شوشان - هوشنگ نوبخت :
در شعارها و مناسبت ها یشان، همه از اهمیت جنگ نرم میگویند و نویسندگان را افسران این دوران می دانند.
جنگ نرم و رسانه ای که دنیا را فرا گرفته است و به راستی که چنین است. همه ما در طول روز مورد تهاجم و اصابت صدها خبر، تصویر و گزارش راست و دروغ از رسانهها و خصوصن فضای مجازی هستیم که هر کدام حکم یک ترکش را دارد که بر روح و جسم و روان جامعه ما فرود می آید.
شاید در طول جنگ، شهرها و کارخانجات ما را بارها توسط دشمن بعثی مورد اصابت موشک و خمپاره قرار گرفتند و یا آسیب دیدند اما چه کسی باور ندارد و نمی پذیرد که جبران آن خسارت ها شاید آسان تر از ترکش ها و خمپاره ها و موشک هایی باشد که سالهاست، ماهوارهها و اینترنت و اینستاگرام ها بر سر جامعه جوان ما فرود آوردند.
حمله ها و اصابت هایی که شاید تا سالها و قرن ها نتوانیم آن ها را بازسازی کنیم.
آری جنگ، جنگ نرم است و راست میگویند که فرماندهان و افسران این جنگ، کسانی نیستند جز اهالی ادب، قلم، اندیشه و رسانه اما این چه شرایطی است که افسران شبکه های رسانه ای و مجازی دشمن در بهترین شرایط ممکن به سر می برند و رسانه ها و ادیبان ما در بدترین دوره تاریخی شان و جالبتر اینکه انتظار داریم در این نبرد ناعادلانه و نابرابر نیز مقاومت کنند و سدها و خاکریزهای فرهنگی را نیز مستحکم و پایدار نگه دارند.
چه کسی نمی داند که خود کارها همان موشکها و ترکشهایی شدهاند که به قلب فرهنگ ها و اندیشه ها شلیک می شوند، چه کسی نمی داند که عملیات ها برای فضای واتساپ و تلگرام و اینستاگرام طراحی شدهاند و هدف آنها تنها آداب و رسوم و تمدن و اعتقادات و باورها ایست که به شدت در حال انقراض هستند.
ای کاش کمی با خودمان روراست تر باشیم تا بتوانیم جواب قانعکنندهای نیز برای تاریخ داشته باشیم. ای کاش تنها یک درصد از یک جمله ی رهبری را عملیاتی میکردیم که فرمودند : کار فرهنگی همان است که حاضرم جانم را فدایش کنم.
وقتی تبلیغات و فضای فرهنگی یک کشور و بخصوص رسانه ملی ما ساعت ها حول محور محصولات پفک و دلستر و ظروف آشپزخانه می چرخد و کمترین ثانیه هایش را به بزرگترین مناسبت فرهنگی تقویم ملی یک کشور که همان روز قلم است اختصاص میدهد، چه انتظاری باید داشت که در این هیاهوی پر از تناقض و تبادل، بتوانیم رسالت مان را در قبال فرهنگ و ادب و اندیشه به انجام برسانیم. مناسبتی که تنها به ارسال چند پیام آن هم در فضای مجازی بسنده کرده است. وقتی انگشت ها روی صفحات کلید گوشی های موبایل و کامپیوترها، جای حرمت قلم ها را روی کاغذ گرفتهاند، انتظاری هم بیش از این نمی رود که کسی به اهالی قلم توجه کند و این مصیبت زمانی دامان ما را میگیرد که متوجه میشویم همه دنیا در کنار داشتن سالها پیشرفتهترین موبایلها، بهترین آثار مکتوب را نیز برای نسلهای آینده شان به یادگار گذاشته اند و ما اندر خم تغییر پروفایل هایی بوده ایم که در هیچ جای تاریخ ماندگار نخواهد شد.