از آنجا كه دولت آقاي احمدينژاد در طول ٨ سال زيرساختهاي اقتصادي كشور را از بين برده و مصيبتهاي زيادي براي دولت به وجود آورده است؛ طبيعي است كه دولت آقاي روحاني در هربخشي كه ميخواست ورود كند، ميفهميد با چه وانفسايي مواجه است و با چه مشكلاتي بايد دست و پنجه نرم كند.
محمدعطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در مصاحبه با روزنامه «اعتماد» از سکوت جهانگیری و شروط شکستن آن گفت.
این مصاحبه را می خوانید:
معاون اول روز گذشته گفته كه از مقطعي به او توصيه شده سكوت كند. برخي اوقات دولتمردان سخن از موانعي بر سر راه دولت ميگويند اما مصاديق آن را بيان نميكنندبه عنوان نمونه رييسجمهور چندين بار گفته كه مخروبهاي از دولت قبل تحويل گرفته اما آن را تشريح نكرده است. اين مساله چقدر با شفافيت در تضاد است؟
آقاي جهانگيري يك شخصيت هوشمند سياسي است. تجارب مديريتي و تجارب سياسياش در پارلمان، مديريت كلان، دولت و موقعيتش در نهادهاي انقلابي از جمله جهادسازندگي از او شخصيت ممتاز و معتبري ساخته است. اين شخصيت امروز در عاليترين سطح از موقعيت سياسي خود قرار دارد و با توجه به ضرورت روزگار، نسبت به برخي از مسائل گامهاي موثري را بر ميدارد.
در مقطعي آقاي جهانگيري در نقد دولت آقاي احمدينژاد سخناني را مطرح كرد و از برخي نهادهاي فراتر از دولت از ايشان خواستند كه سطح اظهارات نقدآميز خود را كاهش داده و بيشتر به دستاوردهاي دولت خود بپردازند. اين تذكر البته از جهتي درست و صحبتي هم كه منتقل شده دلسوزانه بوده است. جامعه وقتي پوستاندازي كرده و دولتي را تغيير ميدهد، در مقطع زماني كوتاهي مثلا سه ماه تا ٦ ماه ميپذيرد كه دولت پيشين نقد شده و اشكالات آن مرتفع شود. با اين حال نميتوان تاپايان دولت دوم با چنين رويهاي پيش رفت و دولت قبل را به صورت هميشگي به نقد كشيد.
از آنجا كه دولت آقاي احمدينژاد در طول ٨ سال زيرساختهاي اقتصادي كشور را از بين برده و مصيبتهاي زيادي براي دولت به وجود آورده است؛ طبيعي است كه دولت آقاي روحاني در هربخشي كه ميخواست ورود كند، ميفهميد با چه وانفسايي مواجه است و با چه مشكلاتي بايد دست و پنجه نرم كند. از اين رو بود كه سمت و سوي نقدآميز همچنان به سمت دولت احمدينژاد مطرح ميشد.
در اين بين آقاي جهانگيري در مقطعي تلاش كرد تا از سطح سخنان نقدآميز بكاهد. به هر صورت به عنوان يك اقدام سياسي و هوشمندانه اين امر پذيرفته شده است. ليكن سكوت دولت و معاون اول يا رييسجمهور مبناي اين نميشود كه چهرههايي كه در گذشته پرونده تباهي داشتهاند، جرات كرده و دوباره به صحنه شانتاژهاي تبليغاتي بازگردند. در چنين موقعيتي دولت مجددا به پاسخ به فضاسازيها و رفتارهاي شانتاژآميز برخواهد آمد. به طور طبيعي دولت حق دارد كه در چنين شرايطي موضعگيري كند.
اينكه آقاي جهانگيري دوباره موتور را روشن خواهد كرد در شرايطي مطرح شده كه دولت روحاني زبان نقدآميز خود را كنترل كرده اما طرف مقابل شانتاژهايش را ادامه ميدهد. منطق اين سكوت يا به سكوت واداشتن حداقل حكم ميكند كه آنان نيز، در شانتاژ سياسي و فضاسازي، خود را كنترل كنند. وقتي كه عوامل دولت آقاي احمدينژاد بخواهند فضا را به هم بريزند، اين حق مسلم دولت است كه از حقوق خويش دفاع كند و به جامعه نشان دهد كه به چه دليل اين نقدها مطرح ميشود و بايد در برابر به هم خوردن اين تعادل سياسي و اقتصادي در دولت قبل لب به سخن بگشايد.
وقتي ادعا ميشود كه تخلف يا ناكارآمديهايي در دولت قبل بوده اما اين ادعا به درستي براي افكار عمومي تشريح نميشود، چه تاثيري بر نگاه جامعه ميگذارد؟ آيا فاش نكردن موارد اشتباهات و تخلف كه معاون اول هم به آن اشاره ميكند، از اعتماد عمومي نسبت به دولت نميكاهد؟
بارها اشاره شده كه اين دولت بايد در قبال عملكرد خود و آنچه از دولت قبل در اختيار گرفته با بيان گويا و زبان صريح، مخاطب خويش را توجيه كند. دولت بايد نشان بدهد كه چه چيزي را تحويل گرفته و چه گامهاي رو به جلويي را برميدارد. متاسفانه دولت در اين زمينه زباني قاصر داشته است و نتوانسته دستاوردهاي خود را براي مردم بازگو و به معناي واقعي كلمه مردم را از آن مطلع كند. اصلاحطلبان نيز از اين جهت نقد دارند.
توصيه به سكوتها از سوي اصلاحطلبانرخ داده است؟
ما بناي اين را نداريم كه تا پايان هشت سال دولت آقاي روحاني به نقد دولت احمدينژاد بپردازيم. به سكوت واداشتن معاون اول و دولت، خارج از اراده اصلاحطلبان و خارج از نيروهاي طرفدار دولت بوده است. نهادهايي بودهاند كه از سر دلسوزي تذكراتي ميدادند و اين تذكرات به رسميت شناخته شد و معاون اول به آن توجه كرد. براي اينكه اين سكوت پايدار بماند بايد شانتاژچيان نيز سكوت كنند. تصور نكنند چون دولت سكوت كرده آنها ميتوانند حمله كنند .