با پر تعداد شدن جمعیت مردم و گسترش و پهناور شدن دامنه جوامع انسانی از سویی و لزوم برقراری ارتباط و پیوندهای دو سویه میان مردم و دولت ها از سویی دیگر، ضرورت راه اندازی و تقویت راه های تماس میان دولت های مدرن و مردم بیش از گذشته های دور، احساس می گردد.
شوشان - حسن دادخواه:
در گذشته های دور، خانوارها جدا از یکدیگر و بی نیاز به هم و خودبسنده و بی نیاز به دولت های متمرکز، به زیست ساده خویش ادامه می دادند ولی با تبدیل زندگانی انفرادی به گروهی و تشکیل شهرها ، نوع زیست مردم در همدیگر گره خورد و همه طبقات مردم در صنوف و حرفه ها و دسته جات شغلی قرار گرفتند و نیازمند یکدیگر شدند. البته این نیازمندی در همه عرصه های دفاع از جان، تامین مواد خوراکی، دفاع از سرزمین در برابر یورش های بیگانه احساس می شد.
افزون بر این، عبادت های گروهی و شادمانی ها و جشن های جمعی نیز نوع دیگری از نیاز انسان ها به یاری خواستن از همدیگر است.
در عرصه حکمرانی و اداره جامعه از سوی نمایندگان مردم و اعطای قدرت اجرایی از سوی آحاد و تک تک مردم به فرد و گروهی به عنوان رهبران و متولیان جامعه نیز تابع همین اصل نیازمندی عامه مردم به یکدیگر و سپردن برخی اختیارات جمعی به گروهی منتخب و برگزیده از میان خودشان است.
چنانچه جمع های مردم به شکل توده هایی پراکنده و بی ارتباط با یکدیگر بودند، چگونه می توانستند دارای یک اراده جمعی شوند و چگونه می توانستند اراده جمعی خویش را در قامت یک دولت مقبول و مشروع متجلی کنند؟ و چگونه می توانستند بر عملکرد آن نظارت کنند و ارزیابی داشته باشند؟
بر پایه این نیازمندی ها، در جوامع مدرن امروزی، تشکل ها و صنف ها و احزاب بوجود آمد تا مردم را بر اساس شغل یا گرایش فکری یا علاقه مندی به خدمتگذاری های عام المنفعه در دسته هایی هدف دار و رسمی جای دهد و از توان هر کدام برای تقویت دیگری و تمرین جمع گرایی و پرهیز از تک روی و تشتت، استفاده گردد.
در جامعه ایران، همگرایی و کمک به یکدیگر در فصل های کشت و برداشت محصول و برگزاری جشن های ملی و محلی و عبادات و سوگواری ها از گذشته های دور مرسوم بوده و در فرهنگ ملی ایرانیان نهادینه شده است.
در زمینه و عرصه حکمرانی و تبلور اراده ملی و تاثیرگذاری بر تصمیمات کلان البته جامعه ایران از فقر تشکیلاتی و تشکل گرایی هماره در رنج بوده است و در درازنای تاریخ و بویژه در دو سده اخیر، کورسو و تک ستاره هایی در برهه هایی محدود، برخاسته از روح جمعی درخشیده و پرتوافکنی کرده است.
در این میان، نقش آموزه های دینی و اماکن متبرک و مناسبت های آیینی را در تشکیل مقطعی جمع های مردمی و کمک به نیازمندان، نباید از نظر دور داشت ولی به رغم این جمع گرایی ها، شکل گیری و توانمندی و تاثیرگذاری احزاب و تشکل های سیاسی چندان رونق نداشته است.
گسترش ویروس کرونا و بحران فراگیر برآمده از آن، لزوم برقراری پایدار ارتباط و پیوند میان دولت و حکومت با مردم، نیازمندی به جلب توجه مردم، یاری رسانی مردم به یکدیگر، اعتماد مردم به دولت و حکومت و رسانه های حکومتی، آموزش پذیری و اطاعت مردم به تذکرات بهداشتی و … را بیش از هر زمان دیگر مورد توجه همگان قرار داد.
در این میان، فقدان، سستی و کاستی محسوس جامعه ایرانی در برخورداری از روح تشکل پذیری و حزبی و صنفی به خوبی خودنمایی کرد و افزون بر این، متاسفانه احزاب سیاسی موجود در کشور نیز نتوانستند در این بزنگاه در بسیج و توجیه و آموزش مردم نقش اندکی ایفا کنند.
بی توجهی دسته هایی از مردم به تذکرات بهداشتی و بی اثر دانستن ویروس و تافته جدا بافته دانستن جامعه مسلمانان از زیان ها و مخاطرات ویروس، خواهی نخواهی حاصل فقدان روحیه جمع گرایی و توده وار بودن لایه هایی از مردم است.
این تجربه تلخ چنانچه از سوی مقامات کشوری به خوبی احساس گردد می تواند تلنگر و تذکاری بر ضرورت کمک به شکل گیری تشکل های مردم نهاد و احزاب و صنوف شغلی در جامعه باشد.