شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۹۷۴۷۰
تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۹:۳۴
شوشان - غلامعباس دیناروند / منتقد و محقق ادبیات داستانی،عضو هیات علمی دانشگاه :
عناصر مینیمالیستی در داستان بطور کلی سه دسته هستند :
1. عناصر روایی
2. عناصر لفظی یا زبانشناختی
3. عناصر موضوعی و مفهومی
  بطور کلی در مینیمال نویسنده بیشتر به پیام و درون مایه می‌اندیشد و انتقال مضمون و مفهوم را در دستور کار بعنوان محور اصلی دارد.  البته امروزه بیشتر انتقال یک پیام تک خطی هدف نیست بلکه انتقال یک حس ممکن است مد نظر نویسنده باشد و همین انتقال احساس پشت روایت داستان بسی سخت تر از انتقال پیام تک خطی همانند قصه های سنتی است، ناگفته پیداست بحث مفهومی و موضوعی بعنوان عنصری در داستان مینیمال یک بحث کلیدی و پایه است است. 

در بیشتر اوقات تمام عناصر روایی و زبانشناختی و زیبایی شناسانه در خدمت تحقق جنبه مفهومی و انتقال پیام به شکل اعم و انتقال پیام به شکل اخص می‌باشد با استفاده منطقی از این عناصر روایی در داستان مینیمال آفرینشی هنری و ارج دار در پی دارد و لذتی که مخاطب حس خواهد کرد دستمزد نگارنده نکوکار است.

عناصر تماتیک مینیمال امروزی در دو زیر بحث قابل بیان است:

الف. واقع‌گرایی و مسائل اجتماعی
ب. توجه به دغدغه‌های بشری و انسانی
 در داستان‌های مینیمالیستی به سبب ایجاز بیش از حد و گاهی افراطی، مجال چندانی برای خیال‌پردازی وجود ندارد. اغلب تم داستان‌هایی با خوانش کمینه‌گرایی مسائل عینی زندگی انسان امروزی است. نویسنده سعی می‌کند نظر مخاطب خود را به عادی‌ترین مسائل زندگی سوق دهد و حیات انسانی را عمق بیشتری ببخشد.  به همین دلیل داستان‌های مینیمالیستی داستان‌های رئالیستی محسوب می‌شود.
(مطلب فوق برگرفته از مقاله آقای "سید احمد پارسا" است که در مجله دانشکده ادبیات فارسی و علوم انسانی دانشگاه کرمان شماره 20 به چاپ رسیده است).

ب. واقع‌گرایی و مسائل اجتماعی:
نویسندگان غربی و آمریکایی با توجه به فرهنگ منطقه خودشان به مضامین منطبق بر فرهنگ خویش همت می‌گمارند. بی‌شک نویسندگان متعهد به رفرمیسم اجتماعی در آثارشان بیشتر به تلاش برای خلق آثاری با مسائل رئالیستی و اجتماعی می پردازند. 
مینیمال اگر بر منطق روایت ناب باشد می تواند جولانگاه مفاهیم بلند، نه مفاهیم عمیق، باشد!مفاهیم عمیق در ذات روایت‌های عمیق است و در کُنه‌ی روایتهای پرلایه! چون مینیمال روایتی سطحی دارد(حرکت روایت در سطح است نه در عمق) نمی‌تواند مفاهیم عمیق را یدک بکشد.
 البته این نمی‌توانستن بدلیل ایجاز محتوای علاوه بر ایجاز و کمپکت شدگی ساختار است. پس آن مینیمال وارداتی باید تطهیر شود و به این مینیمال با مفاهیم بلند تبدیل شود که این مهم از رسالت نویسندگان ایرانی و بخصوص جشنواره‌هایی با محورهایی ویژه و پر مفهوم است.
 
مزیت روایت سطحی و حرکت در سطح روایت داستان، برداشت یکسان خواننده با نویسنده است. البته بعضی از آثار که ترجمه ضعیف می‌شوند خوانش یک مینیمال سطحی را عمیق می‌کند با استفاده از صورت خیالی که مترجم به مینیمال وارداتی وارد می کند، مترجم بدلیل عدم تسلط بر مینیمال و ماهیت مینیمال با به کار بردن صورخیال در ترجمه سبب دور شدن از تم اصلی مورد نظر نویسنده خواهد شد و در واقع یک اثر جدید می‌آفریند که دیگر مینیمال نیست از نظر تم و مضمون! پس خدا نکند تفکر بلند یک تم مینیمال که ما خلق می‌کنیم در ترجمه به زبان دیگر دستخوش تحریف سهوی مترجم قرار بگیرد. چرا که نویسنده متعهد هدف خاصی را دنبال می‌کند. 
مزیت دیگر روایت سطحی مینیمال ترجمه ساده می‌باشد؛ بدور از پیجیدگی های زبانشناختی و بازی های زبانی فریبا که اگر افراط شود سبب دلزدگی خواننده خصوصا از نوع حرفه ای خواهد شد،این روزها ممکن است برخی نویسندگان که چیزی برای عرضه نداشته باشند سعی کنند با بازی های زبانی زیاد و استفاده از تکنیک های مختلف داستانی ضعف محتوا را بپوشاند که قطعا منتقدین و خوانندگان حرفه ایی قادرند از پشت این تکنیکها و بازی های افراطی نحیف بودن محتوا را دریابند.

ج. توجه به دغدعه‌های بشری و انسانی در داستان های مینیمالیستی:
     بدلیل اینکه داستان‌های مینیمال با هدف تاثیرگذاری بر عواطف مخاطب نوشته می‌شود پس تمام موضوعات و ایده‌های داستانی برای نوشتن داستان‌های مینیمال مناسب نیست. بلکه در بیشتر داستان‌های مینیمال درونمایه‌ها و دغدغه‌های کلی نوع بشر پررنگ می‌شود. مسائلی مانند مرگ، زندگی، عدالت، بخشش، ظلم ستیزی، رعایت حقوق دیگران و ...  مینیمال جایگاه موضوعات فلسفی و سیاسی نیست. چرا که لازمه مباحث فلسفی تفکر عمیق است و لازمه مباحث سباسی گسترده، گفتن است که در محدوده ایجاز ساختاری و معنایی مینیمال نمی‌گنجد. 
مینیمال تمرکز بر یک موضوع با شخصیت و زمان و مکان محدود است. البته باید متذکر شد مینی‌مالیست‌ها به علت شرایطی که در آن دوران بر جامعه حاکم بود، نسبت به مضامین فلسفی، عقیدتی و سیاسی روی خوش نشان نمی‌دادند و بدلیل فوق برخی از منتقدان، نویسندگان مینیمالیستی را متهم کردند به حذف ایده های فلسفی بزرگ، مطرح نکردن مفاهیم تاریخی، عدم موضع‌گیری سیاسی و بی‌توجهی به جنبه‌های اخلاقی. امروزه به داستان‌های مینیمالیستی در برخی منابع بعنوان نوع ادبی داستانی نگاه می‌کنند که می‌تواند دغدغه‌های انسانی را در حوزه‌های مختلف بشری بازتاب دهد.

هدف من از نگارش این جستار،طرح این نظریه می‌باشد که مینیمال وارداتی می‌تواند توسط نویسنده فارسی‌نویس از نظر محتوایی تطهیر شود و در خدمت انتقال احساسی ویژه باشد. هدف من منبر رفتن و موعظه نیست، هدف من گفتن مانیفست یک جشنواره خاص نیست و قطعا هنگاهی که به نوشتن مینیمال همت می‌گماریم باید از همان ابتدا به ترجمه اثر نگاهی داشته باشیم تا  حرف جهانی خود را عمومی‌تر کنیم. اگر هدف نویسنده ترسیم یک حس خوشبختی در مخاطب است باید دانست که خوشبختی یک امکان نیست بلکه خوشبختی یک احساس است و یکی از انواع ادبی که می‌تواند ساده و مختصر این حس را به مخاطب هدیه دهد مینیمال است.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار