شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۸۳۴۴۸
تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۳۹۶ - ۱۴:۴۷
نباید انتقاد یا اعتراض را با شیوه مخرب مطرح کرد که در نمونه فوق به آن اشاره‌ای شد. هیچ تجربه موفق و ماندگاری از اعتراض و انتقادِ گره خورده به توهین و تخریب کلامی و یا همراه با برخورد فیزیکی وجود ندارد و نمی‌توان نمونه‌هایی را ارائه کرد که با توهین یا برخورد فیزیکی، معترض به نتیجه مطلوبش برای بلندمدت رسیده باشد؛ بنابراین، رویکرد تخریبی در ابتدا مسیر اصلاح از طریق انتقاد و اعتراض را مسدود می‌سازد.
چرا از کودکی فرهنگ اعتراض و انتقاد را آموزش ندادیم؟پس از وقوع ناآرامی‌های اخیر، این پرسش کلیدی پیش آمد که چرا اساساً فرهنگ و راه و رسم اعتراض و انتقاد را به کودکان آموزش نداده‌ایم و چگونه توقع داریم وقتی چنین آموزش‌هایی داده نشده، نسل‌های جوان کنونی در یک چهارچوب مشخص با ادبیات و مطالبات مشخص انتقاد و اعتراض کند و هر اعتراض و انتقادی توسط سوءاستفاده‌گران مورد بهره برداری قرار نگیرد و به انحراف کشیده نشود؟

به گزارش «تابناک»؛ انتقاد و اعتراض به شیوه‌های مختلف در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و دیگر قوانین برآمده از آن تصریح و حتی حق برگزاری تجمعات نیز با رعایت ملاحظات قانونی در قانون اساسی تصریح شده است. انتقاد و اعتراض سوای زمینه‌های قانونی، پیش‌نیازهای آموزشی نیز دارد، ولی همان گونه که آموزش قوانین اساسی و مدنیِ ضروری کشور در مدارس به فراموشی سپرده شده و حتی حفظ اصول قانون اساسی نیز جزو دروس اصلی نیست، برخی دیگر از ضروریات نظیر آداب معاشرت یا نحوه تعامل و یا بیان و بروز انتقاد و اعتراض نیز آموزش داده نشده است.

در دورانی که در مجموعه آموزش رسمی کشور، این مبانی اولیه به کودک آموزش داده نمی‌شود، فرهنگ انتقاد و اعتراض در خانواده نیز معنایی ندارد و مطیع بودن خواسته‌ای است که طبیعتاً اغلب خانواده‌ها وضعیت مطلوبشان است؛ پس طرح این موضوع با کودک که در صورت احساس تضییع حقوقش در هر بستری ـ حتی خانواده ـ باید انتقاد و اعتراض کند، معنای چندانی ندارد. در واقع همه ساختارها در عدم آموزش منتقد و معترض بودنِ کودکان سود می‌برند و هیچ ساختاری علاقه مند نیست چنین مطالبه‌ای را در نهاد کودک یا نوجوان به وجود آورد و خود را در مقابل چنین فضایی قرار دهد که ممکن است مقاومت کودک یا نوجوان را در مقاطعی در پی داشته است.

به همین ترتیب، در محیط شغلی و سایر ساختارها نیز منتقد و معترض بودن امری پسندیده نیست و این سر تسلسل ادامه دارد؛ ضمن اینکه تصور فراگیری انتقاد و اعتراضِ متعادل و در چارچوب از سوی شخصی که در دوران زندگی‌اش هیچ گاه با این مفاهیم و قواعدش آشنا نشده، بعید است و اساساً در فضای کنونی، آداب نقد و اعتراض به شیوه خودآموز و با نیم‌نگاهی به مردمان دیگر کشورها فراگرفته می‌شود که نمی‌تواند یک آموزشِ واقعی و کارآمد برای هر شهروندی باشد.

طبیعتاً از شخصی که به او نه در بستر خانواده، نه در محیط آموزشی، نه در فضای رسانه‌ای و نه در محیط‌های شغلی، اسلوب و راه و رسم انتقاد و اعتراض آموزش داده نشده، نباید انتظار داشت در وقتی که تصور کرد، حقوقش تضییع شده و یا به دلیلی قصد اعتراض داشت، بهترین گزینه‌ها را انتخاب نماید. ترکش‌های این عدم آموزش پیش از این در شبکه‌های اجتماعی نمود داشت و وقتی در قبال هر رفتار اشتباهی از سوی یک شخص داخلی یا خارجی سیلی از پیام‌های حاوی ادبیات غیرقابل هضم منتشر می‌شد، باید در نظر گرفته می‌شد که فضای مجازی اتفاقاً از آنچه در معابر می‌بینیم، واقعی‌تر است.

از بدیهی ترین اصول انتقاد یا اعتراض مشخص بودنِ مسأله مورد انتقاد و همچنین در اعتراضاتِ گروهی، وحدت نظر همه معترضین بر یک یا چند خواسته مشخص است. این خواسته صرفاً نباید مشتمل بر این باشد که منتقدان یا معترضان چه نمی‌خواهند، بلکه باید آن سوی ماجرا را نیز در بربگیرد که یک شخص و یا کل گروه (در اعتراضات جمعی) دقیقاً مابه ازای چیزی که نمی‌خواهند، چه خواسته ای دارند؟

در کنار لیست مشخص انتقادها و خواسته‌ها، باید انتقادها را بر اشخاص متمرکز کرد که سرآغاز وقوع چالش‌هایِ مورد انتقاد هستند؛ برای نمونه اگر شخصی از بیکاری، فقر یا نابرابری گلایه مند است، تخریب اموال عمومی نظیر هواپیماهایی که با فروش نفت این کشور خریداری شده و مورد بهره برداری همه مردم است، حتی علت اعتراض را نیز نشان نمی‌دهد و هیچ کس با دیدن صندلی تخریب شده، به علت اعتراض‌ و خشمِ درِ پسِ آن پی نمی‌برد. بنابراین باید انتقاد در جای مناسب و نسبت به شخص مقصر در وقوع نارضایتی مطرح شود و در نقد درست هدف گیری کنیم.

همچنین نباید انتقاد یا اعتراض را با شیوه مخرب مطرح کرد که در نمونه فوق به آن اشاره‌ای شد. هیچ تجربه موفق و ماندگاری از اعتراض و انتقادِ گره خورده به توهین و تخریب کلامی و یا همراه با برخورد فیزیکی وجود ندارد و نمی‌توان نمونه‌هایی را ارائه کرد که با توهین یا برخورد فیزیکی، معترض به نتیجه مطلوبش برای بلندمدت رسیده باشد؛ بنابراین، رویکرد تخریبی در ابتدا مسیر اصلاح از طریق انتقاد و اعتراض را مسدود می‌سازد.

با این حال، به واسطه عدم آموزش برای انتقاد و اعتراض مسالمت آمیز که به ریشه هایش اشاره شد، هزینه‌های قابل توجهی از این ناحیه در سال‌های متمادی تحمیل شده است. در این زمینه در ابعاد بزرگ می‌توان به ناآرامی‌ها و التهاباتِ اخیر در برخی شهرهای ایران و در ابعاد کوچک‌‎تر به نزاع‌های فراوانی که روزانه در سطح شهرها یا در بستر اینترنت رخ می‌دهد، اشاره کرد که در بسیاری موارد به خشونت‌های فیزیکی پرهزینه منتهی می‌شود. آیا در بدیهیاتی که به کودکان و نوجوانان آموزش نمی‌دهیم، تجدیدنظر می‌کنیم؟

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار