امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان – زمان بابادی شوراب : گاندی پدر ملت هند بعد از گذشت بیش از نیم قرن هنوز هم در قلب مردم هند و دنیا حضور دارد.
او بعنوان
رهبر سیاسی و معنوی ملت هند، آنان را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری
کرد.
وی در
طول زندگی اش استفاده از هر نوع ترور و ابزار
خشونت برای رسیدن به مقاصد را نفی می نمود.
ایشان
هیچ گاه ناامید نمی شد و زمانی که احساس می
کرد ناامیدی به سراغش آمده، به یاد میآورد که در تمام طول تاریخ، ایده ها و تفکرات
راستین، عشق و مهربانی پیروز بودهاند و افراد
قدرتمند، ظالم و ستمگر بظاهر شکست ناپذیر در انتها محو شده اند.
او با
توجه به اینکه در اوج جوانی در غرب می زیسته و تحصیل می نمود، لیکن هیچ گاه به آن دیار
بسیار زیبا و با فرهنگ دل نبست و استفاده از نعمت ها و فرهنگ بسیار آن دیار را تنها
برای خود آرزو نمی کرد و نهایت سعی خود را برای ایجاد زیبایی عدالت، فرهنگ و گسترش
نعمت در جامعه هند می نمود، تا همه مردم سرزمینش
فارغ از هر دین، تفکر، نژاد ورنگی از آن بهره مند شوند.
هرگاه
در میان یاران و پیروان خود، رگه هایی از خشونت را مشاهده می نمود، ادامه جنبش استقلال
طلبانه مردم خود را متوقف کرده و بر این اعتقاد بود که جامعه با این شرایط آماده انقلاب
نیست، چون باور قلبی اش بر این بود که انقلاب یعنی بالا رفتن شعور مردم در مقابل هر
ظلم و خشونتی!
گرچه
وی مسلمان یا مسیحی و پیرو هیچ دین الهی نبود،ولی بخاطر احترام به مردم خود، ادیان
و اعتقادات آنان را بسیار محترم می شمرد و در مراسمات مذهبی آنان شرکت می جست و همچون
یک معتقد دینی به نیایش در کنار آنها و توده مردم می پرداخت، بطوری که بدلیل حمایت
از مسلمانان هم میهن خود از طرف هم کیشان ناآگاه و فرصت طلب مورد انتقاد و نهایتا ترور
گردید و اینگونه شهید راه تفکر خود شد.
ایشان
برای افرادی که در جهت آزادی مردم، جان خود را از دست داده، احترام خاصی قائل بود و
به شخصیت امام حسین (ع) ارادت خاصی داشت و رفتار و نحوه مبارزه خود را الگو گرفته از
این امام بزرگوار می دانست.
گاندی
در عین حال بعنوان یک رهبر معنوی و اخلاقی، یکی از بزرگترین انسان دوستان جهان محسوب می شود، که مبارزاتش از نوع مقاومت منفی دلیل
بارز انساندوستی اوست، زیرا نمیخواست در راه مبارزه مشروع برای گرفتن حق، خون انسانی
ریخته شود و معتقد بود همچنان که انسان نمیتواند انسانی را بیافریند و به او حیات
بخشد، به همین دلیل حق سلب حیات او را نیز ندارد.
مهاتما
از لحاظ دینی، دین هندوان را داشت.
وی چون
خود را انسانی کامل نمی دانست به صراحت به اشتباهات خود اعتراف می کرد و در جهت رفع
آن و اصلاح امور از هیچ کوششی دریغ نمی ورزید.
گاندی
همواره زندگی خویش را وقف آشکار نمودن حقیقت کرد و از لحاظ افکار و عقاید انسانی، شخصیتی
فوق العاده بود و به همین خاطر، تاثیر معنوی او بر مردم دنیا با هرتفکری با دوام تر
از آن خواهد بود که مرور زمان و شکل گیری رهبران ساختگی، مبالغه گر و ناپایدار جهان
در عصر ما روی آن تاثیر گذارند.
حس ناسیونالیستی
فرا مذهبی و عقل گرایانه گاندی از وی شخصیتی فراقومی و ملی ساخته و این اندیشه بنایی
محکم و غیرقابل ویران برای ملتش خواهد بود.
نکته
قابل اینکه مهانداس هیچ وقت در تفکر و عمل، جامعه خود را به خودی و غیر خودی، تفکیک
نکرد و برای جغرافیای آن احترام خاصی قائل بود و می توان گفت مهمترین مولفه فکری گاندی
برای جامعه جهانی که از وی چهره یک سیاستمدار صلح طلب، خیرخواه و مصلحتگرا ساخته، تساهل
در مواجهه با اندیشه های متضاد و اتخاذ راهکارهای بدون خشونت، برای غلبه بر بدی، شرارت
و استبداد بوده است.
وی اعتقاد
داشت که می توان با اجرای ایده ها و عقاید صلح طلبانه، ملت خود را الگویی برای مردم
آزادیخواه جهان قرار دهد و امروز بعد از گذشت بیش از نیم قرن، هندوستان با کثرت فراوان
جمعیت در حال تبدیل شدن به یکی از قدرت های برتر اقتصادی در جهان است، اما در مقایسه
این کشور با بخش جدا شده اش(پاکستان)، پاکستانی ها هنوز درگیر جنگهای فرقه ایی، افراط
و تروریسم می باشند.
به باور
بسیاری از ناظران، پاکستان امروز حیاط خلوت گروههای تروریستی و تکفیری شده است.
حرف
آخر:
گاندی
رهبری نیست که عملکرد وارثان انقلابش به گونه ایی بوده باشد، که وقتی مردم عکس او را
بر دیوار خانه ها و ادارات دولتی مشاهده کنند، از اینکه او را در به ثمر رسیدن انقلاب
هند همراهی کرده اند احساس پشیمانی کنند
۲۷/ بهمن / ۱۳۹۶