امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
حضرت مولانا چندین قرن پیش به سلسله مراتب نیازهای انسان توجه کرده و می توان گفت که خکیر مایهء نظریه سلسله مراتب نیازهای آبراهام مزلو در ابیات مولوی وجود دارد.
آدمی اول حریص نان بود زآنکه قوت و نان ستون جان بود
سوی کسب و سوی غصب وصد حیل جان نهاده برکف از حرص و امل
چون به نادرگشت ٬مستغنی ز نان عاشق نام است و مدح شاعران
تا که اصل و فصل او را بر دهند در بیان فضل او منب ر دهند.
تا که کر و فر و زربخشی او همچو عنبر بو دهد در گفت وگو
(مولانا )
مولوی یکی از عارفان و شاعران بسیار بر جسته ای است که اشعارش ابعاد گسترده ای دارد وتقریبا" همهء رشته های علوم انسانی را در بر می گیرد..... .اشعار این شاعر گرانمایه دارای معانی پر باری است که هر انسانی را تحت تآثیر قرار می دهد وهرکسی به فراخور درک و فهم خود از اشعارش بهره می برد. چون در رشته ادبیات صاحب نظر نیستم نمی توانم به ضری قاطع بگویم هیچ شاعری به این اندازه به مباحث مدیریتی نپرداخته اما می توانم بگویم که اشعار وی و شیخ اجل سعدی شیرازی در مقوله مدیریت بسیار جالب وستودنی هستند.ای کاش این فرصت فراهم شود تا اشعار مدیریتی مولانا جمع آوری وتفسیر وتبیین شود تا راهنمای خوبی برای مدیران و دانشجویان و اساتید در رشته مدیریت باشد. مولوی در ابیات بالا نیازهای انسان را بر می شمرد که در رفتار سازمانی مورد توجه خاص مدیران و صاحب نظران مدیریتی است. آن چیزی که یکی از اندیشمندان مدیریتی غرب به نام "آبراهام مزلو " با نام سلسله مراتب نیازهای انسان مطرح شده ودر دانشگاههای دنیا روی آن بحث می شود٬ به صورت واضح در این ابیات حضرت مولانا وجود دارد. وی با زبان شعر می فرماید: انسان بطور طبیعی اولین نیازش نان (خوردنی) است. پس از رفع آن نیازهای بعدی بروز می کنند. پس از نان نیاز به نام دارد الی آخر. قرنها پس از این اشعار ٬مزلو در نظریه خود٬نیازهای انسان را به شرح زیر مطرح کرد:
این نظریه، نیازهای آدمی در پنج طبقه قرار داده شدهاند که به ترتیب عبارتند از: ۱- نیازهای زیستی: نیازهای زیستی در اوج سلسله مراتب قرار دارند و تا زمانیکه قدری ارضا گردند، بیشترین تأثیر را بر رفتار فرد دارند. نیازهای زیستی نیازهای آدمی برای حیات خودند؛ یعنی: خوراک، پوشاک،نیاز جنسی و مسکن. تا زمانی که نیازهای اساسی برای فعالیتهای بدن به حد کافی ارضاء نشدهاند، عمده فعالیتهای شخص احتمالاً در این سطح بوده و بقیه نیازها انگیزش کمی ایجاد خواهد کرد؛ ۲-نیازهای امنیتی: نیاز به رهایی از وحشت، تأمین جانی ٬ امنیت شغلی و عدم محرومیت از نیازهای اساسی است در حال و آینده
۳- نیازهای اجتماعی: یا احساس تعلق و محبت؛ انسان موجودی اجتماعی است و هنگامی که نیازهای اجتماعی اوج میگیرد، آدمی برای روابط معنیدار با دیگران، سخت میکوشد؛۴- احترام: این احترام قبل از هر چیز نسبت به خود است و سپس قدر و منزلتی که توسط دیگران برای فرد حاصل میشود. اگر آدمیان نتوانند نیاز خود به احترام را از طریق رفتار سازنده برآورند، در این حالت ممکن است فرد برای ارضای نیاز جلب توجه و مطرح شدن، به رفتار خرابکارانه یا نسنجیده متوسل شود؛۵- خود شکوفایی: یعنی شکوفا کردن تمامی استعدادهای پنهان آدمی؛ حال این استعدادها هر چه میخواهد باشد. همان طور که مزلو بیان میدارد: «آنچه آنسان میتواند باشد، باید بشود.
بر مدیران در سطوح مختلف فرض است که شناخت دقیقی از روحیات و نیازهای افراد تحت سرپرستی داشته باشند و نسبت به رفع آنها کوشا یاشند. این امر منجر به انگیزه بیشتر و در نتیجه کار و تلاش بیشتر و بهتر در سازمان می شود.همان گونه که کارکنان در مقابل مافوق باید در چارچوبه قوانبن و مقررات و نظام سلسله مراتبی پاسخگو باشند باید دانست این یک رابطه متقابل است و مسؤلین هم در برابر مرؤسین باید پاسخگو باشند. هر چه شناخت مدیران نسبت به کارکنان بیشتر باشد بهتر می توانند سطوح نیازها راشناسایی و مرتفع نمایند. ودر مجموع نتیجهء این شناختها کارایی بیشتر و ترقی و تعالی سازمانی است.