شوشان - عبدالرحمن نیک سرشت :
بارک اوباما، کارش را در سیاست خارجی پارادوکسیکال با دوگانه ی دموکراسی خواهی و صلح برای همه ی جهان، که طرحی کاملا «ایدهآلیستی» و اهداف مقتدرانه امپریالیستی که روال «رئالیسم قدرت» بود و آن را زیرکانه پی گرفت و سخت کوشید تا در عرصه ی بین المللی وجیه ظاهر شود، از طرفی، برای کاستن هزینه های سرسام آور نیروهای نظامی کشورش در خاورمیانه و جامه ی عمل پوشاندن به وعده های انتخاباتی خود مبنی بر دوری از جنگ و به خطر قرار ندادن جان سربازان آمریکایی، به گونه ای راهبرد امپریالیستی جدیدی برای استمرار جنگ نفت را به لطایف الحیلی بواسطه ی یک طرح جانشینی که با نیروهای نیابتی کلید می خورد، تنظیم گردانید که در عمل همان سیاست های دروان بوش پدر و پسر را زیر پوشش شعارهای فریبنده استمرار می بخشید و دوم این که، اوباما با ژستی دموکراتیک، توانست انقلاب های مخملی که در ظاهر، اهداف دموکراسی خواهی داشتند به مانند آن چیزی که در بعضی از کشورهای خاورمیانه تحت عنوان بهار عربی مشاهده نمودیم، قصد داشت با تشکیل گروه های سلفی_ارهابی همچنان آشوب و جنگ را در کشورهای نفتخیزی چون لیبی، سوریه و ایران راه اندازی نماید، البته، با انرژی حاصله از همین انقلاب های رنگی در نهایت شاکله ی نیروهای نیابتی را یارگیری و بر تقویت گروه های سلفی _ارهابی بیانجامد.
اِسلاوُی ژیژِک (به اسلونیایی: Slavoj Žižek) (زادهٔ ۲۱ مارس ۱۹۴۹) فیلسوف، روانکاو، نظریهپرداز، جامعهشناس، منتقد فرهنگی و سیاستمدار اسلوونیایی برای نشان دادن این رفتار دوگانه ی بارک اوباما، نقدی بر سیاست های وی وارد نموده که دقیقا، همین وضعیت پارادوکسیکال سیاست خارجی دوران او را نشان می دهد.
به هر طریق، دوران اوباما، با هر فراز و فرودی که داشت به سرعت گذشت و با شکست داعش در عصر ترامپ، با وجود چند پروژه ی کلان دیگر در راستای ادامه ی جنگ نفت که نیز طراحی شده بود، عملا، در ابتدای راه شکست خوردند.
اما امروز با شیوع کرونا ویروس و متعاقب آن با کاهش بی سابقه قیمت نفت در بازارهای جهانی، شائبه ی بیوتروریسم در اشکال مخوف تر و اهریمنی دگرباره قوت گرفت که به نظر می رسد در عصر پسا داعش، طرح نفسگیری در جهان بوده که در راستای بهره مندی از استمرار جنگ نفت، طراحی شده باشد که در نقشه ی وسیعی از اهداف هوشمندتری را درون خود بپروراند.