امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - علی عبدالخانی :
هیچ دستورالعملی تا زمانیکه با ضمانت قاطع اجرایی همراه نباشد، نه تنها تاثیرگذار نیست بلکه به نقض غرض خود تبدیل می شود.
محدودیت ها و تنگناهای مالی دولت غیر قابل انکار است اما این حقیقت از مسئولیت قانونی دولت در رابطه با جان شهروندان بویژه در استان هایی همچون خوزستان نمی کاهد.
خوزستان از جمله یک یا دو استانی است که ثابت ترین شرایط حاد و قرمز (در طول ۳ ماه گذشته) را تجربه کرد اما هیچ واکنش جدی از سوی مدیریت بهداشتی مرکز استان حتی در روزهایی که یک سوم آمار مبتلایان کشور به نام خوزستان و اهواز ثبت شده بود، دیده نشد.
روزی نبود که توپ افزایش بی سابقه بیماری و مرگ در اهواز به زمین همه به جز مدیریت علوم پزشکی انداخته نمی شد.
از بدیهیات علم مدیریت آن است که وقتی در یک حوزه بحران ایجاد می شود یا آن حوزه با خروجی منفی مواجه می گردد، اصولاً این خروجی باعث حساسیت مقام عالی وزارت مربوطه می شود و با قید فوریت ارشدترین مدیر یا مقام مسئول آن حوزه جای خود را به مدیری کاملا مُجرب و حساب پس داده و توانمند می دهد تا به وضعیت موجود سر و سامان ببخشد.
انتظار آن بود که وزیر بهداشت وفق اصول حرفه ای، قانونی، اخلاقی و بنا به ثبات مرگ و بیماری در اهواز و بخش هایی از استان، بدون هیچگونه تعلل و وقت کُشی یکی از مدیران ارشد وزارتی (حداقل در سطح معاون وزیر) یا یکی از باتجربه ترین و قوی ترین مدیران موفق استانی را (ولو بصورت موقت) به جای سرپرست فعلی علوم پزشکی جندی شاپور به کار می گرفت.
افکار عمومی از اینکه چرا در این شرایط سخت فرماندهی بیماری کرونا در مرکز استان به یک سرپرست و ( نه مدیر ) سپرده شده است واقعا خواهان پاسخگویی هستند. آیا ابقای یک سرپرست که تجربه ی مدیریت قبلی اش (علوم پزشکی شوشتر) از چند جهت محل بحث بوده است، ظلم مضاعف به مردم نیست؟
آیا سپردن جان انسان ها تحت مدیریتی که حداکثر اقدام ایشان توجیه افرایش مرگ و بیماری است تابعی از حکمت و اقدامی قانونی است یا اینکه این ابقاء (برغم ضعف سابقه و خروجی منفی) از سلایق و علایق خاص و غیرحرفه ای تبعیت می کند؟
چندین ماه است که خوزستان در منطقه ی قرمز جا خوش کرده است. در مقابل چند روزی از قرار گرفتن تهران در منطقه ی هشدار ( ونه قرمز ) می گذرد که این امر سبب تکاپوی مدیران مختلف بهداشتی - درمانی و جلسات متعدد کارشناسی و ایجاد محدودیتهای مختلف و حتی پیشنهاد تعطیلی یک هفته ای و برخورد قاطع با زیرپاگذشتگان پروتکلها و تدابیر مختلف دیگر گردید. ▫تصمیم ۲۵ تیر که برای تهران اتخاذ گردید متضمن دورکاری یک سوم کارکنان اداری پایتخت بوده است. با این شرح رییس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور توضیح دهند چرا همکاران ایشان در تهران اینگونه نسبت به جان شهروندان تهرانی حساس بوده و مسئولانه و متعهدانه در مقابل عادی سازی اوضاع ایستاند و نظرات کارشناسیشان را با زبان اقناع و منطق و آمار، بدون واهمه ی از دست دادن جایگاه مدیریتیشان به نفع مردم به کرسی نشاندند، این در حالی است که برغم بیشتر بودن مرگها و ابتلاها در ۳ ماه گذشته و یکسره بودن وضعیت قرمز در خوزستان اما جناب ایشان و همکاران مربوطه ی در سایر علوم پزشکیها، بجز توجیه افزایش مرگ و بیماری و پناه بردن به دامان پروتکلها و اصرار بر لزوم رعایت آنها و... هیچگاه واکنشی که با شرایط قرمز تناسب داشته باشد اتخاذ نکردند؟
با توجه به تفاوت مبنایی حالت " هشدار " و " قرمز " همچنین غیر قابل مقایسه بودن تعداد مبتلایان و متوفیان خوزستان و تهران ( به نسبت جمعیت ) چگونه ممکن است که بهداشت و درمان پایتخت بعنوان مرجع تصمیم گیری اینگونه به تکاپو می افتد اما مدیریت هم عرض آن در استان خوزستان طی مدت چند ماه ثبات مرگ و بیماری فقط و فقط به نصیحت و اندرز و توجیه یا نسبت دادن مرگ و مرض به مراسم اجتماعی و... می پردازد؟
یقیناً هیچ قانونی در کشور جوازی برای تبعیض میان شهروندان در دو استان صادر نمی کند و جانی را نسبت به جان دیگر ارزشمندتر تلقی نمی نماید اما این مدیران ضعیف هستند که با ضعف عملکردی و کارکردی خود سبب بروز واقعیتی به نام تبعیض می شوند. جان یک شهروندان تهرانی به همان اندازه مهم و محترم است که جان یک خوزستانی یا شیرازی و چنانچه دوگانگی و تبعیضی دیده بشود بطور قطع این امری صدرصد مدیریتی است.
با پذیرش کُلی واقعیت های تلخ حاکم بر مباحث مربوط به انتصابات و غیبت آشکار معیارهای لازم جهت اعطای مناصب و پُستهای حساس، انتظار می رود حوزه بسیار حساس بهداشت و درمان استان و اهواز به دست مدیران مُجرب و با سابقه مثبت و البته صلاحیتدار سپرده بشود.
اداره و مدیریت حوزه ای که با جان و سلامت شهروندان سروکار دارد، آنهم توسط یک سرپرست، ظلمی مضاعف در حق شهروندان است که امیدوارم برای آن چاره اندیشی فوری بشود.