روحاني، اوباما، بفرماييد شام!

بان كي مون: شما چي مي‌خوريد آقاي روحاني من سفارش بدم براتون بيارن؟!

روحاني: من ترجيح مي‌دم يك ساندويچ مخصوص مك دونالد بخورم!

بان كي مون: شما چي مي خوريد آقاي اوباما؟!

اوباما: من هم ترجيح مي دم يك دست كوبيده بخورم!

بان كي مون: با اين حساب من هم بايد براي خودم " كوبيده دونالد" سفارش بدم!

در همين حين اوباما و آقاي روحاني هر كدام يك لبخند مليح به هم تحويل مي دهند!

اوباما: واقعا شما ايراني‌ها كباب كوبيده ي خوشمزه اي داريد!

روحاني: مك دونالد شما هم، هنگام خوردن، آدم را براي صحبت كردن سر ذوق مي‌آورد!

بان كي مون: من كه با خوردن اين " كوبيده دونالد " بيشتر از هر دوي شما احساس رضايت مي كنم!

اوباما: آقا حسن! راستي از محمود چه خبر؟!

روحاني: خوبه باراك جون! داره دانشگاه درس مي ده!

اوباما: آره، اين جا هم كه مي اومد همش مي خواست به ما درس بده! حال و حوصله ي حرف زدن با كسي رو نداشت!

روحاني: محمود گله، به خدا باراك! من هميشه به اون ارادت دارم!

بان كي مون: خُب آقا حسن! نگفتي بالاخره مي خواي اين چند روز چكار كني؟!

روحاني: فعلا كه ترجيح مي دم از خوردن مك دونالد لذت ببرم!

اوباما: ظاهرا مك دونالد زير زبون حاج حسن بدجوري مزه كرده!

روحاني: نه خير باراك جون! اين كوبيده اي كه داري مي خوري اصلا كوبيده نيست! بايد يه روز بياي تا ببرمت " دركه " يه دست كوبيده بخوري و حسابي حالش رو ببري!

اوباما: حسن جون! من كه مي گم بيا بعد شام، پاشيم بريم كاخ سفيد، اونجا بشينيم يه دست شطرنج حسابي بزنيم!

روحاني: نه باراك! اصلا حرفشم نزن! ما ايراني ها تو دنيا به مهمان‌نوازي معروفيم، تا نياي سعد آباد، پامو تو كاخ سفيد نمي ذارم!

بان كي مون: بچه ها حقيقتا من خستمه! فردا هم كلي كار دارم! اگه اجازه بدين برم يه چرتي بزنم!

اوباما: دستت درد نكنه بان! حسابي انداختيمت تو زحمت!