شوشان - هادی حزباوی :
ضرب المثلی مصری می گوید: انسان از زمان در هراس است و زمان از اهرام مصر.
این ضرب المثل اشاره به عدم قرارگیری دائمی انسان بر مدار و منصب و حالت ثابت دارد. و لاجرم روزی باید داشته های خود را به کناری نهد و دل به دریای زمان بسپارد.
انسان هایی نیز یافت می شوند که می خواهند زمان را دست کاری کند; بدین صورت که پیش از موعد و زمان مقرر سعی در سوار شدن بر زمان را دارند و با اهتمام به امر یا امور تسریع بخش و کاتالیزور از چرخه زمان آنچه مراد دارند را بدست آورده و بُرد را نصیب خود سازند.
اکنون و با عطف به جنجال رسانه ای دو روز اخیر در باره انتصاب دکتر شریعتی استاندار فعلی به سمت ریاست صندوق بازنشستگی وزارت نفت, همچو مثال چندی پیش درباره ریاست تامین اجتماعی و ... شاهد نوعی دست کاری زمان از طرف برخی رسانه ها به سود نامبرده هستیم که در هر دو یا سه مورد همچو این مورد جدید با تکذیب جناب هوشنگ بازوند استاندار کرمانشاه مواجه شدیم که از نشر چنین دروغ هایی ابراز تاسف نمودند.
اما واقعا چه رازی در پس پشت این پروپاگاندای تبلیغاتی یافت می شود؟
و آیا اینکه واقعا دکتر شریعتی از چنین رویه ای مطلع بوده و یا استقبال می کند؟
گیریم که به زعم یکی از فعالین سیاسی اجتماعی هرگاه شریعتی اراده کند میتواند هر جا که بخواهد به کار گماشته شود! و در هر دو سطح محلی و ملی چهره ای نام آشنا و دارای محبوبیت است!
اما این القاب و الطاف دوستان همچو آن فعال عزیز, بر اساس چه شاخص و خروجی های مدنظر کارشناسان و برنامه ریزان و ... است؟
و آیا به واقع تصمیم گیران کشوری حتی از دسترسی به اطلاعات اولیه و آمار حداقلی نیز بی بهره هستند که شخص جناب دکتر شریعتی را چنین امتیاز و اراده و محبوبیتی نصیب شده که به طرفة العيني توانایی و میل خدمت در اقصی نقاط امور اجرایی را در چنته دارند؟!
بماند که استان خوزستان در دوره زعامت نامبرده چنان در هم تکیده که دیگر نام بردن و گریز زدن به عدد و رقم و شاخص توسعه و... امر مضحک و به لطیفه ای شبیه است.
حرف من اما, با آن گروه یا دستجات جاده صاف کن و هلهله گوی این میل به دستیابی منصب و جایگاهی برای شخص آقای شریعتی نیست.
بلکه مراد این نوشته تنها تاکید و روشنگری بر این مقوله است که آیا این همه نخبه و رجل دانشگاهی و ایضا عامه مردم از چنین فهم و درک امور عینی استانی که تبدیل به شهر بی کلانتر شده تهی و فارغند, و تنها مسئولین و تصمیم گیران کشور را چنین آگاهی کاملی افتاده است که سعی در ترفیع و گماشتن استاندار فعلی به سمت های دیگر را در سر خود می پرورانند و براستی بر بنیاد کدام شاخص و معیار خواهان تحقق چنین رویایی هستند؟!
آیا آن تولیدکنندگان خبرهای مجازی و فاقد اصالت و حتی منطق عملیاتی چه چیز و چه امری را در سر دارند؟ و این چه رسم رسانه ای است که کار بست روشنگری را رها ساخته و ارابه بسط دروغ (به زعم جناب بازوند) را در پیش گرفته اند؟
آیا همانا زمان باعث ترس و آشوب منفعت طلبان شده است که هر از چندگاهی با بهره بردن از جادوی رسانه سعی در طرح نام و آوازه دکتر شریعتی دارند؟ که چه؟ که منفعت گروهی یا جمعی را همچنان بر خراب آباد خوزستان که همگان امروزه به حال مردمانش ترحم می کنند, حفظ شود.
به هر روی نگاه ابزاری به هرکس و هرچه که باشد, زیبنده نیست. چه به استان خوزستان که به باور وزیر نفت جیب ایران است و چه به اشخاص حقوقی همچو استاندار کنونی.
زیبنده آن است که رضایت مردم و نخبگان و وضعیت استان دلیل تعالی یافتن هر که شوق تعالی دارد باشند, نه به هجمه پروپاگاندای تبلیغات چیان منفعت طلب...
پ.ن1: بیژن زنگنه، وزیر نفت، گفته دلیل پخش دروغها علیه او، سهچیز است؛ زبان گویا، جیب بسته و کمربند محکم خانه ملت ـ اصلاحات نیوز
پ.ن2: چه خوب می شد که دکتر شریعتی به سمت ریاست صندوق بازنشستگی وزارت نفت گماشته می شد.