شوشان - علی کرد / مدرس دانشگاه :
همان گونه که بوذرجمهر حکیم فرمود"همه چیز را همگان دانند و همگان زاده نشده اند" و بر اساس آموزه های دینی و تجارب کشورهای توسعه یافته مشورت و مشاوره از ضروریات امر است و هرچه که زمان میگذرد پیچیدگیها بیشترمیشود و نیاز به مشاور آگاه و متخصص و متبحر و شایسته بیشتر و بیشتر میشود. "آرتور دی لیتل" با تاسیس اولین شرکن مشاوره عنوان پدر این حرفه را به خود اختصاص داد. امروزه مفهوم مشاوره به سرعت در حال تغییر است اما همچنان مشاوره یکی از ضرورتهای مدیریت کارآمد است چراکه مدیران به ویژه مدیران عالی با پیچیدگی های گوناگون و در عرصه های مختلف مواجه اند و از طرفی فرصت کافی برای بررسی همه امور و همه جوانب امور و تجزیه و تحلیل آن را ندارند ولی ناچارندکه امور را پیش ببرند و تصمیم بگیرند.
یکی از دروس مهم مدیریت سیستم اطلاعات مدیریت است که این سیستم یک سیستم رسمی است که اطلاعات را غربال و کوتاه ودسته بندی و اثربخش میکند و دراختیار مدیر میگذارد. بخش عمده کار یک مشاور نیز همین است. رویکرد مدیریت دولتی نوین سه مولفه صرفه جویی و کارایی و اثربخشی دارد که نقش مشاور داناوتوانا در این مقوله برجسته و دارای اهمیت است. تا اینجا به اجمال ضرورت، اهمیت و جایگاه مشاور را به بحث گذاشتیم اما سوال اساسی این است که چگونه مشاورین خود را انتخاب کنیم و چه ملاک هایی برای یک مشاور خوب مد نظر است و چقدر به جایگاه واقعی مشاور اعتقاد داریم و چقدر هز نظرات مشاوران استفاده می کنیم. پاسخ به این فیبل سوالات در کارکرد و اثربخشی مشاور یا مشاوران مهم و راهگشا است.
متاسفانه در کشور ما از مشاور به خوبی استفاده نمیشود و بصورت فانتزی به آن نگاه می شود. انتصاب مشاورین متعدد یک پرستیژ برای مدیران شده است. چرا در یک دستگاه حدود پنجاه مشاور رسمی و منتصب وجود داشته باشد که به یکباره عذر همه را بخواهیم؟ همان گونه که عدم انتصاب مشاورین متخصص و آگاه در یک دستگاه عریض و طویل با گستره کاری زیاد یک ضعف است انتصاب بیش از حد مشاور نیز به دلایل متعدد یک نقطه ضعف است.
یکی از دلایل، نقض غرض است. چون مدیر عالی یک دستگاه توان، تخصص و فرصت کافی برای تجزیه و تحلیل همه امور و تصمیم گیری را ندارد نیاز به پشتیبانهایی برای تسهیل این امر و تصمیم سازی لازم است که بخشی از این کار بعهده مشاورین است. وقتی که بیش از پنجاه مدیر ستادی منصوب مدیر عالی و حدود پنجاه مشاور باید گزارش های اقدامات را به مدیرعالی بدهند و سخنان آنان را بشنود و توصیه ها و تصمیمات مورد نقد و بررسی قرار گیرند. چراکه مدیر باید گوش شنوا برای شنیدن مشاورین امین و فرصت کافی برای این کار را داشته باشد.
این مدیر چقدر فرصت خواندن و شنیدن مطالب و گزارشات را دارد؟ اگر هم تصمیم سازی و تحلیل و گزارش تهیه نمیشود پس چه نیازی به این همه مشاور؟ براساس شناخت اجمالی که از تعدادی مشاورین دارم استفاده بهینه ازنظرات مشاورین نشده و این فقط مختص دستگاه مورد بحث نیست، بلکه در سایر دستگاه ها مشاورین نقش و جایگاه مناسب را ندارند و آنچنان که شایسته است به بازی گرفته نمیشوند و مورد مشورت واقع نمی شوند.
حال که استاندار این استان پهناور و پیچیده و استراتژیک تصمیم به پایان کار مشاوران استاندار قبلی را گرفت شایسته است که از تعدادی مشاور دلسوز، زادبوم گرا و درعین حال همه جانبه نگر و متخصص و صاحبنظر و عمل گرا استفاده کند. این یک توصیه دلسوزانه و کلی بود اما برای گزینش و انتصاب چنین مشاورانی لازم است حب و بغض و سفارش و لابیگری لحاظ نشود و ملاک اصلی رزومه و کارکرد و تواناییها ملاک عمل قرار گیرد. یک مشاور خوب مرزگستر است، سعه صدر دارد،نگاهش سیستمی و گسترده است، ازقوانین و مقررات و خط مشی ها آگاهی دارد، رئالیست است نه ایدئالیست. قدرت و شجاعت نقد وبررسی دارد و چالشی است نه بله قربان گو ، فرصتی است نه فرصت طلب، دغدغه مسایل،مشکلات و بحران ها و نگرانی های مردم را دارد. دلمشغولیش نان مردم است نه نام و آوازه خود.
مشاور در مدیریت توسعه یافته نقش های بارزی در کارآمدی مدیریت و شرکت و سازمان دارد چرا که هم مشاورین وزین و پرمایه هستند هم مدیرعالی از نظرات و پیشنهادات و انتقادات سازنده آنها استفاده میکند. خلاصه اینکه شرط لازم و کافی برای اثربخشی مشاورین انتخاب درست یا ملاک و معیارهای کارآمدی و استفاده درست و بهنگام از نظرات آنان است.