شوشان - شاپور زندی / دکترا در روان شناسی سلامت :
۱- بنا بر گفته ی مدیر کل حفاظت محیط زیست خوزستان با شبکه استانی ، از ابتدای سال جاری تاکنون تنها ۸ روز در اهواز هوای سالم وجود داشت !
۲- نیز ، در شبانه روز ، ۲۵۰هزار متر مکعب پسماند شهری به کارون می ریزد !
۳- اصل پنجاه قانون اساسی جمهوری اسلامی می گوید:
در جمهوری اسلامی ، حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسل های بعد باید در آن حیات اجتماعی ِ رو به رشدی داشته باشند ؛ وظیفه عمومی تلقی می شود . از اینرو فعالیت های اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیر قابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است.
برای تبیین و توجه به سه گزاره ی بالا ، مجالها و مکانهای بسیار نیاز است که اینجا ممکن نیست و تنها به عوارض و نتایج دو گزینه ی یک و دو و از چشم اندازی که خیلی کم نگریسته می شود ، می پردازیم :
بدبختانه در کشورهای جهان سوم و یا رو به پیشرفت مانند ایران ، حاکمیت و مردم ؛ به پدیده های محسوسِ محیطی و نیازهایِ نخستینِ شهروندان تمرکز کرده و بخش سلامت روان و یا آسیب های روانی پراکنده در لایه های مختلف مردم اهمیت داده نمیشود.!
پژوهش های تازه نشان میدهد که آب و هوای آلوده در کنار آسیب ها و بیماری های جسمانی شهروندان ، گرفتاری های گسترده ای نیز برای آنان می آورد که محسوس و ملموس برای عام نیست .
بخش زیادی از افسردگی های موجود در کلانشهرها ناشی از تنفس هوای آلوده و در نتیجه ورود انواع ریزآلاینده ها به بدن و تاثیرِ منفی آنها بر سلولهای مغزی و بیماری افسردگی است .
بیماری افسردگی که کنِش شهروندان را کم و قدرت تحرک و مطالبه گری و نیز شادیِ ناشی از زندگی را از آنان می گیرد.
آلودگی آب و هوا قابلیت ها و توانایی های شناختی شهروندان و بویژه کودکان را مختل می کند .
یکی از دلایل افت تحصیلی موجود در مناطق آلوده کشور و خوزستان، همین ناتوانی شناختیِ ناشی از آلودگی آب و هواست که به آن توجه نمی شود!
آلودگی هوا در بلندمدت موجب آلزایمر و فراموشی هم می شود.
در آزمایشی که در یک جامعه آماری بیست هزار نفری متشکل از زنان سالخورده ی یک شهر آلوده در خارج از کشور را شامل می شد ، نشان داد که قرار گرفتن در معرض ۱۰ ده میکروگرم ذرات آلاینده ی هوا در بلندمدت ؛ موجب کاهش میانگین دوسال از عمر آنان و پیری زود رس را خواهد شده بود!
پژوهش های جالب دیگر نشان داد که شطرنج بازان و بیس بالیست ها در روزهای آلوده ، اشتباهات ذهنی و عملکردی و کنشی ِ قابل توجهی داشتند که نتجه بازی را هم می بازند !
کارگزاران سهام نیز در سود و معاملاتی که انجام دادند ، بهره وری پیش بینی شده را نداشتند !
سرعت و دقت کار در کارگران بسته بندی میوه ها پایین می آمد و کار را خراب می کردند!
بدبختانه باید بپذیریم که محیط پژوهشی مناسب برای بررسی عوارض ناشی از آلودگی هوا در جنبه های مختلف زندگی شخصی و شغلی شهروندان ، مانند کشورهای پیشرفته فراهم نیست.!
گزارش های پژوهشی تازه نشان می دهد که رابطه ی مثبت و معناداری بین افسردگی و هوای آلوده و نیز به خطر افتادن سلامت روان شهروندان وجود دارد.
اینکه در کشور ما به اندازه ی بیماری های جسمانی ، به انواع اختلالات روانی و هزینه های وحشتناک ناشی از آن توجه نمی شود ، نیاز به توجه جدی از سوی حاکمیت است.
مهمترین دلیل آن ، بروز و ظهور و درک نتیجه ی بیماریهای جسمانی در کوتاه مدت در مقایسه با بیماری های روانی در بلندمدت است.
تاثیر آلودگی هوا بر کودکان و عقب ماندگی ذهنی و تحصیلی شان و نیز افراد ماهر و تازه کار و سالمندان ، روشن و غیر قابل پنهان است ولی اینکه اصل پنجاهم قانون اساسی کشور در نگهبانی و پاسداشت محیط زیست به عهده ی کدام نهاد و مرجع متولی است ، نباید اهمال و تعلل کرد.
نتایج و آثار دیگر آلودگی هوا را می توان فهرست وار بیان کرد:
-- انواع بیماری روحی و روانی
-- انواع مشکلات روانی و جسمانی
-- انواع پرخاشگری و کاهش سطوح تحمل و رواداری و تحملِ ابهام
-- اختلال در تصمیم گیریِ بهنگام
- اختلال در مغز و بیماری های مربوط به آن
آب وهوای آلوده بر همه سلولهای بدن تاثیر دارند.
گرچه تاثیر آب و هوای آلوده بر همه افرادممکن است ولی یکسان نیست ، زنان باردار ، نوزادان ، کودکان و سالمندان ؛ بیشتر از گروههای سنی دیگر در خطرند.
بیماری های شخصیتی نیز متاثر از آب وهوای آلوده اند.
نتیجه ی پژوهش های تجربی نشان داد که برخی افراد در کلانشهرها دچار انواع اختلال شخصیتی شده و پیامد آن ، اختلال در کار و زندگی و ترجیح درون گرایی به برون گرایی در اجتماع و افسردگی و خودکشی و مرگ می شود.
سرب و جیوه ی موجود در آب و هوای آلوده منجر به نقص گفتاری و مشکلات تکلم و نیز اِشکال در بلعیدن و جویدن و زایشِ نوزادان نارس می شود.
فلزات سنگین ، مانند سرب موجود در آب و هوا که دربنزین و گازوییل و نفت فراوانند ؛ مانع جذب ریزمغذی های کلسیم دار و آهن و روی در بدن شده و کمبود این مواد موجب انواع سرطان می گردد.
نتیجه گیری :
با توجه به آسیب های فراوان ناشی از آلوده بودن آب و هوا و نصِّ آشکار قانون اساسی به عنوان حکم حاکمیتی ، چرا مدیران و مسئولان خوزستان و بویژه اهواز در این مورد اهمالکاری و یا ترک فعل دارند؟
چرا مدعی العموم به طرفیتِ مردم آسیب دیده و در معرض آسیبِ شهر ، در قوه قضاییه به عنوان نهاد حاکمیتی وارد نمی شود؟!
حفظ سلامتی و ایمنیِ بهداشتِ شهروندان به عنوان مهمترین وظیفه حاکمیت برعهده کدام بخش از اجزای حکومت است؟
تکلیف مدیران مستقر در بخشهای آلوده کننده و اهمالکار به عهده ی کیست ؟
تحققِ حاکمیت سرزمینی و حفظ تمامیت ارضی کشور با شهروندان سالم ممکن می شود یا بیمار و علیل و معیوب ؟
بهبود سبک مدیریتی و حکمرانی در اصلاح مراکز و کانون های آلوده کننده ، به صرفه تر است یا هزینه های ناشی از بهداشت و درمان و ناهنجاری های اجتماعی ؟
و پرسش های دیگر که پاسخ منطقی به آنها موجب بهبود عملکرد مدیریت و حاکمیت و خشنودیِ شهروندان را خواهد داشت.