شوشان - منصور کاووسی، دانش آموخته دکتری تخصصی مدیریت بحران :
نوع اقدامات و الگوهای اتخاذ شده از سوی مدیران بحران به منظور مقابله با وضعیت بحرانی و شرایط اضطراری ، به نوع نگرش آنان به بحران بر می گردد ، سیری در ادبیات مدیریت بحران نشانگر این است که در زمینه ی مقوله بحران ، سه دیدگاه متمایز وجود دارد .
دیدگاه سنتی
مدیران دارای این دیدگاه ، بحران را اساسا یک پدیده و وضعیت منفی و نامطلوب می دانند که به هر نحوی باید از مواجه شدن با آن پرهیز کرد. بر اساس این نگرش ، بحران ها دارای ماهیت کاملا مخرب و بازدارنده هستند .
دیدگاه قانون طبیعی
طرفداران این دیدگاه ، بحران را جزیی از طبیعت زندگی بشری می دانند یعنی چه بخواهیم و چه نخواهیم رخ می دهد، اما نگرش این دسته نیز همچنان یک نگرش منفی نسبت به بحران است با این تفاوت که بر خلاف دیدگاه اول ، سعی در انکار و اجتناب از بحران ندارند ، بلکه نسبت به آن موضعی کاملا تدافعی می گیرند.
دیدگاه تعاملی
این دیدگاه ، نگاهی کاملا متفاوت نسبت به مقوله ی بحران دارد و بر خلاف دیدگاه های قبل ، به بحران با دیدگاه مثبت می نگرد و معتقد است نه تنها نباید آن (بحران) را نفی یا انکار کرد ، بلکه در مواقعی نیز باید به استقبال آن رفت.
بر خلاف دیدگاه اول که دیدگاه سکون و ثبات و دیدگاه دوم که دیدگاه مقابله و واکنش است، دیدگاه تعاملی، دیدگاه پویایی ، تغییر و تحرک اجتماعی است .
حال بر اساس سه نوع دیدگاه موجود در زمینه بحران ، می توان سه نوع رویکرد را در مدیریت بحران شناسایی کرد.
رویکرد بحران گریزی
مدیرانی که چنین رویکردی را در مدیریت خود بر می گزینند ، از راهبرد انفعالی و یا نهایت واکنشی در قبال بحران ها استفاده می کنند ، آن ها هیچگونه آمادگی قبلی و برنامه ریزی مشخصی برای مقابله با حوادث و بحران ها ندارند و در مواجه با شرایط اضطراری و بحرانی منفعل ، تسلیم، یا حداکثر واکنشی آنی نشان می دهند. مدیرانی که از راهبرد انفعالی یا واکنشی استفاده می کنند، دیدگاه هایی بر مبنای برنامه ریزی بلند مدت نداشته و تا فشار افکار عمومی را در شرایط بحرانی احساس نکنند ، به واکنش نمی پردازند .
با توجه به وقوع بحران های متعدد در کشور و ناکارآمدی مدیران دستگاه های مختلف در مهار این بحران ، متاسفانه درصد بالایی از مدیران کنونی دارای این رویکرد می باشند.
رویکرد بحران ستیزی
در این رویکرد مدیران از بحران و شرایط پیش آمده نمی گریزند، بلکه با پذیرش آن به عنوان قانون طبیعی،با نوعی راهبرد فعال به مقابله با بحران می پردازند . مدیران و سازمان هایی که نسبت به حوادث و بحران ها چنین رویکردی دارند ، از تمامی توان و ظرفیت های خود برای پیش بینی بحران قبل از وقوع و مقابله با آن در صورت حادث شدن ، بهره می گیرند .چنین مدیرانی به محض وقوع بحران ، وارد صحنه عمل می شوند و فعالانه در جهت کنترل و مهار آن بر می آیند .
رویکرد بحران پذیری
در این رویکرد مدیریتی، علاوه بر پذیرش بحران به عنوان یک امر محتوم به پیش بینی و حتی استقبال از آن می روند . به عبارتی ،با اتخاذ یک راهبرد فوق فعال، بر کشف فرصت های جدید و چشم اندازهای نو برای رشد و پویایی تاکید می شود. چنین مدیرانی ویژگی های ساختاری خاصی نظیر خلاقیت، انعطاف،حرفه ای گرایی، تمرکز ، رسمیت پایین و.... به خود می گیرند.
بر اساس راهبرد فوق فعال ، هر بحرانی ممکن است فرصت هایی را با خود به همراه داشته باشد. لذا باید مترصد بحران ها بود و از قبل پیش بینی ها و آمادگی های لازم را برای روبرو شدن با شرایط اضطراری و بحرانی پیدا نمود تا در صورت بروز بتوان در راستای فرصت آفرینی از این موقعیت ها بهره برداری کرد .
مدیران مجهز به راهبرد فوق فعال نه تنها تابع شرایط بحرانی نیستند و در صدد انطباق با آن بر نمی آیند ، بلکه با تطبیق شرایط به اهداف و مقاصد خود می پردازند و پیشرو عمل می کنند . چنین مدیرانی توانایی تبدیل بحران ها به فرصت را دارند .در واقع این رویکرد به مدیریت بحران است که تمامی مراحل آن را قبل ، حین و بعد مورد توجه قرار می دهد.