امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - غلامرضا فروغی نیا :
از تاریخ ۱۷ لغایت ۱۹ بهمن سال جاری نمایشگاهی از توانائی
های استان خوزستان در شهر دوحه قطر برگزار گردیدکه گزارش ذیل یک بررسی کوتاه از
نحوه حضور و دستاوردهای احتمالی را در معرض داوری قرار خواهد داد.
این رویداد از آن جهت مهم است که بدانیم بایستی از فرصت چالش سیاسی میان رژیم قطر و کشورهای عربی همجوار جهت توسعه بازارهای ایرانی در منطقه کمال بهره برداری را بعمل آورد از این حیث می توان رویکرد به صنعت نمایشگاهی را راهی کم هزینه و سریع و میانبر برای دستیابی به این هدف پنداشت.بنظر می رسد ما در فرصت یابی و درک شرایط نوین اقتصادی در چالشهای منطقه ای و جهانی نیازمند تشکیل هسته های مطالعاتی و عملیاتی هستیم تا بتوان از رویدادهای اطرافمان کمال بهره مندی ملی و بومی را بعمل آورد.
برای نمونه قرار بود سهمیه خوزستان در
این نمایشگاه ۲۵۰ متر مربع باشد اما عملا ۱۳۸ مترمربع پوشش نمایشگاهی داده شد و در
عمل نیز به ۱۲۰ متر کاهش یافت!چنین روند نزولی مبین این است که تیم بازاریابی
می بایستی خارج از حیطه اتاق صرفا در مسیر توجیه شرکت کنندگان گام برمی داشت و این
مهم علیرغم زحمات کارکنان اتاق نتوانست به نتیجه ایده آل منجر شود.
در همین رابطه از سرکار خانم عموری
رئیس اتاق بازرگانی اهواز این را پرسیدم . وی اظهار داشت که برگزارکننده این پروژه
طرف قطری است!
در حقیقت مسائل تشریفاتی خودبخود تاثیر بسزایی در عصبی نمودن کارگردانان اصلی برنامه هم خواهد نمود و باعث مواجهه رودررو با صنعتگران می شودو در نتیجه چنین رویدادی بجای افزایش جایگاه از موقعیت اتاق کاسته خواهد کرد.بنظر می رسد بهترین روش در آینده همانا استفاده از همه ظرفیتهای موجود استان در برگزاری انواع نمایشگاههای بین المللی خواهد بود و اتاق بازرگانی صرفا بعنوان جلودار و هدایت کننده و برنامه ریز نقش خود را باید ارتقا بخشد.یقینا نمایشگاهی از این دست کاری بویژه «قدم اول» مثبت و ماندگار بوده و در آینده و با زوایای مختلفی از داشته های اقتصادی و حتی در زمینه های اجتماعی و فرهنگی هم می تواند تکرار شود .
این نوع تحرکات به توسعه خوزستان بویژه در رابطه با مناطقی مثل
قطر که مشابهات فرهنگی و اجتماعی فراوانی با ما دارند کمک وافری به بخش خصوصی
خواهد نمود.
بعد از اینکه سفر یکساعت ونیم را در
پرواز بدون هر دغدغه ای گذراندیم تصورم این بود که در فرودگاه دوحه برای ورود مشکل
چندانی نداریم.
بیش از نیمی از هواپیمای قطری خالی از
مسافر بود و این برای ما تعجب برانگیز بود و آن را می توان از تاثیر تغییر مسیرهای
هوایی در پی چالش با کشورهای عربی حدس زد.پس از یکساعت و نیم مسیر ۱۲۰۰ کیلومتر هوایی و گذشتن از آسمان
اصفهان و شیراز و خلیج فارس به آسمان کشور قطر رسیدیم.
ساعت ۱۲.۳۰ نیمه شب روی باند فرودگاه دوحه
نشستیم اما زمانی که از گیت فرودگاه بیرون زدیم بیش از دو ساعت در صف بودیم.صفی
شلوغ و مالامال از جمعیت که همگی در یک مسیر کانالیزه شده بوسیله تسمه های نواری
پلاستیکی بسمت گیت ورودی هدایت می شدند.
هتل ۴ ستاره (هوریزون مانور) محل اقامت
ابتدایی ما در یکی از محلات قدیمی دوحه برایمان انتخاب شده بود اما پس از یک روز
با فشار رییس اتاق بازرگانی اهواز به هتل ۵ ستاره ای بنام «موون بیک» در بخش
تجاری دوحه منتقل شدیم.هتل یاد شده در مقایسه با محل قبلی از امکانات مرفه تری
برخوردار بود و از سوئی مبین تلاش دست اندرکاران سفر برای اقامتی آسوده برای ما
بود.
فاصله محل هتل تا نمایشگاه نیز در
حدود ۱۳
کیلومتر بود که از نظر بازدیدکنندگان می توانست محل دیگری که نزدیک شهر بود بجای
محل فعلی انتخاب شود.البته ساختار محل کاملامجهز و برای نمایشگاههایی با ابعاد
بسیار وسیع ساخته شده بود که نمایشگاه کوچک ما در آن گم شده بود.
از نکات بسیار دیدنی در دوحه
فعالیتهای شهرداری گسترده بویژه در زمینه ساخت و ساز بود که بشدت تحت تاثیر
میزبانی قطر جهت جام جهانی قرار گرفته است به گونه ای که در بسیاری از نقاط
کارگران و مهندسان بشدت و ۲۴ ساعته مشغول بکارند.
اینکه از چنین تکاپویی می توان سهمی
برای توسعه روابط اقتصادی با کشورمان جستجو نمود بستگی به فرصت شناسی فعالان
اقتصادی دارد و نقش سفارتخانه ما باز هم در این میان بیشتر است.
البته سفیر کشور مان(آقای سبحانی )را
مردی قبل از اینکه آگاه در زمینه اقتصادی بیابیم بیشتر شخصیتی سیاسی یافته ایم و
شاید شخصی مثل رایزن بازرگانی(آقای باقری)از اطلاعات واقعی تری برخوردار بود از
این جهت آنها حتما نسبت به شناخت فرصتها می بایستی عزمی مضاعف در خود جستجو نمایند
وگرنه چنین فرصتهائی هم مثل فرصتهای دیگر می آیند و میروند.
بی تردیدمهمترین ضعفی که در برنامه اجرایی نمایشگاه قطر می توان مورد توجه قرار داد عدم برنامه ریزی و شاید هم تغییر برنامه با توجه به حساسیتهای طرف قطری بود.ازنحوه گرفتن ویزا تا ورود و چگونگی ناهماهنگ آن و استقرار غرفه داران و سپس جابجایی آنها در محل دیگری مساله عدم برنامه ریزی را محسوس می نمود. بعلاوه در طول سفر هیچ بروشوری و یا گفتار مقدماتی برای توجیه حاضران مبنی بر اینکه وارد چه منطقه ای و با چه ویژه گیهایی شده اند، صورت نگرفت و اگر محتوای سخنان سنجیده رایزن اقتصادی (آقای باقری) را از مجموعه اطلاعات ارائه شده کسر کنیم عملا غرفه داران و بازرگانان ایرانی وارد دنیایی می شدند که خودشان ظرف ۶ روز استقرارشان می بایستی به جمع آوری اطلاعات همت می نمودند.
البته این نقیصه به خوبی در نزد سفارت کشورمان نیز محسوس بود به گونه ای که با تعجب از سوی آنها نیز هیچ آگاهی کتبی از مشخصات کشور قطر یا ویژه گیهای اقتصادی آن از قبل در اختیار افراد قرار نمی گرفت . بنظر می رسد فرصت طلایی ناشی از خلاء قدرتهای همسایه قطر در این کشور اگر به شکل همین ۶ ماه گذشته سپری شود عملا از این خوان بسیار گسترده فقط شهروندان ترکیه و هندوستان و چین و نپال و بنگلادش می توانند بهره برداری نمایند.
جلسه افتتاحیه و اختتامیه نیز چندان
صورتی از یک برنامه منسجم را در خود نداشت آنچه در این رابطه بسیار نمایان و از
سوی عده ای از شرکت کنندگان ایرانی مورد اعتراض بود پوستر نمایشگاه بود که در آن
نمادی از ایرانیت در آن ملاحظه نمی شد . این نکته را اگر در کنار عدم حضور سفیر و
یا نماینده وی در جلسه افتتاحیه اضافه کنیم نوعی در هم ریختگی حاکم بر برنامه را
می شد بخوبی دریافت نمود.حتی نماینده خبرگزاری ایرنا که روز دوم نمایشگاه به غرفه ها
سر زد از برگزاری آن اطلاع قبلی نداشت.
البته عوامل سفارت کشورمان پس از اطلاع از حضور بازرگان و غرفه داران فعال شدند اما چنین رویکردی صرفا با دو جلسه نه چندان موثر نمی توانست سطح توقع ایرانیانی را که از حدود ۱۲۰۰ کیلو متر فاصله خود را به این دیار رسانده بودند، تشفی بخشد . نکته ای که می بایستی بخوبی در این پروسه مد نظر قرار داد تاثیر حاکمیت «شیخوخیت» بر تاروپود اقتصاد کشور قطر است . به گونه ای که ۳۰۰ هزار نفر شهروندان اصلی این کشور عملا در میان جمعیت ۳ میلیون نفری میان این کشور تشکیل یک طبقه مرفه سهامدار در همه مراودات اقتصادی دارند به گونه ای که هر فردی خارج از کشور قطر اگر بخواهد وارد بازار این کشور شود بدون اتکا به یکی از افراد ۳۰۰ هزار نفری (بویژه افراد موثر ) نمی تواند امیدی برای برداشت سود آور داشته باشد .
بنظر میرسد سیاست درهای باز دولتمردان قطری از حدود ۶ ماه پیش به این سو موجب شده تا یک شوک به اقتصاد بشدت وابسته آن بوجود آید مع ذالک برنده چنین شرایطی کسانی هستند که بتوانند با بدنه شیخوخیت موجود در محدوده قدرت سیاسی ارتباط بر قرار نموده و پس از اطمینان سازی سهمی از بازار را بدست آورند و سهم افراد متنفذقطری نیز طبیعتا محفوظ پنداشته خواهد شد.
به نظر می رسد برنامه نمایشگاه قطر
نیز با مراوده شخصی یکی از افراد متنفذ برقرار گردید و چهار چوبه حقوقی در آن
ملاحظه نمی گردید کما اینکه اتاق بازرگانی اهواز بجز بهره برداری از عوامل اجرایی
در رتق و فتق امور ، طرف قرار داد غرفه داران نبودند و حتی این اتاق، غرفه ای هم
در نمایشگاه مذکور برای خویش تدارک ندیده بود که از این حیث برای مشارکت کنندگان
نمایشگاه سئوال انگیز بودهرچند این نکته مانع از ملاحظه زحمات و حتی خلاقیت و
پیگیری اتاق بازرگانی اهواز در برگزاری چنین رویدادی نباید تلقی شود.
با یک نگرش ساده می توان نتیجه گرفت که با توجه به برگزاری جام جهانی فوتبال که پنچ سال دیگر به انجام خواهد رسید و با عنایت به عزمی که نمود آن را در فعالیت شبانه روزی احداث و تدارکات امکانات قابل دیدن بود چنین شرایطی یک فرصت مغتنمی برای صادرات خدمات نیروی کارگری و همچنین صدور انواع خدمات ما هم خواهد بود. بویژه خدمات مهندسی و مشاوره های فنی می تواند زمینه مطلوبی برای مطالعه و بازاریابی داشته باشد . هر چند که فوتی ترین اقدام یعنی صادرات را می توان در خرید و فروش انواع کالاها جستجو کرد .
البته همه این موارد موکول به حل و فصل مراودات پولی خواهد بود . گرهی که اگر به صورت مطلوبی حل و فصل نشود در اینجا نیز جای پای واسطه ها و دلالان و صرافان می تواند بخش مهمی از درآمدهای حاصله را از ورود به کشورمان سد نماید .