امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان – فاضل خمیسی : هنوز طنین استراتژیک ترین شعار انقلاب اسلامی با عناوین سترگ "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" بر دیوارها و در نمادهای پایبندی به اصول انقلاب از قبیل راهپیمایی ها و مناسبتها به وضوح نمایان و آشکار است، شعاری که تمام اهداف عالیه انقلاب در دو کلمه "جمهوری اسلامی " آن تبلور یافته،
جمهوریتی که بر بستر اسلامیت
آن گستره پیدا میکند، و سرچشمه هویت آن با
تولدی جدید از آموزه های دینی آغاز میگردد،
ایران ما، با هویتی جدید و با بستر
اسلامیت از ۲۲ بهمن
۵۷ بازتعریفی
جدید می یابد.
دینی که در آن خطاب؛ از خانم
و آقا به خواهر و برادر ارتقا ارزشی و عاطفی پیدا میکند. و ارزش های رفتاری احسان و
ساده زیستی و بیشتر کار کردن برای مدتی طعم شیرین معنویت دینی را هر چند کوتاه به مذاق
همه می نشاند، حواسمان باشد؛ انقلاب اسلامی
و مانیفست آن در نوع خود یک دگرگونی مدرن در ارتقای عدالت محوری و برچیدن طاغوت و نوید
یک رفاه و توازن برای آحاد مردم بود،
ذکر این نکته خالی از لطف نیست
که شعارها ی کرامت انسانی و عدالتخواهی اسلام
در نزدیک ۱۵ قرن
پیش و در زمانی که آدمخواری و انسان سوزی در مغرب زمین یک رفتار حکومتی عادی تلقی میشد،
در جامعه آنروز رنگ عمل به خود گرفت، و خلیفه اسلام
و یک غیر مسلمان بصورت برابر مورد پرسش قاضی قرار گرفته و مورد قضاوت قرار داده
میشوند.
جامعیت، مدرن بودن،
و پوشش عمیق فرهنگی دین اسلام باعث میگردد، بقیه جوامع در برخورد با آن هویت خود را در زیر
مجموعه آن تعریف نمایند و این موضوع تا بدانجا پیش میرود که حتی افرادی که مشرف به
دین اسلام میشوند بدلخواه و نه به اجبار نام خود را براساس نامهای اسلامی انتخاب میکنند.
نمی شود دین اسلام را در حوزه اجتماعی تعریف کرد و در آن حوزه،
هویت هایی که در تاریخ با این دین زاویه داشته
اند، را مورد تقویت قرار داد.
عدم اجرای صحیح آموزه های دینی
در خیلی مواقع ناشی از مجریانی است، که یا
اعتقادی عمیق به آن نداشته، یا بجای فهمیدن و درک آن، قرائت مغرورانه و منفعت طلبانه
از آن داشته اند، در واقع دین دزدی کرده و
از دین ابزاری برای فریب و ایجاد انحراف در
فطرت های پاک انسانی میسازند، بروز هویت هایی از قبیل هویت های قومی و محلی و حتی در
برخی مواقع علم کردن هویت ملی در برابردین
یک ارتجاع تاریخی است، که نه تنها از
مفهوم مدرنیته و تجدد دور است بلکه یادآور بازگشت مجدد طبقات اجتماعی ظلم زده پادشاهان
و طواغیت گذشته است،
یادمان باشد، تمامی افتخارات مشرق زمین و دانشمندان آن اعم از
بوعلی سیناها، ابن خلدون ها، و حتی شعرایی از قبیل حافظ و سعدی مدیون آموزه ها و ظرفیت دین مبین اسلام است. افتخار
به دستورالعمل های عدالت محوری و اخلاق مدارانه و اهمیت به دانش در آیات نورانی قرآن
کجا، و سنگ نبشته هایی که انسان را در غل و زنجیر نشان میدهد کجا؟!
طبیعی است، برای یک مسلمان واقعی احساس برتری قومی از مفاهیم کفرآلود و معصیت زاست،چه برسد به اینکه این احساس را در نقش و رفتارهای
مختلف جامه عمل بپوشاند، یقین بدانیم، اگر سیاست انتقال آب، اشتغال، نگاه پایین دستی و حقیر شماردن برخی از
گروه های انسانی براساس منویات و برتری جویی توسط عده ای رخ میدهد، ناشی از نامسلمانی
واقعی آنهاست، حالا اینها در هر جایگاهی که
باشند، که در واقع آن جایگاه هارا غضب کرده اند،
حتی اگر بصورت شکلی مسلمانند ولیکن از نظر محتوایی در تضاد با آموزه های دینی
حرکت میکنند، در اسلام احترام به هویت ها و
فرهنگ ها در حقوق فردی مورد تاکید است، اما
این امر تا آنجاست که این هویت ها نقش تقابل با دین پیدانکنند، زیرا در اینصورت لازم است، با این هویت سازی ها تقابل کرد،
علیرغم اینکه جمهوری اسلامی بعد
از حدود ۳۹ سال
به خیلی از اهداف متعالی اسلام نرسیده، ناشی
از آموزه های آن نیست، بلکه عدم اعتقاد واقعی
به اسلام و رها نشدن از وابستگی های مادی و
غیر مادی برخی از مجریانی است، که برای این دین الهی بدیل قرار داده و ناکارآمدی خود
را به پای دین مینویسند
، دینی که برای بیع و رابطه زناشویی و حقوق حیوان برنامه دارد، نیازمند عملگرایانی است که این نسخه ها را با جدیت و بدور از عصبیت و وابستگی افسانه ای پیاده نمایند، نه اینکه اول منافع فردی و گروهی خود را اولویت بخشیده و بدنبال پیاده نمودن امیال خود باشند، در پایان اعتقاد شخصی بنده آنست که تبعیض گرایان و منفعت طلبان متظاهر به دین داری نه تنها اعتقادی به اسلام ندارند، بلکه از بزرگترین دشمنان آن محسوب می شوند..