شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۸۹۰۰۴
تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۳:۲۵
گفتگو با دانش عباسی شهنی پژوهشگر و نویسنده کتاب تاریخ مسجد سلیمان؛
شهری باستانی با فراز و فرودها، سکوت تاریخی و شکوفایی، تجربیات تلخ و شیرین گذار از تحولات سنت به مدرنیزم و نوستالژی نسل بچه های نفت در جریان زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردمان قوم بختیاری در...

شوشان-پدرام طاهری: [هرگاه از شهر برای رفتن به روستایمان (نی نردبان) که فاصله ی چندانی هم با شهر نداشت، از تپه ماهورها می گذشتم، به آواز و پرواز دسته جمعی پرندگان نغمه خوان، صدای رود تمبی که با صدای کارخانه ی برق در هم می آمیخت گوش می سپردم و حس و حالی به من دست می داد که برای سال های بعد اثرگذار بود...]

بخشی از اظهارات "دانش عباسی شهنی"، نویسنده و پژوهشگر صاحب قلم تاریخ و فرهنگ قوم بختیاری را می خوانیم که در گفت و گو با پایگاه خبری شوشان ابراز داشته است.

 اثرگرانقدر "تاریخ مسجدسلیمان" محصول سال های رنج قلم و پژوهش این پیشکسوت فرهنگی در عرصه ی قلم و تاریخ نگاری می باشد که با توجه به استقبال شهروندان بختیاری داخل و خارج کشور تا کنون چهاربار تجدید چاپ شده است.

وقتی کتاب را مرور می کنید، واژه ها، روایت ها، گزارش ها، نام ها، چهره ها و عکس ها، احساس  نوستالژیک به مخاطبان اثر می دهد و به نظر می رسد همین ویژگی یکی از دلایل ماندگاری و استقبال مخاطبان و باز نشر چند باره ی کتاب[ تاریخ تحولات صنعت نفت در مسجدسلیمان] است. 

شهری باستانی با فراز و فرودها، سکوت تاریخی و شکوفایی، تجربیات تلخ و شیرین گذار از تحولات سنت به مدرنیزم، و نوستالژی نسل بچه های نفت در جریان زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردمان قوم بختیاری در دامنه های زاگرس مرکزی می تواند از جمله دلایلی باشد که مولف اثر را برای تدوین کتاب تاریخ مسجدسلیمان انگیزه بخشد. 

کتابی که به عنوان بخش مهمی از تاریخ معاصر و تحولات خوزستان و قوم بختیاری ضرورت انتشار آن باید صورت می گرفت هرچند دیرهنگام ولی هوشمندانه در دهه ی هفتاد توسط دانش عباسی شهنی به رشته ی تحریر درآمد. 

نویسنده ی کتاب در تاریخ نگاری داستان نفت سیاه در مسجدسلیمان با اشاره به  گزارش ها و روایت های  دوره تحولات صنعت نفت در مسجدسلیمان، هوشمندانه با ذکر مصادیق، دلایل و معمای توسعه نیافتگی"شهر اولین ها" را متذکر می شود و در بخش های پایانی کتاب راه کارهای کاربردی برای استفاده از ظرفیت های نفت را در  مقطع زمانی انتشار کتاب ارایه می دهد. 

دانش عباسی شهنی با عنایت به برخورداری از تحصیلات آکادمیک دانشگاهی در رشته ی تاریخ، جزو آن نویسندگانی است که با حساسیت و تاکید بر رویکرد علمی در تاریخ و فرهنگ پژوهشی و با انتخاب سوژه های جذاب تاکنون مقالات متعددی در حوزه تاریخ و عناصر فرهنگی قوم بختیاری به رشته ی تحریر درآورده است که این رشته مقاله ها و یادداشت ها از رسانه های گوناگون  منتشر شده است. از این نویسنده همچنین کتابی پژوهشی با عنوان تاریخ آموزش و پرورش مسجدسلیمان منتشر شده است. 

پایگاه خبری شوشان بمناسبت یکصدودهمین سالگرد اکتشاف نفت با وی گفتگو انجام داده است که بشرح ذیل است:


1-کتاب تاریخ مسجدسلیمان که عنوان دیگر آن تاریخ تحولات صنعت نفت است تا کنون چهار بار تجدید چاپ شده است، بخش عمده ی کتاب که به دوران اکتشاف نفت اختصاص دارد آنچه نخست برای مخاطب کتاب جلب توجه می کند چگونگی دسترسی پژوهشگر به منابع است، در ابتدا توضیح دهید فرایند پژوهش این اثر چگونه طی شده است؟

به نام یزدان پاک و درود به روان تابناک برگزیدگان و مقربان درگاهش

از زمانی که بشر، نفت این ماده ی انرژی زا و گران بها را کشف و استفاده ی پرتعداد آن را فراگرفت، در کلیه ی زمینه ها بخصوص صنعت و تکنولوژی آن چنان جهشی پدیدار گشت که در طول تاریخ، بی سابقه و اعجاب انگیز بوده است.

نفوذ نفت به دنیای صنایع و گسترش آن، پدیده های بی شماری را به وجود آورد که شیوه ی زندگی را در اکثر جوامع دگرگون و بر آسایش وراحتی ملل افزود؛ ولی این ماده ی سحرانگیز در قبال خیر و برکات بسیارش، مشکلاتی را نیز به همراه آورده که در این مختصرمقال و اندک مجال نمی گنجد.

نقش و اهمیت روزافزون نفت از یک طرف و ضرورت توجه به ابعاد اجتماعی ، تاریخی، اقتصادی و ... آن در مسجدسلیمان از طرف دیگر، توجه مرا به این صنعت مهم جلب کرد. از دیرباز علاقه ی خاصی نسبت به تاریخ نفت و تأسیسات مربوطه داشتم. هرگاه از شهر برای رفتن به روستای مان نی نردبان که فاصله ی چندانی هم با شهر نداشت، از تپه ماهورها می گذشتم، به آواز و پرواز دسته جمعی پرندگان نغمه خوان، صدای رود تمبی که با صدای کارخانه ی برق درهم می آمیخت، گوش می سپردم و حس و حالی به من دست می داد که برای سال های بعد اثر گذار بود.

از اواسط دهه ی شصت خورشیدی شوق خواندن و عطش مطالعه در خصوص مسجدسلیمان در من شکل گرفت؛ بنابراین مشتاقانه به دنبال یافتن منابع، مآخذ و مراجعی پیرامون زادگاهم بودم. این روند ادامه داشت تا این که در دوره ی کاردانی، یکی از اساتید خوش ذوق به کرشمه ی عنایت، تحقیقی داد که گزارشی پژوهشی از شهر یا دیار خود بنویسید که این هم به نوبه ی خویش تلنگری بود برعلقه ی گذشته ام که با شور و شوق بیشتری پیگیری نمایم تا در غایت کتابی بنگارم. پنج سال واندی به جد و با رنج فراوان به کاوش در کتاب های کتابخانه ها، دفاتر نشریات، تفحص در بایگانی های وزارتخانه ها، تورق اطلاعات سازمان ها، ادارات، نهادها و یا هر جایی که حتی کوچک ترین مدرک یا نوشته ای درباره ی مسجدسلیمان داشت، پرداختم که برای هر کدام در شهرهای مختلف و اماکن متعدد، بسیار هزینه و سفر می باید.

به دلیل خاک آلود بودن برخی از مدارک مذکور که بعضاً چندین سال دست نخورده بودند، گاه می شد که سلامتی ام به مخاطره می افتاد که خود حدیث مفصلی دارد.

شرح این هجران و این خون جگر این زمان بگذار تا وقت دیگر

چون آن زمان فوق دیپلم بودم و در دوره ی کاردانی، روش تحقیق پیشرفته را یاد نمی دادند و تقریباً بیشتر به صورت گزارشی بود، بنابراین طبقه بندی و فصل بندی انبوه مطالب کتاب برایم مشکل می نمود که باز هم زحماتی را متحمل شدم. تأمین هزینه های چاپ آن نیز در سال 1374 معضلی دیگر بود که به لطف الهی، پیگیری و تلاش فراوان و با وام تبصره ی 3 حل شد.

2-در بخش هایی از کتاب برای مثال صفحات 158 و 159 مشاهده می شود نگارنده بصورت گزارش نویسی به موضوعاتی از قبیل جلب همکاری ایرانیان در فعالیت های نفت و وضعیت عشایر کوچ رو بختیاری اشاره می کند. این سلسله گزارش ها گاهی همراه با ارایه راهکار نیز بود و نمونه آن در فصل های مختلف کتاب نیز آمده است بیشتر توضیح دهید؟

اگر پاورقی صفحه ی 161 کتاب را ملاحظه کرده باشید، نوشته شده:« نویسنده ی گزارش آقای ویلیامسون می باشد» بنابراین مطالب صفحات 158 و 159 نیز ادامه ی گزارش ایشان است که اوایل سلطنت رضاشاه پهلوی به مسجدسلیمان آمده و گزارش فنی و تخصصی خویش را در قالب کتابی باعنوان«In a Persian Oil Field» چاپ کرده بود. واضح است که در روند امور و برای به حرکت درآمدن چرخه ی اکتشاف، تولید، صدور، انتقال نفت و فعالیت های بخش های مختلف خدماتی، رفاهی و ... مرتبط با آن، جلب همکاری ایرانیان و بخصوص نیروهای بومی در راستای پیشبرد کارهای شرکت، بسیار مهم بود. مثلا: فعالیت کارگران در حمل و نقل وسایل سنگین، ساختن پل، لوله کشی، راه آهن، جاده سازی، ساختمان سازی و ... که هر کدام امور طاقت فرسایی بودند، به کارکنان ایرانی محول می شد. زمانی هم که شرکت توسعه یافت و به کارکنان بیشتری نیاز داشت، بحث ساختن مدرسه، مراکز بهداشتی، درمانی ، خانه سازی برای کارگران ایرانی و غیرایرانی پیش آمد که در متن کتاب اشاره شد. معمولاً گزارش ها را عیناً در کتاب می آوردم که حفظ امانت شود. شرکت در اوایل برای تأمین نیروهای کاربومی ، با سختی و مشکلات بسیاری مواجه شد و افرادی را از هند به خوزستان آورد. به تدریج و با سیاست هایی که در پیش گرفتند، مانع کوچ عشایر شدند و به مرور تعداد زیادی استخدام

کردند و بعداً مشکلاتی از قبیل بهداشت، خدمات درمانی، آموزش و غیره بروز گردید که در کتاب به تفصیل اشاره شده است.

3-در صفحات 158و221و304و310و311 و 313 کتاب به منطقه ای با عنوان گدار لندر و تاسیسات صنعت نفت و پیامدهای جنگ دوم جهانی در این منطقه اشاره رفته است، گویا اهمیت این نقطه در تحولات نفت به گونه ای بود که مردم در آن زمان در گویش محلی گدار لندر را " اداره کوچیره" خطاب میکردند، پرسش این است که آیا شما در بخش تصاویر کتاب در آرشیو نفت به گزارش تصویری از منطقه دسترسی نداشته اید، این در حالی است که بخش مهمی از میراث معماری و سکونت گاه های نفت از قبیل لین های شرکتی و کلوپ ها و شاید نخستین اداره هواشناسی در گدار لندر بوده است؟

گدارلندر ناحیه ای است کوهستانی و در این محل است که رودکارون خیلی باریک و عمیق می شود. در آن خطه، از پاییز تابهار، تفرجگاه های سرسبز و فرح بخشی نیز وجود داشت که زیبایی و فرحناکی آن معروف بود. در فصل بهار شقایق های سرخ رنگ، سوسن های ارغوانی، گل های استکانی آبی رنگ و سایر گل ها و گیاهان طبیعی خوشبوی دیگر در آنجا می رویید. منظره ی عمومی گدارلندر، دره ای است با شیب زیاد که چرا گاهی بود بسیار خرم و پربرکت. بختیاری ها برای گذر از این ناحیه با موانع عبوری چون کوه، رودخانه و دره مواجه می شدند.

تلمبه خانه ی آب مسجدسلیمان در اوایل در منطقه ی درخزینه واقع بود، بنابراین کارشناسان تصمیم گرفتند که تأسیسات آبرسانی را در مکانی نزدیک تر احداث نمایند. مهندسین صنعت نفت به مطالعات خود در این مورد ادامه دادند تا آن که در سال 1296 خورشیدی پس از بررسی های کافی، محاسبه و مقایسه ی آن با کلیه ی مخارج و موقعیت ، رودخانه ی کارون در گدارلندر را که 880پا از سطح دریا ارتفاع دارد، مناسب ترین محل تشخیص داده شد و پس از آن مقدمات کار آغاز گردید. در نتیجه پس از مدت ها زحمت و کوشش در سال 1304 خورشیدی تلمبه خانه ی گدار لندر نصب و شروع به کار کرد. از آن پس با ازدیاد جمعیت ونیاز بیشتر به آب، به تدریج تأسیسات تلمبه خانه ی گدارلندر توسعه یافت و جمعیت بیشتری در آنجا ساکن شد. برای سکونت کارکنان به مسکن، مدرسه و ... نیاز بود. به تدریج بناهایی در راستای ارائه ی رفاهیات و خدمات ساخته شد. البته ناگفته نماند که در تکمیل مطالب، صفحاتی که اشاره کردید، تصاویری در صفحات357 ،362 و 392و467و517 کتاب چاپ شد. سال 1374 زمانی که مشغول عقد قرارداد با ناشر بودم، ایشان تاکید نمودند که هزینه ی چاپ عکس ها بیش تر از نوشته هاست، بنابراین در خصوص تصاویر گدارلندر فقط مجبور به چاپ تعدادی از آنها شدم. زین سبب تشویش هزینه و غم نان بود که هنوز گرفتار آنم. متأسفانه سال های بعد در حین اثاث کشی بخش عمده ای از عکس های قدیمی مفقود شدند که این هم از عواقب زندگی اجاره نشینی است.

4-ماجرای برج خانی که در کتاب اجمالی به آن اشاره شد در آن مقطع چه بود؟ آیا نام محله ی پشت برج مسجدسلیمان مربوط به همان دوره است؟

یکی از بندهای مهم قرارداد خوانین بختیاری با شرکت نفت، قراردادی درباره ی حفاظت محل بود که ایلخانی یکی از خان زاده ها را به عنوان سرمستحفظ شرکت، معرفی می کرد و عده ای مستحفظ و تفنگچی بدین منظور در اختیار او می گذاشت. شرکت، حقوقی به سرمستحفظ، مستحفظ و تفنگچیان می پرداخت و آن ها امنیت ناحیه را حفظ می کردند. این سرمستحفظ ضمنا حاکم محل بود و در کارهای حقوقی و جزایی، به رسم قدیم معمول در ایل عمل می کرد. در آن زمان، کمپانی نفت با توافق با ایلخان وقت ، داراب خان ایل بیگی و ... را به عنوان سرمستحفظ و حاکم مسجدسلیمان انتخاب نمودند.

تا سال 1303 خورشیدی، اداره ی نظم شهر به دست خان ها بود و مقر این خوانین بر چکاد یکی از تپه های شمالی مسجدسلیمان واقع شده که در گذشته به «برج خانی» یا «دارالحکومه» معروف بود. این افراد برقرار کنندگان نظام شهر بودند و با مسئولین ونمایندگان شرکت رابطه داشتند.

خوانین با کمک افسران انگلیسی و نیروهای بومی که لباس یک شکل (uniform) مخصوصی داشتند، نظم و مقررات شهری را برقرار می کردند. در اوایل 1306 خورشیدی که ملک الشعرای بهار به همراه وزراء و نمایندگان مجلس برای بازدید مؤسسات نفت به مسجدسلیمان آمد، قصیده ی بلندی را در شرح مشهودات خویش راجع به این خطه سرود و از این مأموران یاد نموده که:

انتظاماتی که در آن خطه دیدم ای عجب سال ها خلق آرزویش را به تهران کرده اند

بهر مجروحان و بیماران و گرماخوردگان چندمارستان به سبک انگلستان کرده اند

یکهزار و سیصد و شش بود و آغاز ربیع کاندر آن وادی زگل گفتی چراغان کرده اند

برج خانی در اطراف دکل محله ی پشت برج و مخازن بزرگ آسیب دیده ی جنگ تحمیلی واقع شده بود که به دستور خوانین دارالحکومه نام گذاری شد سال ها بعد و به مرور که خانه های شرکتی و منازل مسکونی شخصی ساخته شد، منطقه ی پشت تپه یمذکور به« پشت برج» معروف گردید که شاعران، نویسندگان و چهره های درخشانی نیز از این محله و مدارس آنجا برخاستند.

همه خاطرات من از پشت برج زشب های شادی و تماشای برج

از آن روزهای خوش کودکی زمانی که بود آن محله به اوج

ناصر ترهنده(یارا)

5-از نبوغ پرسنل مسجدسلیمانی در صنعت نفت به موارد جالبی در کتاب پرداخته اید از جمله دوران شش سال جنگ جهانی دوم و ساخت و تعمیر ابزارهایی در کارگاه مرکزی مسجدسلیمان که برای انگلیسی ها قابل تحسین بود و یا اشاره می شود به مقطع ملی شدن نفت که تعمیر وسایل و سیستم های فنی و الکترونیکی مخابراتی کل مناطق که توسط کارکنان مخابرات انجام می گرفت. می خواهم بدانم نقش بختیاریها در توسعه ی زیرساخت های صنعت نفت چقدر است، به نظر می رسد این نبوغ هنوز در صنعت نفت به مسجدسلیمانی ها تعلق دارد، شما چگونه ارزیابی می کنید؟

همان طور که می دانید 109 سال است که از زمان فوران نفت در میدان نفتون می گذرد و مطمئناً بیش از این تاریخ است که بختیاری ها با صنعت و رموز آن آشنایند. زیرا انگلیسی ها قبل از این تاریخ در ماماتین و شاردین اطراف رامهرمز که جزیی از قلمرو بختیاری است فعالیت داشتند. بنابراین از آن سال های دور، افراد قوم جلیل بختیاری با مدرنیته، ابزارها، آلات، ادوات و فعالیت های مربوطه آشنا بودند که این شناخت و و تکاپو در زمینه ی کاربردها و فنون آن، هر روز ذهن و هوش آنان را فعال تر می نمود و گاه منجر به ساخت وسیله یا وسایلی نوساز توسط آن ها می شد.

سال ها گذشت تا این که شرکت به نیروهای فنی بیشتری محتاج شد. بنابراین در مسجدسلیمان سعی کرد نوجوانان را به طور سیستماتیک آموزش دهد و در مراکزی چون«Training-School» یا آموزشگاه حرفه ای به کار آموزش و یادگیری مشغول سازد و بتدریج وارد صنعت نماید. علاقه ی آن جوانان بومی به کارشان بیش از آن بود که انتظار می رفت. نبوغ و هوش فوق العاده ی بختیاری باعث شد در کاری که انجام می دادند، مهارت بسیاری از خود نشان دهند. در طول چند سال جنگ جهانی دوم، در کارگاه مرکزی مسجدسلیمان، ابزاری ساختند و تعمیر کردند که برای انگلیسی ها قابل تحسین بود به جرئت می توان گفت که نقش بختیاری ها در پیدایش، رشد و توسعه ی همه جانبه ی صنعت نفت و استحکام زیرساخت های آن، اساسی و موثر بوده است و این روند تا کنون نیز ادامه دارد. بچه های زادگاه نفت، این صنعت را بخشی از خاطرات زندگی و امور روزمره ی خویش به حساب می آورند که در حیات درونی و بیرونی آن ها اثر گذار بوده است؛حتی در بخش هایی از گفت و گوی روزانه ی آن ها از واژه های فنی و غیرفنی انگلیسی و اصطلاحات شرکتی آن زمان استفاده می کنند. البته آنچه که در سؤال پرسیدید نسبی است، زیرا در سال 1928 دومین میدان نفتی ایران در هفتکل کشف شد و به تدریج سایر نواحی چون گچساران،پازنان، آغاجاری و ... به چرخه ی اکتشاف، تولید و استحصال نفت وارد شدند ومناطق نفت خیز را تشکیل دادند و جوانان مستعدی نیز از آن مناطق برخاستند.

در بخش پالایش و صادرات نیز سال های متمادی آبادان هم چنان یگانه مرکز پالایش و صدور نفت و فرآورده های مرتبط با آن بود که در آنجا نیز جوانان خوش ذوقی ظهور کردند. البته با تأسیس و رونق روزافزون دانشکده ی نفت، آبادان نیز در زمینه ی نبوغ صنعت، نقش داشت.

نفت ها در دیگ ها انباشته و زلوله ها سوی آبادان رود کاینگونه فرمان کرده اند

دستگاه برق تمبی چرخ گردانست راست کز نفوذش چرخ ها را جمله گردان کرده اند

تا به آبادان زنفتون در چهل فرسنگ راه عالمی روشن به نور علم و عرفان کرده اند.

(بهار)

6-در کتاب شما از راهکارها و طرح های ساخت پارک موزه نفت و هتل پنج ستاره بمناسبت یکصدمین سالگرد اکتشاف نفت خبر داده شده بود. آیا اکنون آن پروژه ها در فضای شهر ملموس است؟

روزی که نفت از قعر این سرزمین پا به عرصه ی وجود گذاشت، به گونه ای عمل کرد که مردم خون گرم آن رؤیای شیرین نفت را در سر پروراندند و همین سبب شد تا سالیان متمادی به استشمام بوی آن خوگرفته و به نوعی تمام شئون زندگی شان دستخوش این مهمان با ارزش باشد. بوی نفت در فضای مسجدسلیمان و دکل های اطراف آن همواره نمادی از کودکی فرزندان این خطه از ایران است که کودکی خود را با بازی کردن در این نقاط سپری کردند.

نخستین تأسیسات، تجهیزات و امکانات خاورمیانه در مسجدسلیمان بود که می توان به کارخانه ی برق ، بیمارستان مدرن، سیستم های مخابراتی، سیستم لوله کشی آب و گاز، فرودگاه،قطار،باشگاه، کارخانه های تقطیر، ساختمان های مدرن، سیستم های بهداشتی، خیابان های آسفالته، جاده ی ارتباطی، تلمبه خانه های نفت، آموزشگاه های فنی و حرفه ای و سایر موارد اشاره نمود.

سال ها مشعل ما پیشرو دنیا بود چشم دنیا همه روشن به چراغ ما بود

به هر حال به علت قرارداشتن قسمت اعظم تأسیسات و بناها در فضای آزاد هر روز براثر فرسایش فیزیکی و صدمات گوناگون، روبه نابودی می روند. از نسل اول و دوم شرکت نفتی کمتر کسی در شهر دیده می شود. آن چه مانده، شهری مهاجر خیز است با امکانات فرسوده و از کارفتاده ی شهری که زمانی کمپانی نفت همه ی حاشیه ی خیابان و جاده هایش را گل کاری می کرد و شهر را سرسبز نگه می داشت.

در عصر حاضر گسترش فناوری و روند رو به رشد دامنه ی زندگی ماشینی، سبب بهبود رفاه اجتماعی شده است که به همراه افزایش درآمدهای عمومی در نهایت، موجب احساس نیاز بشر به پر کردن اوقات فراغت می شود. یکی از اصلی ترین حاجات جامعه ی انسانی برای گذراندن این اوقات، احتیاج به گردشگری است که به شکل های گوناگون متجلی می شود.

جهانگردی بزرگ ترین تحرک اجتماعی در تاریخ انسان است که می تواند منشأ عمیق ترین تأثیرات فرهنگی و اقتصادی باشد. صرف هزینه ها نسبت به صنایع دیگر، بیشترین درآمد را ایجاد می کند و فارغ از اثرات تخریبی زیست محیطی، منبعی لایزال و تمام ناشدنی است.

کارشناسان، گردشگری را برای ممالک در حال توسعه به مثابه ی رکن بسیار مهم اقتصادی ارزیابی می کنند که با بهره گیری از درآمدهای مالی آن، می تواند به روند رشد این گونه کشورها سرعت بخشید. ضمنا متولیان آن در راه بهبود زمینه ی گفت و گوی تمدن ها و تنویر افکار عمومی، کاری بزرگ و خدمتی سترگ می کنند. به هر حال در راستای شناسایی مناطق و شهرهای ایران، دولت مردان و کارشناسان می توانند در بخش گردشگری، مسجدسلیمان را معرفی نمایند تا بلکه از این طریق درآمدزایی شود و شهر رونق گیرد.

مناطق زیبا و طرب انگیز اطراف مسجدسلیمان با چشم اندازهای خوش نقش و نگار می توانند به بخش مهمی از طبیعت گردی(اکوتوریسم) تبدیل شوند. منطره ی کوهستان پوشیده از برف ، شاخه های جوان بی برگی که زیر بار سنگین برف کمر خم کرده اند و پرندگان تنهایی که با حرکت بال های خود، برف را از تن شاخه ها می تکانند وحرکت موج گون گندم زارها که در اثر وزش نسیم، ظاهری رقصان به خود می گیرند. بسیار نشاط آور و تماشایی است که الحق می توان گفت:

رامش روح است ز گردشگری زهره ز گردون بودش مشتری

در مجموع جاذبه های فرهنگی، تاریخی، عشایری، زیارتی در کنار یادمان های صنعتی و تفرجگاه های زیبای منطقه می تواند مسجدسلیمان را به محیط مناسبی برای جلب گردشگران داخلی و خارجی مبدل سازد و از عزلت گزینی و مهجوریت نجات دهد.

در سال 1383 که کتابم باز نشر شد، بحث پارک موزه ی نفت و ساخت هتل نیز ورد محافل شده بود. بنابراین تصمیم گرفتم که مختصری پیرامون موزه ی نفت و اثرات آن مطالبی بنگارم. موزه در این دوازده سال و اندی، فراز و فرودهایی به خود دید و اکنون نیز مسئولین مشغول پیگیری امور آن هستند؛ ولی ساخت هتل هم چنان در هاله ای از ابهام می باشد؛ اما وجودش ضرورتی انکارناپذیر است.

ساخت و اجرای این دو مهم بی تردید زمینه ساز همفکری محسوس و قابل توجهی میان صنعت نفت، سازمان ها و نهادهای محلی و مردم خواهد شد و مطمئناً این تعامل، هماهنگی و Harmony (هارمونی) در راستای پیشبرد امور این خطه ی نیازمند به عمران ،اثر گذار خواهد بود.

7-در رسانه ها گاهی خبرهای ناخوشایند مشاهده می شود از تخریب سکونت گاه های نفت؛ منجمله در دهه ی گذشته تخریب لین های شرکت نفت در زیرسد مسجدسلیمان اتفاق افتاد و دیگر آثار در مرکز شهر، ارزیابی شما از این مسئله چیست؟

از دهه ی شصت خورشیدی روند تخریب، فروش،آسیب و ... به آثار،تاسیسات و ابنیه ی شرکت سابق نفت در مسجدسلیمان وحومه روبه رشد بوده است. همان آثار و دستاوردهای صنعتی که می توانستند در موزه ی نفت و جذب گردشگری داخلی و خارجی مؤثر باشند، اکنون به تلی از خاک تبدیل شده و یا نشانی از آن ها برجای نمانده که یادی از گذشته باشند و در راستای درآمد زایی مجدد برای این خطه، مفید و سودآور باشند، این قبیل کارها با هیچ معیاری قابل سنجش نیست. به راستی: ألَم یَعلَم بأنَّ اللهَ یَری» (علق/14)(آیا انسان نمی داند که خدا او را می بیند؟)

8- معماری نفت بخشی از هویت تاریخی مسجدسلیمان و حومه ی آن محسوب می شود؛ ولی به نظر می رسد تا کنون پژوهش جامعی بر روی معماری نفت در مسجدسلیمان صورت نگرفته است؟

به یاد دارم که پژوهش های علمی و دانشگاهی بر روی معماری نفت در سال های گذشته انجام شده بود؛ ولی نتایج آن را منتشر نکردند. البته ناگفته نماند که هنوز هم جای کار اساسی وجود دارد که روی هم رفته به افق آینده امیدوارم و چشمانم روزهای بهتری را بر دریچه های انتظار نشسته. البته ناگفته نماند که درباره ی مطالب بیان شده در این مصاحبه به هیچ عنوان روی سخنم مسایل سیاسی نیست، بلکه به موارد تاریخی، صنعتی و گردشگری نظر داشته ام.

9- بخشی از کتاب تاریخ تحولات نفت احتمالاً به تماس فرهنگ ما پرداختهاید و معتقد هستید این ظرفیت باعث شد در مسجدسلیمان جامعه ای پیشرفته تر از نظر اجتماعی، فرهنگی و صنعتی نسبت به سایر شهرها شکل بگیرد، این ویژگی اجتماعی که در مقطعی از تاریخ مسجدسلیمان ایجاد شد تا چه میزان قابل پژوهش و بیان و پرداخت است؟

مسجدسلیمان از آغاز پیدایش شرکت نفت، یکی از مهمترین مراکز کار و فعالیت های اقتصادی و محلی برای تجمع جمعیت شد. بیش از یک قرن پیش با فوران نفت از خاک زرخیز مسجدسلیمان، طلای سیاه با معیشت و معاش مردم این دیار پیوندی ناگسستنی و عمیق برقرار کرد و این اندیشه و خیال که نفت می تواند زمینه ساز توسعه ی پایدار خوزستان باشد و در راستای زدودن غبار فقر و محرومیت از چهره ی بسیاری از نواحی آن گام بردارد، در ذهن ملت، جای گرفت.

از اطراف و اکناف کشور بدین سو روی آوردند و به علت نبودن متخصص و کارشناس و افراد آشنا به تکنیک و فنون جدید، عده ی کثیری از اروپا و آمریکا به این ولایت وارد شدند. که بر اثر تماس و برخورد با افراد ایرانی، افکار و بعضی از عادات آنان، ساکنین این شهر را تا حدودی تحت تأثیر قرار داد و همین امر سبب شد که جامعه ای پیشرفته تر از نظر اجتماعی، فرهنگ صنعتی و ... را به وجود آورند. با این حال دو چهره ی متفاوت زندگی در این شهر دیده می شد. چنان که جمعی به پیروی از راه و روش زندگی مدرن اروپایی و عده ای خو گرفته به آداب ، رسوم و روش زندگی ایرانی در این اقلیم، روزگار را سپری می کردند. این ویژگی اجتماعی، صرفاً به دلیل مولود نفت و بخش های جانبی آن بروز و تجلی یافت. تا زمانی که افراد خارجی و پیروان مذاهب و معتقدان به سایر ادیان در این بوم، زیست می نمودند به قوت خویش باقی بود؛ همین که مهاجرت گزیدند ، آن قالب مصور ذهنی و بافت جمعیتی مذکور، حالت خود را به تدریج از دست می داد، ولی آثار بر جای مانده شان ورد زبان ها وسوژه ی پژوهشی شد تا حال که در خدمت شما هستم. البته همین مسایل نیز می تواند عناوین تحقیقاتی ارزشمندی برای پژوهش علمی در زمینه ی صنعتی، فرهنگی، هنری ، ادبی، مذهبی و ... باشند. ولی پردازش، تحلیل و کاوش در آن ها کار هر کسی نیست. به هر حال

مرد خردمند ادب پیشه را عمر دوبایست در این روزگار

تا به یکی تجربه آموختن با دگری تجربه بردن به کار

«سعدی»

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار