شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۸۳۱۹۲
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۷

شوشان - عبدالرحمن نیک سرشت

همه جهان می دانند که  ابرقدرت ترین کشور جهان  آمریکاست، اما همه جهان و از جمله شهروندان آن کشور نمی دانند که آمریکا از جمله بدهکار ترین کشور هاست.

با توجه به این مطلب، بهتر است بدانید که پشتوانه ی پول این ابرقدرت بدهکار،  نه طلا و نه ذخایر ارزی دیگر است، بلکه پشتوانه پولی دولت آمریکا، یک پشتوانه آمرانه ی ناشی از هژمون استراتژیک در نظام بین الملل است که به شکل نامرئی تحت قاعده ی نظام سلطه، کم وبیش دارد بر جهان سروری می کند.

اما با این حال، کمتر کسی، از مشکلات مزمن و بحران های خاموش و روشن درون و برون مرزی این ابرقدرت بدهکار باخبر است،.

یا در مخیله ی کسی نمی گنجد که این ابرقدرت بدهکار را کشوری عقب افتاده، فقیر و یا توسعه نیافته تصور کند، با وجود این که اختلافات طبقاتی این کشور فوق العاده بالاست و تقریبا، نسبت آن یک درصد(فرادستان) به نود ونه در صد( فرودستان) است،

اما، با این وجود، برخلاف طبقه ی ۱۵ درصدی فرادست ایران، همان طبقه ی یک در صد  برخوردار آمریکا، از دارایی ها و سرمایه های کلان خود، به دولت مشتاقانه مالبات می پردازند و هم سرافرازانه بر خلاف سرمایه داران دلال ایرانی،  چرخ های تولید و اشتغال را راه اندازی می کنند و با هماهنگی دولت در سایر کشوری جهان دست به سرمایه گزاری می زنند.

با این توصیف،  دولت آمریکا،  کارگزار نظام سرمایه داری است، همان نظامی که پشتیبان و حامی دولت و ملت است،  اما، در ایران، کارگزار خود و اقمار ش نیل بر فربه گی است.

 در آمریکا،  طبقه ی فرادست، به کشور و یا مردم خود خیانت نمی کنند، و از سوی دیگر، دولت آمریکا، با تمام معضلات و مشکلات ناشی از مخارج و هزینه های میلیتاریستی بلند پروازانه ی خود در جهت امیال آمپریالیستی، قاعده مند، از محل درآمدها ،مالیات ها، و سایردریافتی هایش، تامین اجتماعی، بیمه های بیکاری و سایر خدمات عام المنفعه را راه اندازی می کند.

خلاصه مراتب دولت آمریکا حواسش خیلیجمع است که اتمسفر سیاسی ناشی از فقر، بیکاری و درماندگی یکدفعه سبب نشود تا تب جنبش هایی مثل وال استریت بالا بزند ولو این که از این وضعیتی که هست دولت را بدهکار تر کند.

 زیرا، فلسفه ی وجودی دولت در جهان مدرن، تامین حداقل های معیشتی و بالا بردن شاخصه های امید و سرزندگی در شهروندان، نیل بر فرونشاندن تب تند شورش است، که متاسفانه، رعایت این اصل مهم، در نظام جمهوری اسلامی و بخصوص دولت های حال و پشین در نظر گرفته نمی شود.

زیرا، سیاست در کشور ما تراژیک و غمبار دنبال می شود چون در فرهنگ سیاسی دولت - ملت ایران، از ناسیونالیسم عقلانی که منجر به عشق ورزیدن عملی و نه شعاری به میهن و مردم است به هیچ وجه خبری نیست.

چون هم دولت و هم  ملت، همه ی حرف ها و حرکات بی حساب و کتاب را انجام می دهند، و از عواقب ویرانگر آن بی اطلاع هستند و کمتر در حال مذاکره و گفتگو با همدیگرند.

 از سویی دولت به فربه گی و توسعه خودش می پردارد و از سویدیگر، مردم از فقیر و غنی، بخصوص بخش های فرادست به منافع شخصی خود علاقمندترند در این حالت منافع فردی ارجح بر منافع ملی می شود.

اینجاست که دولتمردان به دموگوژی ( مردم فریبی) روی می آورند ، یک روز ، برای اخذ  آرای بیشتر آن چنان، وعده و وعید به مردم می دهند و در باغ سبز را برای آنها نشان می دهند که ناگاه،  در مردم توقعات کاذب نسبت به توانایی دولت در حل مشکلات شان را بوجود می آورد و یک روزی دیگر، همین دولتمردان، بخاطر تفوق در دعواهای جناحی،  آنقدر راست و دروغ بر علیه همدیگر می بافند و دست به افشاگری یک کلاغ ، چهل کلاغ می کنند که مردم فکر می کنند همه چیز کشور به غارت رفته، بدین گونه است که آنها  نومید شده و خود را در این مملکت ول معطل و بی حامی احساس می کنند و فکر می کنند همه جای کشور، دست اندرکاران در حال بچاپ بچاپ هستند، که گویی، در کل کشور ما با بحران اعتماد روبرو می شویم.

 از سوی دیگر برنامه نویسان بودجه بخاطر این که نشان بدهند دولت کسری بودجه ندارد، برای حفظ موجودیت و تقویت دولت فربه ی رانتیری، نرخ ارز را در بازار سرمایه تصنعی افزایش داده و از طرفی همه بندهای تامین اجتماعی از قبیل پرداخت سوبسیدها( یارانه ها) و سایر هزینه های خدماتی، رفاهی، حمایتی را حذف می کنند.

از همه بدتر دولتمردان ایران برای حسن روابط و ابقای کرسی های خود در نظام سیاسی، بودجه های کلانی را در برنامه  برای مراکزی تعیین می کنند که هیچ نقش کلیدی در حل مشکلات و رضایت مندی مردم  ندارند، که البته منظور،  همان بودجه های کلان مربوط به مسایل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی غیر ضرور است .

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار