شوشان - سید غدیر رمضانی :
شاید بهترین چشم اندازی که تا کنون از آبادان ارایه شده توسط دکترمنوچهراقبال
وزیردربارشاهنشاهی و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران در حاشیه افتتاح طرح توسعه پتروشیمی آبادان به خبرنگار روزنامه اطلاعات باشد.
او دربخشی از گفته های خود اظهارکرده بود :
وقتی آبادان عطسه کند،
خوزستان سرما می خورد،
وپس از آن ایران راهی بیمارستان می شود!
به عبارتی دیگر،
آنگاه که آبادان بخندد
خوزستان به نشاط می رسد
و ایران جشن می گیرد.
اما دکتر هوشنگ انصاری وزیر اقتصاد و دارایی حرف تازه تری زد :
فعالیت 315 شرکت ایرانی و 10 شرکت خارجی در آبادان و خرمشهر این منطقه رابه قطب اقتصادی کشورتبدیل کرده است.
اظهارات مهندس منصورروحانی وزیرکشاورزی هم قابل تامل بود :
جزیره آبادان ، تنها منطقه ای در جهان است که توسط دو رودخانه آب شیرین احاطه شده و به لحاظ ارتفاع یک متری از سطح آبهای آزاد ، مناطق کشاورزی آن بدون سیستم های مکانیزه آبیاری می شود، لذا به علت پتانسیل موجود آب وهوایی در دولت مصوب کردیم جزیره آبادان مرکز صادرات تولیدات گرمسیری کشور باشد.
اظهارات دکترمنوچهر تسلیمی وزیر بازرگانی نیز شنیدنی بود:
جزیره آبادان ، تا سال 1360 به تمام ظرفیت های خود در حوزه بازرگانی خواهد رسید.
او گفته بود: امروز جزیره آبادان با برخورداری ازمجهز ترین اسکله های تجاری و مسافری و ترابری هوایی در کشور و وجود دو اداره بندر، دو اداره گمرگ و دو اداره بازرگانی فعال و تاثیرگذارترین حوزه کاری بازرگانی و قلب تپنده بازرگانی کشور است.
او اشاره کرده بود، امروز جزیره آبادان از 65 درصد صنایع ، 10درصد کشاورزی ، 12 درصد صید و صیادی ، 8 درصد بازرگانی و تنها 5 درصد از ظرفیت خود در حوزه گردشگری بهره برداری می کند.
در صورتی که فقط قابلیت های گردشگری در جزیره آبادان ظرفیت رقابت با صنایع آن را دارد.
براستی اگر دیروز آن بوده ایم پس چرا اکنون این هستیم؟
چرا یک گام به جلو نرفتیم؟
اگر دیروز در مجموع 325 شرکت در شهر فعال بوده و ضریب بیکاری صفرگزارش شد، چرا امروز که بنابر اعلام سازمان منطقه آزاداروند و اداره ثبت اسناد واملاک آبادان و خرمشهر 4530 شرکت در منطقه تاسیس شده ؛آماربیکاری حداقل 28/8 درصد است؟
امروز صنایع ما هم که تولیداتشان از اوج تولید دیروز 35 درصد بیشترشده ، پس این حجم فقر از کجا به شهر تحمیل شده است؟
از نظر کشاورزی هم که همان دو رودخانه ، زمین های ما راسیراب می کند و ارتفاع سطح خشکی هم همان یک متر است ؛ پس چرا نخلستان ها خشک وکشاورزی ما بی ثمر است؟
فضا های گردشگری هم که پرواز نکرده و به دوبی نرفته است؟
نیروی انسانی هم که به لحاظ تحصیلات آکادمیک افزایش چشم گیری داشته ؛ پسن چرا هیچ نو آوری و تغییری درمنطقه بوجود نمی آید؟
توان و ابتکارات نیروهای امنیتی ما هم که دهها برابر گذشته کارآمدتر شده ؛ پس چرا در اوج نا امنی اجتماعی و فرهنگی هستیم؟
افکارعمومی هم با توجه به اینکه بشدت زخمی شده، خواستار توسعه و تغییر است ؛ پس چرا اراده و صدای آنها شنیده نمی شود؟
براستی چرا آبادان یک گام به جلو برنمی دارد ؟
کجای چرخ دنده تحول و توسعه شکسته شده؟
چه کسانی باعث از کارافتادگی چرخ توسعه شهر هستند؟
شوربختانه امروز جزیره آبادان (آبادان و خرمشهر) عطسه که جای خود دارد ، اگر مننژیت هم بگیرد استان بی مهری و ایران نیزاز دادن دارو به او خود داری می کند؟
در نتیجه باتوجه به پیش فرض های ارایه شده بنظرمی رسد، فقط یک گزینه در چالش های حادث شده به جزیره آبادان می تواند مورد نظر باشد.
و آن سیستم ناکارآمد تولید و تحمیل مدیران کوتوله به منطقه است.
باید باورکنیم که سیستم گزینش، تولیدو صدورمدیران ما با هیچ معیارجهانی همخوانی ندارد.
لذا هرگز با وجود مدیران حزبی، عقیدتی، غیرمرتبط، باندی، قومی و خویشاوندی شاهد نوآوری، قانونمندی،تغییر، تحول، ابتکار و جسارت کاری نخواهیم بود.