شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۸۴۷۷۸
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۹:۵۰

شوشان - عبدالرحمن نیک سرشت :

در دوره ی قاجاریه تنظیم روابط و مناسبات قدرت براساس نظام تیولداری، حول محور فرهنگ حرمسرایی جریان داشت و اعطای امتیازات و مقامات دولتی بر اساس خویشاوندی، دوستی و سرسپردگی رقم می خورد.

 البته، این نوع مملکت داری در آن دوره، به شکل پاتریمونیالیسم سنتی (پدرشاهی) ضامن امنیت سلطنت، و مصلحت دربار می گشت که به طور تجربی یک توجیه ی منطقی قابل قبولی را در برداشت.

اما به مرور زمان ایران عصر جدید، با فراگیر شدن آموزه های سیاسی آگاهی بخش و بروز قیام های مردمی بر علیه شاه و دربار، به ناگاه خواستار برچیدن این نظم مستبدانه گردید، که اوج آن را بوضوح در مشروطه می توان دید.

الغرض، با روی کار آمدن دولت های مشروطه، بویژه عصر رضا شاه، هرچند وضعیت مملکت بدلیل اجرای مدرنیزاسیون بهتر گشته بود، اما، شوربختانه، نخبگان و رجال تحصیلکرده نتوانستند روح نظام تیولداری را در ساختارهای اداری و مناسبات قدرت بزدایند و از چنبره ی آن رهایی یابند‌.

به هرحال بساط سلطنت با انقراض پادشاهی پهلوی و با طلیعه ی انقلاب اسلامی برچیده شد و این در حالی بود که همگان انتظار داشتند که انقلاب بتواند با تاسی از فرهنگ دینی، نافی روح تیولداری و برچیدن روابط ظالمانه و نیز، مناسبات نادرست آن باشد و قدری اوضاع را سرو سامان بخشد.

البته ناگفته نماند در بخش هایی از کشور، ما شاهد یک سری پیشرفت های اجرایی از بابت روش های شایسته سالارانه در مناسبات قدرت هستیم ولی در خیلی جاهای دیگر، اوضاع و احوال علاوه بر این که  تغییری نکرده، بلکه از دوره ی قاجار هم نامطلوب تر شد.!

از جمله، استان خوزستان، که از حیث فرهنگی، عجین با  روحیه ی نطام تیولداری، چه در ساختارهای سازمان اداری- سیاسی و چه در مناسبات اجتماعی- اقتصادی است و اکنون بشدت دچار بحران شده است.

بعد از عزل مقتدایی،  بسیاری از نخبگان خوزستانی چشم امید به جناب آقای دکتر شریعتی دوختند، تا اصلاحاتی چند، در راستای بهبود بخشیدن  به این وضعیت اسفبار  به ثمر نشاند، که متاسفانه با وجود همه ی هشدارهای قبلی، می بینیم، که ایشان، با تمام حسنات و کمالاتی که دارند، خود تبدیل به عنصر شتابنده ی این نقیصه ی تاریخی شده، که علاوه بر عدم اصلاحات مکفی ، اوضاع نسبت به قبل، بدتر و بغرنج تر شده است.

نتیجه گیری؛

هر ناظر بیطرفی می تواند با یک تحقیق ساده و کنکاش جزیی، از وجود روابط مخدوش حاکم بر مناسبات قدرت پی به عمق مصیبت ببرد، که همانا، محصول  بی ثباتی مدیریت و فقدان یک نظم کارآمد در حوزه ی عزل و نصب هاست.

برای مثال؛ این وارونگی های مدیریتی را، ما در فرمانداریها، بخشداریها و سایر نهادهای استان می توانیم بینیم، که اخیرا، نمونه ی بارز آن را در شهرستان دزفول مشاهده کردیم، که چگونه، یک فرماندار قوی و استخوانداری که حکم از وزیر داشته، یکدفعه و بدون قصد قبلی، عزل نمودند و متعاقب آن سرپرستی را که گماشتند دیری نپائید که او را نیز، استعفایش دادند و اکنون، بعد از چند هفته، این شهر را بلاتکلیف به امان خدا رها نمودند.

آری، ما این وضاع پریشان حال و نابسامان را که ناشی از عدم ثبات مدیریت است، کماکان در شهرهایی چون ایذه، باغملک، اهواز، هفتکل و سایر جاهای دیگر ملاحظه می نمائیم که نتیجه ی نفوذ بعضی از نمایندگان مجلس و یا فشارهای لابی قدرت است .

در واقع امروز بسیاری از شهرهای خوزستان، بدلیل عزل و نصب های شتابزده ی مصلحتی و نه تخصصی، بجای فرماندار، بوسیله ی سرپرست، اداره می شوند که احکام سرپرستی آنها، بعد از گذشت موعد قانونی، به علت عدم مراعات نظامنامه های رفتاری و پروتکل های بوروکراتیک هنوز ممهور به امضای وزیر نشده است.

بدون تردید این همه بی نظمی مدیریتی، که ناشی از تنطیم روابط نادرست و وجود مناسبات غلط اجرایی مبتنی بر کالایی بودن مناسبات قدرت است اکنون به شکل مدیریت مبادله ای در آمده و در بعضی از موارد، در سطوح میانی، عزل و نصب ها خیلی نازل و اسفبار در قالب، حق سکوت، دلالی و رانتخواری انجام می پذیرند .

با این توصیف، نظام تیولداری عهد قجری در مدیریت اجرایی خوزستان توامان با فرهنگ مدرن نومانکلاتوری (مدیران نورچشمی امتیاز خوار)  باز تولید شده و کم کم دارد صدای نخبگان و فرهیختگان را در می آورد.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار