شوشان / نويد قائدی:
نظام و روش انتخابات در پنج دوره گذشته شورای اسلامی در شهرهای بزرگ خصوصاً کلانشهرها شهروندان را كلافه و سردرگم كرده است، شهروندان به دليل عدم وجود روش مشخص و نظاممند و زمان ناکافی در شناخت افراد با توجه به تعدد تاکنون نتوانستهاند انتخاب های موفقی داشته باشند، به عبارت سادهتر تحقق اين هدف كه شهروندان بتوانند دست به انتخابهای صحيح و هدفمند بزنند يعنی انتخابی كه در آن خطای شناخت از كانديدا كمتر باشد و انتخاب طبق نظام شایستهسالاری بناشده باشد تاکنون كمتر اتفاق افتاده است.
نتايج انتخابات يعنی خروجی پنج دوره شوراهای قبل از منظر شهروندان نمره قابل قبولی نيست، روشهای فعلی انتخابات تاکنون نتوانستهاند بهدرستی و با كمترين ميزان خطا واجدین شرایط احراز اين مسئولیتهای خطير را روانه شورا نمايند و درصد خطا و انتخابهای ناصحيح بسيار زياد بوده است.
عملكرد ضعيف شوراها، شهروندان را تا حدودی دلسرد كرده است، حضور پررنگ شهروندان در انتخابات دوره ششم خصوصاً در شرايط همهگیری ويروس کرونا و عدم امکان ارتباطهای مؤثر و حضوری و تشکيل جلسههای فراگير در هالهای از ابهام قرار دارد؛ و بيشتر كانديدا به اين موضوع پي بردهاند و بيشتر به دنبال رأی بر اساس نسبتهای قوموخویشی و تا حدودی صنفی رفتهاند.
براي جبران اين چالش اجتماعی چندساله لازم است روش شناخت کانديدا و روش انتخاب کردن برای شهروندان تغيير و ارتقاء يابد تا خطاهای گذشته تکرار نشود تا اين نهال شورايی بهطرف کمال سوق يابد.
يکی از بهترين گزینهها نقشآفرینی نهادهای مدنی مردمی است. نهادهای مدنی باید رشد و توسعه یابند، دارای مرامنامه و هدفدار باشند، مشی و منش آنان مشخص باشد و رشد و توسعه یابند تا بتوانند در عمل دردهایی از اجتماع را تشخصی و برای رفع آنان راهکار و بر اجرای روشهای مؤثر مديريت شهری نظارت نمايند تا موجب رشد و توسعه و تعالی در جامعه شوند.
البته هر نهادی در حوزه تخصصی خود باید فعال و مؤثر باشد، این نهادهای مدنی درنهایت میتوانند مناسبات شهروندان و انتخابات شورا و حتی عملكردهای شورا و نظارت عمومی شهروندان بر افراد شوراها را سامان بخشند و مردم را از بلاتکلیفی انتخابهای نامطمئن و پر از آزمونوخطا رها سازند، این نهادها میتوانند مناسبات دولت و شهروندان و دیگر سازمان های خدمات رسان شهری (مانند برق، آب، گاز، خدمات پستی، خدمات انتظامی و...) را که زیر نظارت شوراها نیستند را هم تحت نظارت و نقد و بررسی قرار دهند، این نهاد میتوانند شوراها را تحت نظارتهای مستمر عملکردهای تخصصی قرار دهند و میتوانند بازوی تخصصی جراید در تحلیل موضوعهای مختلف جامعه و شهروندان باشند.
البته به شرطی که این سازمان های مدنی کاملاً تخصصی رفتار و عمل نمايند و از سیاستبازی و سياست زدگی به دور باشند، در تمامی امور جاری خود با شهروندان مرتبط و همفكر و همگام باشند. همچنين در يک ارتباط دوسویه همه سازمان های مدني هم باید از جانب جرايد و نخبگان و کنشگران اجتماعی و عموم شهروندان موردنقد و بررسیهای قرار گيرند، يعنی مناسبات بايد بهگونهای برقرار شود كه حق نظارت و نحوه تعامل شهروندان با اين نهادها و بالعكس و ديگر بخشها مانند مطبوعات و... برقرار باشد. این ارتباطهای چندجانبه و چند سویه میتوانند تعالیبخش جوامع شهری باشند و میزان فریب خوری مردم در انتخابات را كاهش دهند.