کرونا شیپورچی صفِ مقدم مرگ، جنگی هولآور علیه ابنای بشر آغاز کرده است. خاصه در سرزمین ما که همواره مستعد سوختن است. این ویروس بیوجدان قادر به پیشبینیِ آرایش و صحنههای بعدی جنگ است.
شوشان : در بُردِ این گمان، تنها باختی بلاخیز چشم به راه نومیدان است. تنها کیمیایی که میتواند تنهایی در ترس و ترس در تنهایی را تلافی کند... امید است. امید آنقدر قیمت دارد که حتی «واهی» آن نیز خریدارش هست. خاصه این ایام، بویژه این شب و این عید، این شبِ عید.
پدیدهٔ پلشتی آمده که پاکیزگان را شکار میکند. کودکان و پیران را، خردسال و سالخورده را مقابل مرگ میآورد به مقامِ قربانگاه: هیولایِ جن مآبی بنام کرونا که درست در لحظه شکست، چهره دگر میکند. آدمی را به آزمون گرفته است. در تاریکی نشسته و قربانیان خود را در روشنایی شکار میکند. موذی مرموزی که انگار با هزار یک شناسنامه جعلی به ضیافتِ بشریت آمده است. این حکمت سیاه خود پردهدار اهریمن است. در ایرانِ این روزگار ، بدجوری ماشین مرگ را روشن کرده است. در آزمونِ عزایی عمومی، هر لحظه به یاد میآورد که آدمی موجود آسیبپذیر و به شدت عاجز و آشفته ای است که در برابر بسیاری از این بیدادهای بلاخیز ناتوان است.
کرونا شیپورچی صفِ مقدم مرگ، جنگی هولآور علیه ابنای بشر آغاز کرده است. خاصه در سرزمین ما که همواره مستعد سوختن است. این ویروس بیوجدان قادر به پیشبینیِ آرایش و صحنههای بعدی جنگ است. مرتب ماسک خود را عوض میکند. پنهان کردن دستهای خونین خود را از قابیل به ارث برده است. او از هر کجای مشکوک که آمده باشد، صاحب و بهرهمند از سیستم و نظامی معین برای بقا است. این موجود، برای قدرتهای جهانی دکانی دو نبش است که یک ترازویش اقتصاد میفروشد و کفهٔ دیگرش سیاست.
زایمان نخست خود را در ووهان زمین گذاشت. و تقریباً یک سال بعد به وضع حمل دوم در انگلیس رسید. باید دید تا تولدِ شناسنامهٔ سوماش چه جهشی در جهنم دارد. عجیب اینجاست که انگار به سرزمین پدری من(خوزستان) علاقهٔ وافری دارد. بنا به آمار میل عجیبی به قتل انسانهای دلیر دارد. انگار میداند در جنگ هشت ساله ویروس عراق با ما چه کرد. باز این کهنه سرباز تولید شده در لابراتوار (حالا طبیعت یا انسان، یا هردو) تازیانه بر رخسارِ مردمِ دلیر دیار من گرفته است و پیاپی از مردم پیاده قربانی میگیرد.
در چنین شرایطی کبادهکشانِ کشورهای زورگو، همچنان مشغول دوختن کیسههای فراختری هستند . در این میان تنها مردم هستند که آسیب را به بهاء مرگ میآزمایند. حقیقتاً چه باید کرد؟ مردم دیار من باید بدانند نجاتدهندهٔ آنها فقط خودشان هستند. من به عنوان فرزند کوچک آن اقلیم عزیز از همه تقاضا میکنم تدبیرِ دفاع از طریق رعایتِ دستور العملهای بهداشتی را شدت ببخشند. در این شبیخونِ بیشرف، من تنی چند از یاران و آشنایان را از دست دادهام. به وعدههای بیهوده و به ظاهر پر امید دلخوش نکنید. رعایت کنید، هزارهها بوده که اهریمن با نقاب و ماسک سراغ آدمی میآمد، این وهله آدمی ماسک نقاب، و اهریمن با رخسار آشکار...! این تمثیلِ کبود، قتلهای بسیاری در سیاههٔ دفتر تقدیر دارد. خواندهایم که قابیل بعد از قتل برادر یکبار دستهایش را شست، اما امروز و هر روز باید چندین بار دستهای خود را از قتل خود بشوییم. راه دیگری نداریم. تا نجات عمومی، مبادا با وعدهها و اخبار سیاسیِ کرونا ذوق زده و شجاع شویم در ورود به میدان دشمنی که قادر به دیدن او نیستیم. او در خود ما خانه کرده است.
مردمِ شریفِ سرزمینِ پدری من. شما در جنگ هشت ساله، سرآمد شدید، اکنون هم با سلاح تدبیر از این تاریکی بیپایان خواهید گذشت. میدانم بسیاران حتی سفرهٔ خویش به نان فروختهاند از فقر، اما راه دیگری جز قیام علیه قصهٔ هولآور کرونا نداریم. موذیِ مرموزی که از مُلکتِ مرگ برخاسته است، و هر بار با ویزای سرزمینی رخ مینماید.
دومین نوروزِ کوید-۱۹ نزدیک است. هر باشندهٔ تندرستی میتواند لکوموتیوران این جانوار تاجدار باشد!
مهیا باشید و حساس. او از کسانی که حواسشان جمع است میترسد و پرهیز میکند. در بُرد این گمان، پیروزی عینی با بشریت است، اما به شرط عدم غفلت، اما به شرط هوشیاری. حضرات مرتب میگویند در خانه بمانید. خوش به حالِ اهل تخیل! در خانه ماندن درست، اما گرسنگی ویروس نا آشنایی نیست. گرسنگی خود هیولای دیگری است. باید زنده ماند و کار کرد، باید کار کرد و زنده ماند، به خانوارهای خود رحم کنید، رعایت...رعایت...رعایت کنید! فعلاً از کلماتی مثل عید،خجسته، مبارک باد، باستانی و سعید، آغوش و شادی و بوسه و حرف و حظِ حضور بگذرید. ما از این بیداد هم عبور میکنیم. ما محکوم به امید هستیم. قرنهاست این مردم زیر بارش بیوقفهٔ بلا... تاب آورده است، بهاء داده است، اما دل از زندگی برنکنده است.
باشد که سالِ نو به دور از هر بلا باشد. نومیدی حرام باد!