شوشان - غلامرضا جعفری:
شاید کسی با خواندن خطاب این متن با خود بگوید چرا سلام را مقدم بر نام شهردار نوشتم،که قاعده ای نانوشته در این دیار تب زده، نام صاحب منصبان را مقدم بر حتی نامهای بسا مهمتر میگذارند، اما نگارنده با سلام آغاز کرد،چرا که آقای کتانباف را بیش از آنکه شهرداری بداند که یک روز می آید و یک روز میرود، او را انسانی یافته که معنای درد را خوب میداند، و آنکه درد را می شناسد سلام بر او.
آنکه درد را می شناسد، نفسش سودمند است، دستش،زبانش،قدم هایی که میزند و نگاهی که میکند،خاصه نگاهی که به آینه می اندازد، آیینه ای که حرف میزند، آیینه ای که رنج می کشد، آینه ای که گاه گرسنه است، آیینه ای که گاه حقوقش را نمی دهند، آیینه ای که در کنارمان قدم میزند، نگاهمان میکند و با هر آهی که میکشد، حدود انسانیت مان را رسم می کند، و کدام آیینه شفافتر و صادقتر از انسانی که زباله های زنده و مرده مان را بر دوش میکشد و به دور می اندازد؟ و آنکه زباله ها را میبرد، دقیق تر آیینه برای تماشاست؛ انسانی که نامش کارگر است، انسانی که در صفت کارگر به گفته آن پیر خردمند جمارانی با خداوند شریک است که گفت خدا هم کارگر است.
حالا اگر به این آیینه نگاه کنیم چه می بینیم؟ به جز چهره های خود! جانی خسته و زنگار گرفته، جانی که از نخستین لحظات تابش نور در خیابانها مشغول کار است و شهر را برای نفسی تازه آماده میکند، تا دیرپاس شب تا شهر آرام بگیرد، جانی که هر ماه باید منتظر حقوق عقب افتاده باشد و نرسد، جانی که جانداری عجیب که پیمانکارش می نامند،او را به اسارت گرفته.
پیمانکار در روزگاری که از هیئت سازنده توسعه به برده داری مدرن تغییر ماهیت داد، از همان لحظه مراتب انسانی را وانهاد، بگذارید صریح باشیم، بگذارید از چند نفر پیمانکاری که هنوز هم انسانند بگذریم و به ماهیت امر بپردازیم، پیمانکار قرار است چه بکند که کارگر نمی تواند؟ مهمترین توجیه سازندگان این مفهوم فجیع؛ موضوع بهره وری مناسب بود، اینکه میگفتند با حضور پیمانکار و از ترس عدم امنیت شغلی،کارگران دو برابر کار میکنند، و اگر چنین نکنند هر سازمانی به سادگی آب خوردن( بدترش را نمی گویم) کارگر را تعویض میکند( تو گویی کارگر میخ روی دیوار است) و در نهایت برنده، توسعه است.
منطقی عجیب که در فقدان انسان نوشته شد، در روزگاری که پیر جماران نبود و با نگاهی محصول عقلی منجمد، ساختاری تهیه شد که نخستین قربانیش بهره وری و توسعه بود در کنار قربانی بزرگی به نام انسان، انسانی که خود منبع توسعه و بهره وری بود به جزئی از اجزاء آن کاهش مرتبه یافت، و پیمانکاری که وظیفه اش ساختن جاده و کارخانه و شهر و … بود، در جایگاه کاتالیزور قرار گرفت و نتیجه؛ افزایش سرعت واکنش بود اما نه در مسیر توسعه؛ خاصه وقتی کارگر میدید کار میکند، در بدترین شکل کار میکند، بدون بیمه ای درست و حسابی کار میکند، حتی بدون آنکه حقوق قانونی اش را دریافت کند،کار میکند اما بچه هایش هنوز هم گرسنه اند! و گرسنگی بهترین دلیل برای اعتصابهای مکرر است،همچنانکه می بینیم.
حالا ولی روزنه ای از نور در جهان می بینم، روزنه ای که می خواهد اشتباهی نزدیک به دو دهه را اصلاح کند، نوری که مطمئنا شهر را زیباتر میکند، خانه ها را و حتی آسمان اهواز را وقتی بدانیم کارگری که شهر را از زباله تهی میکند، ناگزیر از هراس رسیدن هر ماه نیست، هر ماهی که پیمانکار با بهانه و بی بهانه حقوقش را نمیدهد، حقوقی که داده نمی شود تا در جاهای دیگری مصرفشان کرد، در جاهایی که ماهیتا ضد هرگونه توسعه است، در جاهایی که لابیگران شیطانی، پیمانکاران بی مصرف را با قراردادهای آب و نان دار گره بزنند،همچنانی که عزازیل اخراج آدم را از بهشت با میوه ممنوعه گره زد.
دولت، وزارتهای ذیربط،استانداری،فرمانداری،شورا و یا هر کجای دیگری که باعث تابش چنین نوری شده اند، جانشان روشن باد، وقتی بدانیم توسعه بیش از ابزار به جانی توسعه یافته نیازمند است، نمی توان پذیرفت با گرسنگی کارگران به توسعه خواهیم رسید، همچنانکه در این دو دهه ای که از انجام این ساختار ضد توسعه میگذرد و شاهدیم به جز توزیع گرسنگی در جایی و انبوه چربیهای بد در جای دیگر،چیزی عاید اجتماع نشد، و حالا می توان این اشتباه مهلک را اصلاح کرد.
آقای کتانباف، همشهری دیروز و امروز و فردایمان؛ سلام که در جهان امروز و در خانه مان به سلام بیش از هوا نیازمندیم، به ویژه کارگرانی که منتظرند با جانی که درد را می شناسد دردشان را بهبود دهید، اینان همان برادران و خواهران مایند، کسانی که دو دهه است اسیر ساختاری بیمارند، ساختاری که در فقدان انسان می خواهد توسعه بسازد، حال آنکه توسعه را نمی سازند بلکه توسعه مسیری است که آدمها با هم می روند، مطمئنا با اجرای این قانون اصلاحی و حذف کاتالیزورهای بی مصرف، به جز روشنایی منبعث از دعای خیر این مردم، نامتان با سلام گره در گره خواهد بود، و همچنانکه تجربه بشری نشان میدهد؛ توسعه با فرایند اصلاح قانون در مسیر بهبود وضع انسان، امری است ساده تر.