امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - علی عبدالخانی :
اخیراً سیلی مازندران و شمال کشور را درگیر
خود کرد و خساراتی را به بار آورد. واکنش دولت در برابر این سیل و نحوه جبران خسارات
وارده به کشاورزان شمالی بیش از حد تصور فوری و مسئولانه بود. دولت بلافاصله رییس سازمان
برنامه و بودجه ی خود را به آن مناطق اعزام نمود. نوبخت، معاون رییس جمهور و رییس سازمان
برنامه و بودجه در همین زمینه گفت: "
بخشی از منابع مالی برای جبران خسارت سیل شمال پس از تصویب در هیات دولت بسرعت در اختیار
مناطق درگیر سیل قرار می گیرد. تلاش می کنیم بخشی از خساراتی که به مردم و ابنیه وارد
شده را جبران کنیم. "
همانطور که ملاحظه می کنید یک مقام بلند
پایه دولتی که از قضاء مسئول مستقیم تامین اعتبارات مرتبط است به منطقه می رود و فی
الفور تامین اعتبارات لازم جهت جبران خسارات وارده به مردم بویژه کشاورزان شمالی را
در دستور کار سازمان خود قرار می دهد.
البته نباید تصور کرد که این شتاب دولتی
تابعی از قانونمندی دولت بوده بلکه نمایندگانی شمال دوست و دولتمردانی متعصب نسبت به
زادگاهشان در این شتاب دولت تاثیر گذار بوده است. نمایندگانی که همه هنرشان انتفاعات
شخصی نیست و به عِرق و غیرت دفاع از حوزه ی انتخابیه ی خود می بالند.
" اگر به گذشته
نه چندان دور یعنی سیل بهار سال ۹۵ خوزستان بازگردیم
و در نظر بگیریم که دولت دست و دلباز نسبت به شمال کشور همان دولتی است که در زمان
سیل سال ۹۵ خوزستان بر سر
کار بوده و نوبخت امروز همانی است که قبلاً در این سمت فعالیت می کرده همچنین به این
نکته توجه کنیم که ماهیت آنچه مازندران و گیلان و خوزستان با آن روبرو شدند نیز یکی
بوده و طرف زیاندیده در شمال و جنوب غرب کشور عمدتاً کشاورزان بوده اند و... در این
شرایط مساوی و برابر، چرا دولت با وجود گذشت نزدیک به دو و نیم سال از سیل خوزستان
کماکان جبران خسارات وارد شده به کشاورزان این استان بدون حامی و غیر برخوردار از لابی
را در دستور کار خود قرار نداده است؟!. از نظرگاه دولت، مگر شهروندان زیاندیده ی خوزستانی
تفاوتی با زیاندیدگان گیلانی و مازندرانی می کنند؟!.
آیا مبنای ادای وظایف دولت یا مسئولیت
آن در مقابل شهروندان تابعی از میزان نفوذ دلتمردان منسوب به مناطق کشور است و آنان
که نفوذ قابل ملاحظه ای در سطوح مختلف تصمیمات دولتی ندارند باید شاهد تعامل تبعیض
آمیز و دوگانه دولت با خودشان باشند؟
چرا استان هایی که نمایندگان باسواد، قوی
و غیور نسبت به استان شان دارند باید منابع مالی و عمرانی دولت را به سمت استان های
خود گسیل کنند اما خوزستان از چنین مزیتی بی بهره بماند؟!.
آری خوزستان در جاده ای که دو سر آن جهنم
است، می سوزد.
نه دولتی قانونمند و عدالت محور آن را می بیند و به مشکلات حداقلیش رسیدگی می کند و نه از نمایندگانی قوی، بازی شناس و خوزستان دوست بهره می جوید تا بتوانند حق آن را همچون نمایندگان سایر استان ها از دولت بستانند. البته سایر استان ها همچون اصفهان، کرمان و... اضافه بر نمایندگان امین و وظیفه شناس، دولتمردان و رجال متنفذّی در بدنه دولت و مراکز مهم تصمیم گیری دارند که در مواقع لزوم از نفوذشان به نفع استان هایشان استفاده می کنند اما خوزستان اگر هم متنفذّین معروف، بلندپایه و تاثیر گذاری دارد، متاسفانه تاکنون نتوانسته اند قدمی در جهت منافع اساسی و عمده ی استان بردارند که بهترین دلیل این مدعا نظاره گر بودنشان در قضیه انتقال تدریجی آب به اقصی نقاط کشور است.
امیدوارم مردم خوزستان بویژه شهروندان اهوازی هرگز فراموش نکنند که در این دوره ی پر چالش چه بر سر خوزستان آمد و نقش نمایندگان در حل مشکلات بزرگ آن تا چه حد ضعیف بود، همچنین بیاد بیاورند که ضعیف ترین وکلای خوزستان در ۴ دهه ی گذشته در همین دوره به مقننه معرفی گردیدند، لذا در انتخابات آتی هیچگاه اشتباه این دوره ی کاملاً ناامید کننده را تکرار نکنند و برغم سختی این فرض، حتماً بدنبال چهره هایی کاملاً جدید با مشخصه ی خوزستان دوستی، شجاعت و سواد اجتماعی کافی باشند.