وزارت کشور قبل از معرفی استانداران، با نمایندگان آن استان، کنشگران سیاسی و مقامات ارشد روحانی در استان به رایزنی می پردازد.
دکتر حسن دادخواه / عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز
شکل و فرآیند رسمی تعیین و انتصاب استانداران کشور برابر با قانون، روشن است. وزیر کشور پس از بررسی های لازم استاندار را به هیئت دولت معرفی می کند و پس از تصویب، حکم او صادر می شود.
وزارت کشور بر پایه رویه نانوشته، قبل از معرفی استانداران به هیئت دولت، با نمایندگان آن استان در مجلس شورای اسلامی، کنشگران سیاسی و مقامات ارشد روحانی در استان به رایزنی می پردازد. البته پختگی و درایت و اصالت وزیر کشور، در تعیین استانداران شایسته و متناسب با وضعیت استان ها، دارای نقش و تاثیر بسزایی است.
این نگارنده در مقامی نیست که با تکیه بر استنادها، تحلیل جامعی از انتصاب استانداران خوزستان در چهل سال گذشته و عملکرد آنان ارایه دهد ولی به عنوان یک شهروند که از دور، تغییرات استانداران و حواشی آن را پایش می کرده است، بنا دارد تا در قالب گزاره هایی، گزارشی کلی و گذارا در این باره به تصویر بکشاند:
۱_تعیین و انتصاب استانداران خوزستان به جهت فراهم نبودن زمینه ها و مولفه های همگرایی میان همه طرف های مدعی، همواره با جنجال و هدر رفتن وقت و رایزنی های فشرده و بی حاصل همراه بوده است.
۲_ به جهت فراهم نبودن زمینه و مولفه های همگرایی میان کنشگران، مدت ماندگاری و طول عمر مدیریتی استانداران خوزستان بطور میانگین کمتر از دو سال بوده است. این مدت بی گمان برای به نتیجه رساندن اقدامات بسیار کوتاه است.
۳_ ناپایداری مدیریت عالی استان که برآمده از نبود همگرایی است،یکی از چند علت و چرایی عقب ماندگی استان خوزستان است.
۴_سهم خواهی نیروهای سیاسی خوزستانی در داخل و بیرون از استان، از استانداران جدید، بعضا موجب ثابت ماندن مدیران میانی، ناکارآمد بودن انان و عدم رعایت شایسته سالاری در انتصابات شده است.
۵_ وجود مسایل و موضوعات متعدد و متنوع در استان خوزستان، از یک سو و محدودیت ها و دست بستگی استانداران در گشودن راه های گریز از بحران ها و بر طرف کردن مشکلات، همواره ارزیابی عملکرد استانداران را با چالش و اختلاف نظر روبرو کرده است.
۶_شیوه برکناری و تغییر استانداران از سوی وزارت کشور در برهه هایی در شان مردم استان نبوده و احترام به حقوق شهروندی انان رعایت نشده است.
۷_ موضوع بومی و غیر بومی بودن استاندار و جوان و میانسال بودن و رشته تخصصی و نوع تجربه او همواره در انتخاب استاندار خوزستان اختلاف برانگیز بوده است.
۸_ نبودن رشد و سواد سیاسی کافی در لایه هایی از کنشگران سیاسی استان، ترجیح منافع کوتاه مدت حزبی وشخصی و صنفی، دخالت نیروهای غیر مسئول در وظایف و اختیارات استاندار و یکپارچه نبودن خواسته ها و انگیزه ها همه و همه دست به دست هم داده و مدیریت عالی استان را همیشه با اختلافات آزار دهنده فرسایشی روبرو کرده است.
۹_ نوع اقلیم خوزستان، محیط زیست، وجود صنایع و زمین های کشاورزی و وجود حامل های انرژی و مرزنشینی در کنار آسیب هایی که در گزاره های یادشده گذشت، موجب گردیده تا استان خوزستان امروز به استان مهاجرت خیز تبدیل شود.
امروز و پس از گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب و تجربه اندوزی های فراوان، بر نیروهای کنشگر و مدعی و فرهیختگان استان خوزستان لازم است که:
۱_ در ارزیابی های خویش از عملکرد مدیران و استانداران جز به مصالح عمومی استان نیندیشند.
۲_ از رقابت های فرساینده و جناح بازی های بی حاصل پرهیز کنند .
۳_ نسبت به حفظ مدیران بومی و سرمایه های انسانی داخل استان بیش از گذشته همت کنند.
۴_ بر نقاط مشترک خویش تاکید کنند و در رایزنی ها و معرفی مدیران استانی به وزیران، به شایستگی علمی و اجرایی و تخصصی و قابلیت ها توجه نمابند.
۵_ پیوند و رابطه دوستی و صمیمیت میان نیروهای جوان و نیروهای با تجربه میانسال و بهره جویی از توان فکری جوانان می تواند از بروز اختلافات فرساینده جلوگیری کند.
۶_از خنثا کردن اقدامات مفید مدیران بومی و تخریب چهره های خدمتگزار بپرهیزید و از گسترش و تعمیق اعتماد به یکدیگر غافل نشوند.