شوشان - عبدالرحمن نیک سرشت :
برای تو می سرایم
ای دلنواز ترین نخلستان دیارم
یادگار شرجی و آب تنی کودکانم
درخشش خوشه های عطوفت تو
یادآور رقص شمشیر آهیخته ی ما
در میدان نبرد با استعمار است.
آری،
شادگان،
ای دیار نور و آینه
طاقت بیار!
تا در جشن سیرابی تالاب پرابهت تو
لابه لای نیزارها
شادمانه رقص شرف و ایثار
بجای آورم. (نیک)
وقت تنگ است و حلقه ی محاصره ی سیلاب، لحظه به لحظه به غرق شادگان مظلوم، جسورانه کمر بسته است
.
در یک کلام، این هماردی را غیرت خوزستانی و عرق ملی می طلبد، زیرا، این اژدهای هفت سر، که در پشت سدهای خوزستان در اسارت موقت بسر می برد، طبق برنامه منزل به منزل، از قرار معلوم، انرژی مخربش باید تخلیه و رها سازی گردد و همانگونه که اتفاق افتاد، آخرین ایستگاهی که این سیل ویرانگر، قبل از موعود، باید به اجبار تیغ جراحان حاذق بحران، در اتاق عملی بنام تالاب شادگان سزارین شود.
القصه، چنانچه، برطبق نظر کارشناسی، راه های خروجی سیلاب از تالاب شادگان بواسطه ی رفع موانع طبیعی و انسانی یعنی برچیدن بعضی از ساخت و ساز های عمرانی که در حریم تالاب(جادها، خاکریزها و پل ها) موجودهستند و نیز افزایش سطح شیب جریان خروجی آن به خلیج فارس عملی گردد، بدون تردید، با انجام این سزارین به موقع، ما شاهد باز شدن مجاری خروجی تالاب به خلیج فارس خواهیم بود که در آینده، می توان با مدد از این تجربه ی گرانسنگ، موفق به دسترسی یکی از استراتژیک ترین مکانیزم های اساسی در بخش انتهایی مقابله و مهار با بحران های سیلابی حاد در خوزستان بشویم.