شوشان - علی عبدالخانی:
عادتاً وقتی حادثه ای اتفاق می افتد و مردم به قصد عیادت یا مساعدت آسیب دیدگان راهی محل شوند، معمولا به سراغ شخصی یا اشخاصی می روند که بیشترین آسیب را دیده اند. آنان که بلحاظ روحی بیش از دیگران به تسلی خاطر نیاز دارند.
بعنوان مثال معنا ندارد خانواده ای که در یک حادثه کشته داده باشد رها شود و مردم به سراغ شخصی یا اشخاصی بروند که مثلا زخم های سطحی برداشته باشند. این رفتار فاقد وجاهت منطقی است.
امروز رییس جمهور به اهواز آمد و به سراغ سیل زدگان اسکان داده شده در ورزشگاه تختی که محلی نسبتاً تمیز و مناسب است رفت و سراغی از سیل زدگانی که آواره ی بیابانهای خسرج لغایت تپه های الله اکبر شده اند و در سخترین شرایط زیستی - روحی بسر می برند را نگرفت.
نگونبختانی که بی بهداشتی، کمبودها و گرما دمار از روزشان و پشه های ناقل و غیر ناقل و حتی خزندگان خطرناک دمار از شبشان درآورده اند.
آسیب دیدگانی که بدلیل صعب العبور بودن راههای دسترسی به آنها از حداقل امکانات ( حتی کمکهای مردمی ) بهره می برند.
متاسفانه دولت و شخص روحانی که گفته می شود به آسایش و ارامش و زندگی ویژه بیش از همه ی اسلافش بها می دهد، تا کنون نتوانستند حتی در حد برخی نظامیان که مرتباً در میان مردم هستند، ظاهر بشوند، این در حالی است که قانون در درجه ی اول دولت را مکلف به کاستن از آلام مادی و معنوی سیل زدگان کرده است.
انتظار مردم این بود که رییس جمهور با یک بسته ی تعدیل نیرو در سطوح مدیرانی که قادر به اداره ی درست بحران نبوده اند، به خوزستان بیاید که این انتظار حداقلی نیز محقق نشد.
در طول مدت بحران بالاترین هنر مدیران ارشد دولت و شخص رییس جمهور این بوده که بشکل کاملا پاستوریزه و بهداشتی از هواپیما پیاده می شدند و پس از یک دور هوایی، بازدید از سدها، شرکت در ستاد بحران و سوپرمن خطاب قرار دادن مسئولان محلی و بدون اینکه بدنشان با آسیب دیدگان یا اصحاب رسانه مماس بشود، با همان هواپیمایی که آمدند به منازل قصرگونه شان در پایتخت باز می گشتند.
حق آن بود که منتخب اول مردم خوزستان!! یعنی روحانی، اولین بازدید کننده از سیل زدگان ساکن در سنگرهای متروکه و تپه های ماسه ای باشد اما چه می شود گفت که روحیه ی این شخص با چنین انتظاری بیگانه است.