شوشان - علیرضا رئیس زاده:
همگان ميدانند دانش آموختگان ما از بابت نداشتن علم زبان انگليسي هنوز هم تاوان هاي سنگيني مي پردازند و خسارت هاي جبران ناپذيري را متحمل مي شوند.
سيستم و نظام آموزشي زبان انگليسي ما ناقص، ناكارآمد، دلسرد و نااميد كننده است ، سالهاست که در مدارس و دانشگاهها با شکست مواجه شده و هدف خاصي را دنبال نمي كند و بيشتر بصورت " رفع تكليفي " اجرا مي شود(بنده دلایل شکست آن را در مقاله ای به صورت مفصل بیان کردم http://www.baharnews.ir/news/88917)
و حالا چند نماینده به جای پاسخگویی یا چاره سازی و کمک از متخصصین امر آموزش و اساتید دانشگاه به دنبال پاک کردن صورت مسئله هستند و می گویند بهتر است زبان انگلیسی از مدارس حذف شود و به جای آن دیگر زبانها جایگزین گردد!! ملا زورش به یک نفر نمی رسید دو نفر می گرفت.!
سخنان و استدلال هایی که برای توجیه می او رند بسیار تلخ ، غم انگیز ،خنده دار و شرم آور است و ادمی در حیرت می ماند از این سخنان ساده لوحانه و بچگانه و شاید هم به همین دلیل است کسی به این سخنان اهمیتی نداد و همه هم می دانند زبان انگلیسی که زبان 50 دانشگاه اول دنیاست و....به هزار و یک دلیل حذف ناشدنی است.
ولی وقتی عمیقتر می شویم می یابیم اینها اتفاقا نه تنها با زبان انگلیسی که با یادگیری زبان دوم خاصه زبان های لاتین مخالف هستند و گرنه کدام انسان منصف و با وجدانی می پذیرد که در حالی که ما توانایی یادگیری گسترده ترین ، ساده ترین ، پر منبع ترین و در دسترس ترین زبان دنیا یعنی انگلیسی را نداریم و برنامه آموزشی آن با آن همه معلم و کارشناس و استاد و کتاب با شکست مواجه شده بتوان به این سیستم امید داشت که زبان آلمانی و فرانسه هم یاد گرفت.
اما قبل از هر چيزي لازم است چند نکته در خصوص آموزش و يادگيري زبان انگليسي مطرح شود و به آنها پاسخ داده شود شايد بتوان تا حدودي سوءتفاهم ها ونگرش هاي منفي را كاهش داد و این حضرات را توجیه کرد.
سئوال:
آيا كساني كه كه زبان دوم چون انگليسي را ياد مي گيرند از زبان مادري (فارسي)و فرهنگ خود بيگانه مي شوند؟ زبان مادريشان در بوته نابودي، اضمحلال و فراموشي قرار مي گيرد؟ آیا اين افراد نگرشي منفي نسبت به زبان فارسي پيدا كنند؟
جواب قطعا منفي است و برعكس چرا که:
1- با يادگيري زبان دومی چون انگلیسی (به ويژه در بزرگسالان) زبان مادري را بهتر مي فهمند و حتی در ايران نشان داده شده كه نسبت به زبان فارسي عرق و علاقه بيشتري پيدا مي كنند و اصلاً بايد پرسيد كدام يك از بزرگان ما كه در پاسداشت زبان و شعر پارسيان سختي ها و مرارت ها كشيدند و براي برگرداندن زبان فارسي به جايگاه بلند و رفيع خود از هيچ تلاش و كوششي دريغ نكردند زبان دومي چون انگلیسی را نميدانستند و یا کدام یک جاسوس و خاین بودند؟ مثلا مرحوم معين؟ دهخدا؟ دكتر عبدالحسين زرين كوب؟ جعفر شهيدي؟ شاملو؟ شفيعي كدكني ؟ دكتر حسن حبيبي؟ لطف الله يار محمدي؟ دكتر حسابي ؟ اتفاقا انها همان کسانی بودند که بیشترین و بهترین خدمات به این کشور و کهن زبان فارسی را داشتند .https://tajikam.com/fa/index.php?option=com_content&task=view&id=506&Itemid=46
2 -بي شك كساني كه مي خواهند زبان دوم مثلا انگليسي را ياد بگيرند براي ياد گيري گرامر آن قطعا به زبان مادري خود مثلا فارسي رجوع می كنند تا در ابتدا فهم بهتري از موضوع داشته باشند بي شك تا فردي ماهيت فاعل، مفعول، فعل، معلوم و مجهول و .... را در زبان مادريش درك نكند اين موضوعات را در زبان دوم هم درك نمي كند و فرد به ناچار براي درك بهتر زبان هدف به گرامر مادري خود نيز رجوع مي كندودر اين اثنا بسياري از موضوعات دستوري بهتر آموخته مي شوند
3_تجربه نشان داده است كساني كه به يادگيري زبان دوم مثل انگليسي و آلماني و فرانسه و... مي پردازند و ان را خوب و در حد قابل قبولي فرا مي گيرند اتفاقاً به زبان فارسي عشق مي ورزند و شايد به اين علت است كه بعد از يادگيري زبان دوم به شكوه و زيبايي و شيريني زبان فارسي بهتر پي مي برند، رديف، قافيه، ريتم و هارموني كه در شعر فارسي يافت مي شود به جرات و بي تعصب مي توان گفت در زباني مثل آلماني و انگليسي و ... وجود ندارد
اما سوال ديگري كه مطرح مي شود اين است كه بر فرض مثال ما زبان دومي نظیر انگلیسی را بخاطر ترس از تأثير پذيري فرهنگ و زبان مقصد بدرستي برنامه ريزي نكنيم و ياد نگيريم آيا حتما فرهنگ و زبان خود را بي هيچ تغييري حفظ خواهيم كرد؟ و در معرض تاثير زبانها و فرهنگ هاي ديگر قرار نمي گيرد؟
بي گمان چنين نيست و نخواهد بود در دهكده جهاني امروزي همواره شاهد تقابل، كنش و واكنش و در هم رفتگي فرهنگ ها و زبان ها هستيم كه بطبع، آنها بر يكديگر تأثير مي گذارند و بايد پذيرفت و دانست كه همه زبان ها و فرهنگ ها در حال تحول و دگرگوني هستند با يادگيري يك زبان بخشي از فرهنگ و زبان مقصد وارد زبان مبدأ مي شود و گريزي هم نيست مگر خود زبان انگليسي چنين نبود و نيست؟! شايد هيچ زباني را در دنيا نمي توان يافت كه به اندازه زبان انگليسي از ساير زبان ها كلمه به عاريه گرفته باشد!
پس بهتر است به جاي ترس و يا پاك كردن صورت مسلئه با اين واقعيت امروزي كنار بياييم كه ياد گيري زبان انگلیسی عامل دگرديسي و تخريب زبان فارسي نيست و از طرفي كنار گذاشتن برنامه موثر و كار آمد آموزش زبان باعث عقب افتادگي كشور مي شود و وانگهي بايد از خودمان بپرسيم چگونه ما بايد فرهنگ و زبان خود را به ديگران ياد دهيم ؟ چگونه متخصصين و دانشگاهيان ما با همقطاران خود در اقصي نقاط گيتي تبادل افكار و انديشه كنند؟ چگونه بايد گفتگو كنند؟ چگونه ايده و مقالات خود را در جايي ديگري بنويسند و باز گو كنند؟
ياد گيري زبان دوم خاصه انگليسي و توجه به زبان و شعر سرزمين ابدي ما و نياكانمان دو مقوله جدا از هم است اما مثل مدار -0- و- 1- نيست كه بودن هر كدام الزاما به معني عدم ديگري باشد. و قبل از انكه در اين انديشه ناصواب گير افتاده باشيم كه يادگيري زبان انگلیسی تاثير سويي بر زبان و فرهنگ ما مي گذارد،بيانديشيم كه بدين وسيله مي توانيم ارزشها، ايده ها، افكار، اشعار و فرهنگمان را به دنيا انتقال دهيم و در معرض قضاوت ديگران قرار دهيم.
ضمن تكرار و تاكيد و توجه بسار بيشتر به زبان فارسي و فرهنگ غني و پربار نياكانمان،قبل از هر چيزي نگرش خود را نسبت به ياد گيري و آموزش زبان انگليسي در سطح كلان تغيير دهيم و مثبت كنيم(positive attitude ) و خود را از آن افكار آزار دهند و نا گوار برهانيم و باور كنيم كه آموزش و يادگيري زبان انگلیسی نياز مبرم و جزيي لاينفك و اجتناب ناپذيري از آموزش هاي امروز سراسر جهان است و به نفع كودكان وجوانان اين سرزمين است كه آن را فرا گيرند تا از دسترسي به منابع بي شمار علمي كه به زبان انگليسي نگاشته شده، محروم نگردند. و گفتن سخنان سخیف و ناراست و مضحکی چون جاسوسان و خائنین بیشتر از کسانی بودند که انگلیسی خواندند و انگلیسی زبان علم نیست و...جز عرض خود بردن و زحمت دیگران داشتن چیزی را عاید ما نمی کند.
بي شك مردمان فرهيخته اين كهن مرز و بوم حرفهاي گفتني بسيار دارند و ابزاري مناسب براي انتقال آنها لازم دارند كه همانا زبان دوم و در راس آنها زبان انگلیسی است.
انشالله که نمایندگان مجلس زین پس خردورزی بیشتری پیشه کنند.
دکتر علیرضا رییس زاده