شوشان - دکتر حسن دادخواه:
از اوائل اسفند ماه سال ۱۳۹۸ که موضوع گسترش ویروز کرونا به مهمترین خبر و مساله کشوری تبدیل شد و ابعاد آن تقریبا سراسر جهان را گرفت، ضرورت خانه نشینی و عدم تماس حضوری با یکدیگر، به عنوان تنها راه جلوگیری از گسترش بیشتر ویروس کرونا در دستور کار حکومت و مردم ایران قرار گرفت. خوشبختانه با فرارسیدن تعطیلات نوروزی، فرصت خوبی پیش آمد تا با یک تیر، یعنی خانه نشینی، دو نشانه هدف قرار گرفت. حال که ادارات دولتی و بسیاری از مشاغل آزاد به جهت جشن نوروزی تعطیل است، چه بهتر که تعطیلات را در خانه سپری کنند.
البته اقشاری از مردم که از طریق کسب و کار و مشاغل غیر دولتی، روزگار می گذراندند و شمار زیادی از هموطنان که روزی و دستمزد خود را در قبال ارائه خدمات به مردم، تامین می کردند، از همان نخستین روزهای خانه نشینی عمومی مردم، دچار کاهش درآمد و بلکه صفر شدن دستمزد شدند و در تنگنای شدید گذران زندگی قرار گرفتند. متاسفانه به دلیل عدم آمادگی دولت و دستکاه های رسمی حمایتی مانند کمیته امام، هلال احمر و سازمان بهزیستی و ناتوانی مالی دولت، این قشر مورد حمایت قرار نگرفتند و روزهای جشن نوروزی نیز بهانه مناسبی برای یاری رساندن به این جمعیت نبود.
با ادامه یافتن تعطیلی کسب و کارها و در خانه ماندن کارمندان که حقوق خویش را از دولت دریافت می کنند و عدم برگزاری مراسمات، مصرف بسیاری از مواد مصرفی کاهش پیدا کرد و عملا قشر با جمعیتی از مردم، بیکار و بی دستمزد و بلکه دچار ضرر و زیان مالی شدند.
این اتفاق موجب شد تا رسما آمار تقریبی از خانواده ها و حتی تعداد و درصد افراد نیازمندان، در رسانه ها و از جمله صدا و سیمای جمهوری اسلامی و از زبان مقامات طراز اول کشور اعلام گردد.
به هر حال و در این راستا، میزان فقر عمومی و جمعیت نیازمند کشور رسما و بطور علنی اعلام گردید. چه بسا تا پیش از این، اعلام میزان فقر عمومی و تعداد جامعه نیازمندان کشور، محرمانه تلقی می شد.
نکته جالب و تاسف بار آن است که این نیازمندی فقط در نیازمندی به مواد خوراکی مورد توجه قرار می گیرد. بر این پایه، توجه به نیازمندی به مواد خوراکی در بر دارنده این واقعیت بسیار تلخ نیز هست که اقشار آسیب پذیر جامعه ایرانی، امروز نه تنها در ابعاد بهداشتی و آموزشی و مسکن و لباس نیازمند و فقیر هستند بلکه در امر مواد خوراکی که علی الظاهر فراهم کردن آن نباید دشوار باشد،،دچار فقر و تنگدستی هستند.
در گیر و دار گسترش ویروس و ادامه خانه نشینی بخش حقوق بگیران دولتی، ماه روزه داری فرا رسید. از گذشته های دور و در تبلیغات سنتی از فواید روزه داری عنوان می شد که ماه روزه داری فرصتی برای احساس وضعیت نیازمندان است و تصور از نیازمندان، کسانی است که از تهیه مواد غذایی و وعده های سه گانه خوراک، عاجز و ناتوان هستند. عبادت روزه داری که خودداری از خوردن و آشامیدن در ساعاتی از روز است، بر این اساس، فرصتی است برای طبقات دارا و مرفه که با درک و احساس فقر غذایی و گرسنگی اقشار آسیب پذیر جامعه، اقدام به بخشش و دهش کنند و حداقل در این ماه، با تهیه یک یا دو بسته و وعده غذایی، شکم گرسنگان را سیر کنند ولی:
۱_ اعطا و توزیع چند بسته خوراکی در ماه روزه داری، تا چه میزان در رفع فقر عمومی اقشار گسترده ای از مردم موثر است؟
۲_ آیا با توزیع یک یا دو بسته خوراکی، نیازمندی مددجویان به مواد خوراکی برای همیشه برطرف می شود؟
۳_ آیا بسته های خوراکی در حال حاضر، آنقدر زیاد است که همه نیازمندان به مواد خوراکی را تحت پوشش قرار دهد؟
۴_ نیازمندی اقشار نیازمند کشور به بهداشت و آموزش و لباس و وسایل گرمایش و سرمایش و مسکن چگونه بر طرف خواهد شد؟
۵_ آیا اعطا و توزیع بسته های خوراکی پس از ماه روزه داری نیز ادامه خواهد داشت؟ مگر نه اینکه مصرف مواد خوراکی در غیر ماه روزه داری بیشتر می شود؟
آری در گذشته های دور و در قرون گذشته که تامین نیازهایی چون بهداشت و آموزش و مسکن و لوازم گرمایشی و سرمایشی و لوازم زندگانی، در حیطه مسئولیت دولت ها نبوده است و اصولا دولتی وجود نداشته و خانوارها خودبسنده گذران زندگی می کردند، شاید نیاز به قوت لایموت یعنی نیازمندی به یک وعده خوراکی تنها نیاز مردم فقیر بود ولی در شرایط کنونی و تحولات شهرنشینی و تغییر در سبک زنگی، آیا تنها نیاز فقیران، نیاز به دریافت وعده خوراکی است؟