نوید قائدی
این نوشتار بهدوراز هرگونه تفکر سیاسی و جناحی نگارش شده است و قصد ندارد هیچ فرد و گروه و دولتی را زیر سؤال برد و برای اولین بار است که توسط نگارنده منتشر میشود و حاوی مطالب علمی و کارشناسی است که درزمینهٔ علل بیابانزایی و مصائب پیش روی آن بحث میکند. به دلیل وسعت مطالب و حوصله کم خوانندگان کلیت مطالب در سه بخش ارائه میشوند. امید است که جهت خوانندگان گرامی مفید واقع گردد.
1- بیابانزایی چیست؟
بیابانزایی، تخریب مداوم اکوسیستمهای خشک با ایجاد تغییر در محیطزیست و فعالیتهای انسانی است. طبق برآوردها تقریباً نیمی از وسعت خشکیهای کره زمین که یکسوم جمعیت انسانی در آنها زندگی میکنند در معرض بیابانزایی هستند.
در سراسر جهان، بیابانزایی بر معیشت میلیونها انسان تأثیر مستقیم میگذارد که زندگی و حیات آنها در اکوسیستمهای خشک در حال انجام است.
در این اکوسیستمها کمبود آب در خشکی، تولید محصولات کشاورزی، علوفه، چوب و دیگر خدمات را محدود میکند که این اکوسیستمها برای انسان فراهم میکنند. درنتیجه خشکیها به افزایش فشارهای انسانی و تنوع آب و هوایی، بهویژه در مناطق خشک جنوب آسیای مرکزی (خاورمیانه) و آفریقا که آسیبپذیر هستند میانجامد که متأسفانه کشور ایران در مرکز این تحولات قرار دارد.
حدود 10 تا 20 درصد خشکیهای زمین در معرض بیابانزایی هستند و بهطور مداوم فقیرترین جمعیت جهان را که معمولاً در این مناطق سکونت دارند را تهدید میکند؛ بنابراین، بیابانزایی یکی از بزرگترین چالشهای زیستمحیطی جهان امروز و یک مانع عمده برای برآورده ساختن نیازهای اساسی انسانها در این اکوسیستمهای خشکی است.
2- چگونه بیابانزایی و سلامت انسان باهم ارتباط دارند؟
2-1- در خشکیها، بیشتر مردم به خدمات اکوسیستم برای رفع نیازهای اساسی خود نیاز دارند. درواقع، بسیاری از منابع خود، مانند محصولات کشاورزی، دام، چوب سوخت و مصالح ساختمانی، به رشد گیاهان بستگی دارند و این شرایط رشد و نمو و تنوع زیستی بهنوبه خود بستگی به شرایط آب و هوایی و اقلیمی منطقه دارند. گرچه نوسان در خدمات ارائهشده توسط اکوسیستمها طبیعی است، بهویژه در مناطق خشک که تأمین آب نامنظم و کمیاب است.
بااینحال، زمانی که یک اکوسیستم خشک زمین دیگر قادر به بهبود شرایط خود در مقابل فشارهای اقلیمی نباشد، ممکن است روند بیابانزایی شروع شود اما اگر شرایط بهگونهای باشد که شرایط اقلیمی مناسب و رطوبت لازم تأمین گردد اکوسیستم میتواند بهصورت مارپیچ و زیگزاگی به حیات خود ادامه دهد البته ممکن است که در طی سالهای گوناگون این شرایط متفاوت و شدت و ضعف داشته باشند.
2-2- بیابانزایی بر طیف گستردهای از خدمات ارائهشده توسط اکوسیستمها به انسان تأثیر میگذارند که میتوان به محصولاتی مانند غذا و آب، فرایندهای طبیعی نظیر تنظیم آبوهوا و همچنین خدمات غیرمادی مانند تفریح و خدمات پشتیبانی مانند حفاظت خاک اشاره کرد.
هنگامیکه منطقهای در معرض بیابانزایی قرار میگیرد، مردم اغلب با استفاده از زمینهایی که حتی تولید کمتر دارند سعی در حفظ خوددارند اما به دلیل شرایط بد اقلیمی و معمولاً کمبود آب بعد از مدتی قادر به حفظ شرایط خود نیستند لذا ناخواسته با حرکت بهسوی شهرها و در مناطق مرزی حتی حرکت به کشورهای دیگر به این موضوع پاسخ میدهند. مجموعه این واکنشها میتواند منجر به اقدامات کشاورزی غیرقابلجبران، تخریب بیشتر زمینها، گسترش فرسایش روستایی و شهری و مشکلات اجتماعی و سیاسی شوند.
3- چه کسانی بیشتر از بیابانزایی آسیب میبینند؟
بیابانزایی به دلیل وسعت عمل خود بر معیشت میلیونها نفر بهصورت مستقیم و غیرمستقیم تأثیر خواهد گذاشت.
3-1- بیابانزایی در خشکیهای سراسر جهان در حال وقوع است و حدود 10 تا 20 درصد از کل خشکیها ممکن است در حال کاهش و تبدیل به بیابان باشند، اما ارزیابی میزان دقیق بیابانزایی دشوار است و نیاز به ابزارهای پیشرفته و بررسیهای دقیق بینالمللی دارد و از عهده دولتها برنمیآید و نیاز به همکاریهای جهانی است.
3-2- اکثریت جمعیت جهان در کشورهای درحالتوسعه زندگی میکنند. در مقایسه با سایر نقاط جهان، این جمعیتها ازلحاظ سطح رفاه، درآمد سرانه و مرگومیر نوزادان در ردههای پایینتری هستند. بدترین وضعیتهای بیابانزایی در مناطقی از آسیا و آفریقا است و کشور ایران یکی از نقاط بحرانی و مهم در سطح کره زمین است که به دلیل شرایط اقلیمی و کمبود نزولات جوی مستعد توسعه روند بیابانزایی است.
متأسفانه جمعیت دشت و صحراهای ایجادشده اغلب به حواشی زندگی رانده میشوند و نمیتوانند نقش مهمی و مؤثری در فرآیندهای تولید و تصمیمگیریها ایفا کنند لذا آنها فقیرتر و آسیبپذیرتر میشوند.
3-3- بیابانزایی اثرات زیستمحیطی زیادی را به دنبال دارد که فراتر از مناطقی است که مستقیماً تحت تأثیر آن قرارگرفتهاند. بهعنوانمثال، از دست دادن پوشش گیاهی میتواند منجر به ایجاد تودههای بزرگ گردوغبار شوند که با وزش باد و حرکت میتواند باعث ایجاد مشکلات بهداشتی در مناطق پرجمعیت شده درصدها و شاید هزاران کیلومتر دورتر شوند مانند مصیبتی که امروز خوزستان به آن گرفتار است.
علاوه بر مشکلات زیست محیطی در آیندهای نهچندان دور این اثرات به بحرانهای اجتماعی و سیاسی در مناطق همجوار تبدیل خواهند شد. بهعنوانمثال، مهاجرت انسان از مناطق خشک به شهرها و دیگر کشورها میتواند ثبات سیاسی و اقتصادی را به خطر اندازد.