حسن نسیمی / نویسنده و روزنامه نگار
«بسم الله قاسم الجبارین»
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق...
ثبت است بر جریده عالم دوام ما...
زمان به وقت مهر بود. آخرین روز فصل داغ.
اهریمنی نگاه پلید و ناپاکش را به مام وطن دوخت. آزمندانه طمع خاکی را کرد که در آن عشق تا هزاره های تاریخ ریشه داشت.
آن روز ناغافل خاک جگر گوشه مادر وطن به چکمه های کثیف حرامیان آلوده گشت.
واین برای خوزستان آغاز تاریخ بود. اینجا در میان نخل های بی سر ایستاده در غبار تقویم از اول مهر ورق می خورد. حکایت همان حکایت مهر است و معرفت. گویی مهر پیوندی ابدی دارد با این خاک گلگون.
اول مهر 59جنگی ناخواسته با دشمنی تا بن دندان مسلح. جنگ اهریمن و دفاع پریان.
8سال خون و گلوله سرب داغ و قلب های تپنده ای که برای حفظ ناموس همچو برگ تقویم در اول مهر از حرکت ایستادند.
اما آن دیو پلید رویای تصرف سه روزه این خاک تفتیده را با خود به گور برد.
8سال مقاومت و ایثار برگ زرینی شد بر تارک افتخار مردم دلاور خوزستان.
حکایت عجیبی دارد این خاک. انگار مردم ما با مهر پیوندی جاودانه دارند.
تقویم ورق خورد و 38 سال از آن روز گذشت. باز هم مهر. باز بوی خون و گلوله قلب کودکی 4 ساله. و مانبازی که پایش را در فکه و طلائیه جا گذاشته بود و آغاز مهر آسفالت داغ خیابان شهر به خونش آغشته گشت.
کودکان 8 سالمان کودکی نکرده مرد شدند.
اکنون بعد از 38 سال نواده های نا خلف آن جرثومه فساد همچون سلف پلید خود چشم طمع به تن رنجور جغرافیای عشق دوختند. آن ها که تاب همدلی مردم را ندارند سر از آخور اربابان وهابی برآوردند.
یک بار دیگر تاریخ تکرار شد و دست نکبت بار اهل نفاق از آستین اربابان صهیونیست و آل سعود بیرون آمد.
اما نمی دانستند که وقتی نگاه ناپاکان به مادر وطن بیفتد عرب و فارس و بختیاری و... برای فدا شدن می شوند یک جان. یک واژه. یک عشق. یک ایران
در ساعت 9:30 شنبه 31 شهریور 1397 اهواز که قلب تمام ایران لرزید.
آسمان غبار آلود غمبار خوزستان در آن شب ستاره باران شد.
وای از نفرین دل داغدار مادر محمد طاها.
کودک شهید 4 ساله ای که مادرش با بغض او را در بهشت جاودان، به نوگلان امام بی سر، حضرت ابا عبدالله(ع) سپرد.
وای از داغ دل مادران منتظری که به امید به تن کردن لباس دامادی با شوق به تن کردن لباس دامادی، رخت مقدس سربازی به تن فرزندشان کرده بودند اما پیکر بی جانشان را در آغوش گرفتند.
وای از داغ دل پدران، خواهران و همسران کاروان مسافران بهشت در روز 2 شنبه 2مهر اهواز.
و.... ای وای بر خشم و کینه مردانی که از داغ انتقام میسوزد.
مردانی از جنس حاج قاسم.
حادثه تلخ 31 شهریور یک پیام واضح داشت.
گلوله ای که از خشاب کینه و بلاهت اهل جهل شلیک شد. قلب همه همشهریانم را نشانه گرفته بود.
برای آن گلوله عرب و فارس و بختیاری نه اهمیتی نداشت.
آن سرب داغ نه کودک 4 ساله می شناخت و نه مادر. پیر و جوان، سرباز بی اسلحه و جانباز برای آن جانیان فرقی نداشت برای او فقط خاموش کردن یک صدا مهم بود. صدای ضربان قلبی که برای خاک می تپید.
31 شهریور قلب ایران در بلوار قدس اهواز نشان شد.
حادثه ترور شهروندان اهوازی نشان داد اتاق فکر دشمنان قسم خورده این مرز و بوم، در بارور کردن تخم نفاق بین اقوام ایرانی و همچنین ایجاد فاصله با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بوسیله اهرم تحریم و فشار اقتصادی با شکست مواجه شد.
آن ها ابلهانه به خیال خام خود با کشتن کودکان و زنان ، مردم را به ستوه می آورند. اما زهی خیال باطل چرا که ملت ایران بارها ثابت نموده در حساس ترین شرایط پای نظام خود ایستاده و به احدی اجازه تعدی نخواهد داد.
قاب حضور پر شور مردم شهید پرور اهواز در آیین تشییع پیکر شهدای حادثه تروریستی اهواز به دنیا مخابره شد و به دنیا فهماند حکایت وداع مادر با فرزند در این خاک عزیز حکایت غریبی نیست.
مادران و پدران داغدار امروز همان کودکان 8 ساله ای بودند که درس ایستادگی را از مکتب فرزندان خمینی آموخته اند.
تجمع عاشورایی اهواز فریادی بود بر سر خرمگسان .
امروز در دومین روز از مهر این مردم اهواز بودند که تاریخ را بار دیگر ورق زدند.
مردم سرزمین نخل و بلوط، فرزندان اروند و کارون، راست قامتان دیار تاراز و هور همه و همه آمده بودند.
امروز کسی نپرسید عربی، فارسی یا بختیاری؟
کسی دم از اصلاح طلبی واصولگرایی نزد.
دست ها همه یک سو بود.
لمس تابوت هموطن شهید.
صهیونیست و وهابی و آل سعود باید بداند تا غیرت در این خاک گلگون ریشه دارد تقویممان پر از مهر خواهد ماند.
امروز اهواز این تن رنجور جغرافیای عشق تحفه ای ماندگار به تاریخ بشریت هدیه کرد.
و در صبح دوشنبه 2 مهر باز هم در اهواز برای وداع با عزیزانش فقط یک قلب بود. قلب ملیون ها ایرانی که یک ضربان واحد شد.
دوشنبه کسی از کسی شهرش را نپرسید. کسی نگفت از کدام طایفه ای. قومت چیست.
همه یک صدا بودند. یک
حنجره برای فریاد. فریاد مرگ بر تفرقه.
گام ها همه یک سو بود.
محکم و استوار. همراهی با شهیدش.
خوزستان روز دوشنبه دوم مهرماه با حضور پر شور در آیین تشییع شهدای حادثه تروریستی 31شهریور اهواز به چشم دریدگان دژخیم نشان داد که از ارزش های انقلابی، عزت و غیرت خود تا آخرین نفس پاسداری خواهد کرد.
آن ها باید بفهمند رویای پلیدشان برای دست یازی به کنام شیران شرزه و سرزمین دلیران با جسمی زار و روحی جهنمی به گور خواهد رفت.
اهریمان باید منتظر انتقام باشند. با اینکه خوزستان صبور با قناعت عجین است اما اینبار به سیلی قناعت نخواهد کرد. ریشه جرثومه های فساد به دست توانای فرزندان عزیزش برای ابد خشک خواهد شد.
«منتظر انتقام سخت باشید»