادت در ایران سنتی و روشنفکر هم نمیشناسد.
آلودگی هوا را ببیند. اینقدر راهکاری برای آن پیدا نکردیم که دیگر به آن عادت کردهایم. همه میدانیم زمستان که میآید دیگر نباید منتظر برف باشیم. بلکه باید خود را برای هوایی پر از دود آماده کنیم. عادت کردهایم به جای آدم برفی، آدم دودی بسازیم.
ما به گرانی عادت کردهایم. روند عادی شدن گرانی در ایران هم روش مشخصی است. آن قدیمها یکم غر میزدیم. الان در فضای مجازی جک و کمپین میسازیم و بعد عادت میکنیم.
اینقدر به گرانی عادت کردهایم که هرچه قیمت یک کالا گرانتر بشود ما آن را بیشتر میخریم که خدای ناکرده ضرر نکنیم.
ما حتی اینقدر عادت کردهایم که به راحتی شعارهای همه نامزدهای انتخابات مختلف را باور میکنیم. عادت کردهایم که باور کنیم. عادت کردهایم نمایندهای بگوید برای یک شهر هزار نفری فرودگاه میسازد. عادت کردهایم رییس جمهوری بگوید ابر مشکلات را برای همیشه از سر ایران دور خواهد کرد.
چون عادت به باور کردهایم دیگر سوال نکنیم که آقا، خانم، چه بلایی سر آن شعارها آمد.
جدیدا به زلزله هم عادت کردهایم. روزهای اول کمی ترس داشتیم اما حالا به جای اینکه راهکاری برای مقابله با زلزله پیدا کنیم تلاش میکنیم به آن عادت کنیم.
عادت میکنیم که وقتی زلزله آمد، برویم بیرون کمی جوک بخوانیم، تلگرام گردی کنیم و بعد به خانه برگردیم بخوابیم. گویی قرار نیست فکری به حال شهر و خانههای ناامن در برابر زلزله کنیم.
به زلزله همانطور که به تصادفهای جادهای عادت کردهایم عادت میکنیم. سالهاست مردم جان خود را در جادهها از دست میدهند اما ما به جای پیدا کردن راه حل سعی میکنیم به آن عادت کنیم.
زمانی شنیدن مرگ دانش آموزان در یک حادثه رانندگی برایمان تلخ بود اما حالا اینقدر این خبر را شنیدهایم که دیگر به آن عادت کردهایم.
پس باید به مشکلات بزرگ و کوچک بگوییم: « بیایید ما عادت میکنیم»