محمدسعید بهوندی
پیشرفت و توسعه ی پایدار تعیین کننده ترین اتفاق و بهتر است گفته شود؛ عالیترین فرایند و جریانی است که در همه ی کشورهای عالم، اعم از کوچک و بزرگ و در هر سطحی از ترقی، می توان به پشتوانه ی آن زندگی راحت و شرافتمندانه را برای مردم سامان بخشید.
توسعه ی پایدار؛ به دلیل نیاز به مقدمات و زیر ساخت های لازم و کافی و از سوی دیگر توانمندی ها و محدودیت های منطقه ای و جغرافیایی در هر گوشه و سرزمینی از جهان، دارای تفاوت ها و مزیت هایی است که ممکن است، فرایند فعالیت ها و نتایج حاصل از آن را با دیگر جاها بصورت کمی و کیفی متفاوت سازد.
بارها و بارها عبارت زیبای توسعه را از زبان مسئولان در سطوح مختلف مدیریتی، متخصصان عرصه های مختلف، صاحبنظران رشته ها و مهارت های گوناگون و... در اخبار و جراید و فضای مجازی شنیده و خوانده ایم و از این اتفاق میمون و مبارک که لابد در کشور در حال وقوع است به وجد آمده ایم.
بنا نداریم در این خصوص خدای ناکرده موجب تلخکامی شویم. اما وقتی پای دلسوزی، مسئولیت اجتماعی و پرداختن به حقایق در میان باشد، ناگزیر از گفتن می شویم. بدون آنکه بخواهیم گناه مشکلات توسعه ی پایدار را به گردن کسی بیاندازیم و گروه و جناح و طرز فکر خاصی را به مسلخ گاه ببریم، آن حقیقت عریان و تلخ این است که شاید بر خلاف دیگر کشورهای جهان در خصوص عمل به این اتفاق(توسعه)، متاسفانه در کشورمان ایران در اولین قدم که همان "باور و اراده ی راستین" است، مشکلات اساسی داریم.
دانستن لوازمات مسیر توسعه و خواستن و علاقه و شوق به آن علیرغم اینکه مهم اند، ولی به تنهایی فقط پوشیدن جامه ی تعریف و تمجید هستند. اما چرا در قدم نخست که همان باور و اراده ی راستین است، نقص اساسی داریم، فعلا نمی خواهیم به دلایل آن بپردازیم، زیرا درست است که مهمترین و راهگشاترین مقطع مسئله است، ولی چالش برانگیز، طولانی، پیچیده و در هم تنیده می باشد.
باور و اراده ی راستین، جوهر تمامی تحرکات و فعالیت ها در همه ی ابعاد و سطوح است. از فردی تا اجتماعی و از منطقه ای تا کشوری و جهانی. باور و اراده ی راستین نیز نیازمند سوخت و انرژی است، و این سوخت بوسیله ی؛ "ایمان، تربیت(آموزش) و احساس نیاز" تامین گردیده و نیازمندِ مرکبِ مطمئن و قوی ای بنام "مشارکت عمومی" است.
هیچ مرکبی بجز مشارکت عمومی نمی تواند فرایند توسعه ی پایدار را سالم و کامل به سر منزل مقصود برساند و اتفاقاً بسیاری از اشکالات و عامل های محدود کننده در درون همین مرکب مهم(مشارکت عمومی) خفته و جا خوش کرده اند.!