شوشان - ابراهیم شهنی :
این روزها مسجدسلیمان بی یار و یاور در ابعاد مختلف ، فرهنگی، ورزشی رفاهی ، اجتماعی و سیاسی دستخوش ناملایمات طبیعی و غیرطبیعی بسیاری چون : سیل و زلزله، آب، برق، گرد و خاک و گرما ، راه و جاده، بیمارستان، ورزش ، خودکشی، انتصاب و انتخاب؛ تعریف و تمجید؛ تهمت و تخریب و ... گریبانش را بیشتر از قبل گرفته است.
''عده ای از فرهیختگان و عزیزان نوشتند که چرا نمی گوئید و نمی نویسید و سکوت کرده اید و ... !؟"
در همین راستا با وجودی که مشکل نوشتن دارم ؛ بر خود لازم دانستم چند سطری کوتاه بنویسم و وقتِ گران بهای عزیزان را بگیرم ، چون می دانم خیلی از عزیزان در این مورد نوشتن و گفتن ، هشدار دادن، ولی گوشی نبود که بشنود ! و چشمی نبود که ببیند ! ، و یاری نبود که یاری دهد. و در همین رابطه برای روشنگری ، همفکری و یک دل شدن جهت برطرف کردن مواردی از کمبودها و گسستگی ها توسط اساتید گرانقدر، زخم خورده ، دلسوز ، صاحب نظر و بزرگانِ اندیشه و ... (که بعضی از مطالب آنان را خواندم)، گفتن، درد دل کردند، رنج نامه نوشتن ، بیانیه دادند ، فریاد زندند ، التماس کردن ، سکوت کردن ، در دل گریستن و در انزوا نشستن ، و... تا خدا چه خواهد ... !
البته نا نوشته های تاریخ همیشه در دلِ مردم صادق حک می شود و سینه به سینه و نسل به نسل (از خوب و بد) انتقال می یابد ، زیرا بیشترما همیشه نیمه خالی لیوان را می بینم ، (بماند که چقدر سهم ما از نیمه خالی و چقدر از نیمه پُر لیوان است.) حقیر بارا گفتم و می گویم ؛ کسانی که برای فرهنگ ، اعتقاد ؛ هنر، رفاه ، ورزش و ... این مردم و پویایی و رونق شهر محروم و مظلوم ، زحمت کشیده و می کشند ؛ در هر لباس و مقامی باشند ؛ دستشان را می بوسم ؛ لازم به ذکر است ، مردم فهیم و آگاه مسجدسلیمان ؛ بخوبی و بهتر از من و امثال من می دانند چه کسانی و چقدر برای شهر و مردم زحمت کشیده اند و می کشند، و همیشه قدر شناس این زحمتکشان بی نام و بانام بوده در نهان و در آشکار هستند.
امیدوارم با توکل به ایزد منان و به مصداق «عدو (زلزله) شود سبب خیر اگر خدا خواهد» و مسئولین شهری ، صدای مظلومیت و محرمیت مسجدسلیمان و مردم آن به گوش مسئولین رده های بالا رسیده باشد، تا به یاری این مردم بیایند .
از صمیم قلب آرزوی سلامتی ؛ سربلندی و یک دل و یک راه شدن همه مان را از خداوند منان خواهان و خواستارم.
ارادتمند :
ابراهیم شهنی