شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۸۷۶۹
تاریخ انتشار: ۱۷ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۹:۳۱

می گفت حالا که جوونم دلم می خواد جوونی کنم.خوش باشم. از همه خوشگل تر باشم همه فقط به من نگاه کنن. دلم نمی خواد مثل مادربزرگ ها بچپم تو خونه اون وقت هیچ کس سراغم نمیاد.خوب وقتی یه کم سنم رفت بالا ,به چهل پنجاه رسیدم یه سفر می رم مکه و بعدش توبه می کنم.نماز می خونم.روسری سر می کنم.حالا کو تا اون موقع!خیلی وقت دارم...

بنده خدا نمی دونست مهلت زنده بودنش خیلی محدوده.بعد از تصادف حتی فرصت استغفار هم پیدا نکرد.


برچسب ها: داستان کوتاه ، مهلت
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار