شوشان - میلاد ملحانی :
غرب و آمریکا پس از مشاهده قدرت روز افزون محور مقاومت بر آن است تا با گشودن باب مذاکره با ایران، قدرت محور مقاومت را کاهش و از روزشمارهای نابودی رژیم کودک کش صهیونیستی بکاهد.
دونالد ترامپ پیش از زمان تصدی ریاست جمهوری آمریکا و در دوران کارزار انتخاباتی خود، بارها مذاکره سران وقت آمریکا با ایران را محکوم و از امتیازدهی فراوان به ایران انتقاد کرد و در عین حال گفت اگر مسند ریاست جمهوری را به دست آورد، ضمن خروج از برجام تنها در مذاکراتی حضور خواهد داشت که کفه ترازو به نفع آمریکا سنگینی کند.
دولت دونالد ترامپ پس از اثبات پیروی و ارادت محض به بزرگان رژیم صهیونیستی و با آرائی کمتر نسبت به رقیب دموکرات به عنوان چهل و پنجمین رییس جمهور آمریکا انتخاب شد، وی حمایت از رژیم صهیونیستی را با شیوه ها و ابزارهای مختلف نشان داد تا آنجا که نخست وزیر رژیم صهیونیستی به پاس چنین حمایت هایی یکی از مناطق سرزمین های اشغالی در جولان را بنام ترامپ نامگذاری کرد.
ترامپ از دو سال و نیم گذشته اولویت خود را مبارزه با نظام اسلامی قرار داد و با فشارهای شدید اقتصادی علیه ایران(بیشتر از روسیه، چین و کره شمالی)کارنامه خود را برجسته کرد، در این کارنامه سیاه می توان خروج از توافقنامه هسته ای 2015 (برنامه جامع اقدامات مشترک یا برجام)، تروریستی نامیدن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و اعمال تحریم های اقتصادی علیه نهادها، افراد حقیقی و حقوقی را دید که فرجام این سیاست خصمانه کاهش فروش نفت ایران در ماه های اخیر شد.
با نگاهی به سیاست خارجی ایالات متحده، می توان پیروی از نوع نگاه ترامپ را در سیاست دولت های اروپایی دید، بدین معنی که اکثر کشورها (از جمله کسانی که با خط مشی ترامپ مخالف هستند) سعی در حفظ روابط تجاری و سرمایه گذاری با ایالات متحده را دارند و نسبت به حق مسلم ایران در برنامه هسته ای یا مخالفت کرده و یا سکوت را گزینه مناسب تری می دانند.
بسیاری از سیاستمداران و مدیران کاخ سفید از تغییر رژیم حمایت می کنند اما ترامپ با اجرای سیاستهمیشگی هویج و چماق فشارهای وارده را نه برای تغییر رژیم بلکه تغییر سیاست های تهران و ایجاد نشست برای برقراری مذاکره و رسیدن به یک نتیجه مطلوب می داند و اذعان دارد از بعید بودن تغییر رژیم در ایران.
با رصد بازارهای جهانی و اقتصاد ایران می توان پیش بینی کرد، باتوجه به کاهش تقریبی نرخ سرمایه گذاری در ایران، تغییرات قیمت ارز،کمبود مواد غذایی و دارو، نظام جمهوری اسلامی ایران به دنبال راه حلی برای خروج از این تحریم ها و تلاش برای تغییر در بازی سیاسی منطقه خواهد بود.
در هر صورت با تجربه چهل ساله پس از برکناری شاه و پایداری نظام منحصر به فرد سیاسی و مذهبی ایران، فشارهای ایالات متحده راه به جایی نبرده است.
از سوی دیگر با اعلام سازمان انرژی هسته ای ایران مبنی بر کاهش محدودیت های هسته ای تحمیل شده توسط برجام و سرعت بخشیدن به تولید سوخت هسته ای و افزایش غنی سازی اورانیوم، کشورهای اروپایی سردرگم، می بایستی بین دیپلماسی پرهزینه ترامپ که سرانجامش یا ادامه سیاست های تحریم اقتصادی خواهد بود و یا ورود به جنگی که سرانجام و پایان آن در دستان آنها نخواهد بود و یا بازگشت به اصل و روح برجام، انتخابی داشته باشند.
با توجه به تحولات اخیر منطقه همچون حملات اخیر به نفتکش های نفتی در الفجیره، حملات هواپیماهای بدون سرنشین حوثی های یمن به فرودگاه های عربستان سعودی و پرتاپ موشک های انصارالله می توان نتیجه گرفت که اگر آمریکا جنگ اقتصادی خود را به جنگ واقعی منجر کند، شکنندگی جبهه سعودی ـ صهیونیستی بسیار بالا خواهد بود و در این میان فرزند نازپرورده آمریکا در دسترس موشک های محور مقاومت است و غرب در غم از دست دادنش زانوی غم بغل کرده و به عزا می نشیند.
نگاه کاخ سفید به مذاکرات بیشتر به عنوان برجام 2 است و هدف نهایی مذاکرات راموافت نامه ای می داند که فعالیت های هسته ای ایران(فعالیت همه سانتریفیوژها و سوخت هسته ای) را محدود کند از سوی دیگرترامپ به توافق تجدید نظر شده ای می اندیشد که در آن برنامه موشکی ایران مهار شود و در عین حال بصورت غیرمستقیم به حفظ امنیت رژیم صهیونیستی بپردازد.
پس از ملاقات شینزو آبه به عنوان نامه رسان ترامپ به رهبر معظم انقلاب اسلامی و شکست در رساندن پیام کاخ سفید به تهران، سیاستمداران آمریکایی همچنان خوشبین هستند که چشم اندازی دیپلماتیک بین ایران و آمریکا صورت بگیرد و با ارسال چندین باره مقامات کشورهای منطقه سعی در باز کردن راهی برای مذاکره دارند تا جاییکه دولت ترامپ ابراز تمایل کرده بدون هیچ پیش شرطی با دولت ایران مذاکره کند، اما مذاکره به چه بهانه؟ آیا رژیم صهیونیسیتی به مذاکره آمریکا با ایران چراغ سبز نشان داده است یا آمریکا از روی درماندگی و استئصالو اکراه و حفظ موجودیت رژیم کودک کش صهیونیستی تن به چنین مذاکره ای داده است.
ایالات متحده همواره به دنبال آن است که ایران حمایت های خود را از حوثی های یمن، حزب الله و حشد الشعبی برداشته و اصلاحات سیاسی لیبرال را در نظام خود انجام دهد تا در ازای سر خم کردن در مقابل غرب، تحریم های یکجانبه را بردارد.
در پایان باید گفت رژیم غاصب صهیونیستی به دنبال اقدام نظامی هدفمند در نزدیکی مرزهای سوریه می باشد تا زیر ساخت های موجود در نزدیکی مرز فلسطین اشغالی و سوریه و حضور نظامی ایران و حزب الله لبنان را به حداقل برساند و در عین حال نیم نگاهی نیز به برجام 2 دارد تا با عادی سازی روابط دیپلماتیک جامعه غربی با ایران بتواند فرصت مناسبی برای شکست ظهور جبهه مقاومت، خطر انحلال و از هم پاشیدگی خود را اندکی عقب تر بیاندازد.
نگاه بلندپروازانه سیاستمدارن آمریکا همانگونه که در مورد کنترل تسلیحاتی میان ایالات متحده و اتحادیه جماهیر شوروی در طول دوران جنگ سرد، برای محدود کردن بلوک شرق ادامه دارداما با چنین نگاهی در مورد غرب آسیاو حضور مقتدرانه ایران در منطقه به اشتباه افتادند؛ چرا که افزایش توان نظامی حوثی های یمن، اقتدار و نظم حشد الشعبی عراق، هزاران موشک حزب الله لبنان، تیپ ها و ارتش از خاکستر برخاسته سوریه در کنار سپاه مقتدر نشان می دهد که در بازی سیاست منطقهای، ایران دست بالاتر را خواهد داشت و آن وقت باید یقین حاصل کرد که رژیم صهیونیستی پوشالی حمایت شده غرب و سعودی های یهودی با سطل آبی از بین خواهد رفت.