شوشان - شهرام گراوندی، مدیرمسوول هفته نامه پیوند ایرانیان :
” امروزه انگیزه تحرک قومیت ها جدی است. دشمن مشغول تحریکات است. دشمن را نباید دست کم گرفت. مراقب باشید. این از جمله چیزهای بسیار مهم است. احساس می شود دست هایی در جریان هستند برای اینکه زمام این کار را از دست دولت خارج کنند."
”مقام معظم رهبری»
قومگرایی چیست؟ قومگرایی خوب است یا بد؟
قوم گرایی و قوم دوستی چه مشابهت ها و چه تفاوتی هایی با هم دارند؟!
آیا اصولن در دنیای امروز ایرانی و جهان معاصر که همهی مفاهیم، پوسته ترکانده و هیات و شمایل دیگری بر خلاف حتا یک دههی قبل خود دارد و بسیاری از تعاریف، اندیشه ها، فرضیه های حتا اثبات شده و نرم افزارها و سخت افزارهای زیست شهروندی در سراسر جهان، به مدد رشد و توسعه ی فضای سایبری و تکنولوژی نانو و پیمایش عرصه های تا پیش از این گنگ و مبهم، تغییر یافته است؛ میشود قومگرا بود و قومگرایی کرد؟! آیا قومگرایی در دنیای امروز یک ابژهی متعارف است و یک فرد قومگرا، وجاهتی و حرمتی دارد؟!
از منظر جامعه شناسی، قومگرا، قوم مدار یا قوم محور به کسی، پندارهای و یا کسانی گفته میشود که قوم و فرهنگ خود را برتر و اقوام دیگر و فرهنگ آنان را پست تر تلقی کرده و براساس همین تفکر، علیه اقوام دیگر تبعیض و بی عدالتی روا میدارند.
این در حالی است که همه میگویند و میگوییم، مبارزه با تبعیض، بی عدالتی، حقکشی، قوم گرایی و انحصارطلبی،یک وظیفه ملی و همگانی؛ و از سوی دیگر، شایستهسالاری باید به عنوان یک ضرورت حیاتی تلقی، و مورد توجه قرار گیرد! یک تناقض آشکار در برخی رفتارها و کردار مسوولین اجرایی شاخص استان خوزستان، به عنوان کانون هدف این متن، در انتصاب و انتخاب برخی مدیران در برخی سازمانها و ادارات؛ که به جز پیرنگ و تعلق و تعصب قومی و همشهریگری، نام دیگری ندارد؛ و به شدت نافی اصل شایستهسالاری و تخصص گرایی است!
حسن محدثی گیلوایی که جامعه شناس برجسته ای است، میگوید: قوم گرایی وجهی منفی دارد و آن گرایشی خاص گرایانه است که در آن اعضای یک گروه قومی، حیات اجتماعی خود را در تقابل و یا حتّا تخاصم با گروه های جمعیتی دیگر می بینند. در حالت افراطی آن قوم گرایی بدین معنا است که هر چه به قوم خودی تعلق دارد مثبت و با ارزش است و هر چه به گروهی دیگر از مردمان تعلق داشته باشد، منفی و نامطلوب و زشت و بی ارزش و یا کم ارزش است. محدثی گیلوایی این پدیده را معادل قوممداری Ethnocentrism بر میشمارد.
چرا باید در شرایطی که برخی از مسوولان حتا به آشکارا خود را ردیف اصلاح طلبان قلمداد میکنند؛ به ساده ترین شاخصهای اصلاح طلبی، مانند فراقومی نگریستن، تخصص گرایی، ضدیت با منفعت طلبی قومی و گروهی و شخصی و حزبی، شفافیت در حوزهی اجرا و تصمیم، ووو اعتقاد ندارند و برای برگزیدن یک مدیر، همشهری گری و طایفه گری می کنند؟!
این پرسش ساده، فی الواقع یکی از حفره ها، آسیب ها و پاشنه آشیل های موقعیت امروزین استان خوزستان است. استانی که مملو از تحصیل کرده گان و نخبه گان فکری و علمی است و به دلیل توقف در همین دست شیوه های مذموم و ماقبل مدرنیته در بهره گیری و تقسیم قدرت اجرایی و سیاسی و فنی در مناصب و موقعیت های اداری و سازمانی، این طیف دانش آموخته و توانمند، به ناچار یا از استان و کشور مهاجرت می کنند و یا تبدیل به منتقدان تمام فصل و معترض به سازو کارهای معیوب استان میشوند و یا در نهایت منزوی و گوشه گیر می شوند و از امکانات فکری و تخصصی آنها، استفاده نمی شود و این موقعیت عالی که میتواند موجب برون رفت استان از مشکلات متعدد موجود شود، به سادگی از دست میرود!
همه ی ما موظف هستیم به هر طریق ممکن و در حد توان با این اشکالِ فاحش تبعیض و اجحاف مقابله کنیم. این سواستفاده از منابع قدرت را افشا کنیم و با آن مبارزه کنیم. اگر چه همه ی این آفت و مشکل به رندی و دورویی و عدم صداقت این دسته از مدیران ختم نمیشود و بخش عمده ی آن متوجه کسانی است که اندیشه ها و گرایش های قوم مدارانه را در استان خوزستان ترویج میکنند و به تقویت چنین اندیشه ها و گرایش هایی دامن میزنند. افراد و دسته ها و باندهایی که بیش از منافع قومی و دغدغه ی قومیت و تعلقات بومی، دغدغه های مالی! و رویکردهای سودجویانه دارند و برای توسعه و انباشت ثروت و مکنت، قوم و قومیت و اقوام و منازعات قومی را به یک بازار همواره پر رونق و پر سود تبدیل کردهاند!
کانون های ثروت و مکنت به ویژه در آستانهی هر انتخابات (مجلس و شورای شهر) بناگاه فعالیت خود را آشکار میکنند و این فرهنگ ناپسند و کهنه و واپس گرا، حتا در به ظاهر مدرنترین و تحصیلکرده ترین طیفهای جامعه، نه فقط خریدار دارد، که مشوق دارد و به شدت هم تبلیغ میشود. لابی ها و محفل های خاصه، به صورت شبانه روزی در حال رایزنی و قول و قرار و رد و بدل فرصت ها و امکانات و منافع و منابع قدرت هستند و چنین است که خوزستان، دیرزمانی است در این باتلاق متعفن، پای سفت کرده و خارج نمیشود و در فقدان شفافیت و صداقت مدیران ارشد و در سکوت خیانتکارانه ی رسانه ها، امیدی به فردا هم وجود ندارد!
این آقای گراوندی برای مطرح شدن، هرچیزی را آزمود از شاعری کردن و منتقد شدن و داستان نویسی و ... حالا هم جامعه شناس و فیلسوف شده است.
من خواهش می کنم سزاوار عیار بالای شوشان، از شخصیتهای وزین استفاده کنید.
با سپاس
مرادی