شوشان - هوشنگ نوبخت :
روزنامه نگارم ولی جامعهشناسی خواندهام و بیش از ۸۰ درصد عمرم را غرق در دنیای پرتلاطم فوتبال بوده ام، از هواداری استقلال لالی گرفته تا مدیرعاملی باشگاهی که هنوز فعال است.
از بازی در سطوح مختلف گرفته تا عکاسی ورزشی در ورزشگاه آزادی و دغدغه هایم بی شک فراتر از چالش مرگ دختر آبی است که خیلی ها اینروزها بدان پرداخته اند.
فوتبال، دیگر یک توپ بازی ساده نیست و پا را از یک ورزش هم فراتر گذاشته است. فوتبال یک پدیده ی نوظهور مستمر است که دنیای فرهنگ و صلح و هنر و سیاست و اقتصاد و سلامت را به هم پیوند زده است. خوش به حال آن شهر و فدراسیون و کشوری که توانسته از این ظرفیت بی نهایت بهره ببرد و بد به حال آن فدراسیون و کشوری که نه تنها از این پدیده ی جهانی بهره نبرده است بلکه خودش و جامعه ی مخاطب مملکت اش را نیز به حاشیه رانده است.
بگذریم از مسائل کلی فوتبال و پرداختن به حاشیه هایش که هم شیرین است و هم عبرت آموز ولی نمی گذریم از مسائل فرهنگی حاکم بر جامعه فوتبال استان خوزستان و کشور عزیزمان ایران.
معتقدم که فضای استادیومهای ورزشی را باید رفت و دید، باید شعارها و فحش ها را گوش داد، باید عمل و عکس العمل جوانان را رصد کرد و دنبال چرایی ترقه هایی بود که نشانههایی از جرقه های فرهنگی حاکم بر جامعه اند.
فضای مسموم فرهنگی موجود در استادیومهای ورزشی کشور، مصداق بارزی از بستر جامعه ماست که شاید به راحتی به همدیگر و فحش می دهیم، به راحتی درگیر می شویم و به راحتی هم به هم حمله میکنیم (درست مثل حمله ی همزمان 5 بازیکن تیم ملی مان به داور که باعث گل خوردن و حذف ما از بازیهای آسیایی شد ) و سوال و چالش امروز جامعه ما و البته نظام ما هم همین است که با این شرایط موجود، صلاح در این است که بانوان سرزمین مان را راهی فضای مسموم استادیومها کنیم یا نه؟
شفاف و صادقانه میگویم، باید به این سمت پیش برویم تا دیگر شاهد لکهدار شدن نام ورزشگاه آزادی و دیدن عکس دختر آبی در پروفایل های دوست و دشمن و تهدیدهای مکرر فیفا نباشیم و اما به چه قیمتی، سوالی است که باید خیلی ها بدان پاسخ بدهند.
من و خیلی های دیگر شاید در این برهه نمیخواهیم که ناموس مان و بانوان با حیای شهر و دیارمان را در چنین فضای مسمومی به تماشای فوتبالی ببریم که خروجی اش نه عاید فرهنگی دارد و نه سود ورزشی و نه پیوست صلح و دوستی.
البته منه رسانه و فلان مدیر باشگاه و وزیر فرهنگ و متولی ورزش و آقای جامعهشناس و البته فضای عمومی جامعه باید بپذیریم که در این زمینه، سالها سهلانگاری کردهایم ولی محکوم هستیم که شروع کنیم و قدم برداریم و قلم بزنیم در راهی که خواه یا ناخواه پیش روی ماست، شاید به زودی من و خواهرم را در ورزشگاه آزادی ببینید.