شوشان - محمد رضا چمن نژادیان :
کسی نمی گوید اسرائیل غاصب و کودک کش نیست. و کسی نمی تواند بگوید کاری که ایرانیان برای حفظ متحدین کرد یک کار عبثی است.
وهمچنین کسی نمی تواند اجر و فداکاری شهیدان، رزمندگان دلیر و مجاهدان تشیع رادر مقابل تکفیرایان ضایع و انکار کند.
امانباید با توهم سازی روسیه و نیروهای کار کشته ی کا گ ب هم چون صدام به چاه ویلی دیگری افتاد.
و گفته می شود باید وضعیت ملت و چگونگی کسب منافع ملی را درست درک کرد. و با کمترین هزینه ی مادی و معنوی با تاکید بر شعار نه شرقی و نه غربی برای استقلال به کسب منافع ملی و آسایش ملت اندیشه کرد و روابط هم شرقی و هم غربی داشت.
همانطوری که اسرائیل غاصب برخلاف ما وبه ظاهر بدون تنش و دخالت در امور داخلی از دشمنان به ظاهر سرسخت وتاریخی دوست ساخت و بغل گوش ما کاشت.
اگر نقشه ی نیل تا فرات تاریخی اسرائیل مرور شود. معلوم می گردد، اسرائیل بدون اینکه خون از دماغی در کشور های همسایه ی ما در بیاید الان کجاست؟
اما ما که با هزاران کشته در منطقه،شهدای والامقام خودمان و هزینه های صدها میلیاردی نظامی و رانتی برای حفظ دیگران در کنار مرزهای اسرائیل قرار داریم، چرا دستمان حتی باز نیست که مستقیم از خودمان دفاع نماییم؟
گفته ی شهید مطهری که شرق و غرب هر دو لبه ی یک قیچی برای زدن اسلام ناب هستند، را باید فراموش نکنیم. و کاری را که روسیه به سر صدام آورد و او رامنجی توهمی عرب و مخالف اسرائیل قلمداد کرد، ما را به آن مبتلا و سپس رها و بهره برداری ننماید.
و روسیه گرگی در لباس میش درکنار ما نباشد؟ حضرات صدام متوهم کجاست؟ او که روزی با شعار پان عربیسم به ایران حمله کرد.!! و با محو اسرائیل جولان می داد،و هنوز تصاویرش به عنوان یک رهبر منجی در منازل فلسطینی ها نصب است، کجاست؟ و روسیه چکار کرد؟؟.
نکته ویژه و قابل توجه از پشت خنجر زدنهای تاریخی روسها است که پوتین در دیدار با مقام رهبری به آن اعتراف کرد،اما در همین ایام باز با علنی شدن مواضع و نزدیکی ایران به غرب برای کسب منافع ملی دارد تکرار می نماید.
روسهای با دهن کجی به قدرت منطقه ای، امنیت و منافع ملی ايران و باخالی کردن پشت ارمنستان در جنگ اخیرش با آذربایجانی اهداف و منافع منطقه ای خود را تحقق ببخشید.
وبدون کمترین توجه و مشورت با سران و وزارت خارجه ایران، عملاً موجبات تحقیر و سبک نمودن وزن ما را به عنوان یک متحد راهبردی در نزدیک رقیبان فراهم کرده است.
آیا ما با این روسیه می خواهیم پا جای پای صدام بگذاریم؟ یا بدنبال منافع ملی و درصدد تحقق راهبردهای خودمان و محو اسرائیل باهمدستی پوتین کا گ ب می توانیم، باشیم؟
تاریخ مکتب یادآوری و عبرت گیری است.و سنت خداست: واعتبروا یا اولوالالباب ...و این تاریخ اساطیری و حتی معاصر نیست،بلکه تاریخ نزدیک در برابر چشم و عمر کوتاه همه ی ماست.
همگی جلو چشمان روسها دیدیم که صدام را چگونه و با چه ذلتی از درون غارها در آوردند،و سرش را بر باد دادند.اما روسها به راحتی نه در پی تلافی بر آمدند، و نه خونخواهی کردند. بلکه دست از او کشیدند.و حمله به عراق و صدام را برای خلع سلاح همراه با جامعه ی جهانی تایید نمودند.
همانطوری که تا قبل از برجام تمامی قطعنامه های سازمانهای بین المللی علیه ما را وتو نکردند.
ولی وقتی دیدند ما با جامعه جهانی پس از چهل سال به یک مصالحه برای تامین منافع ملی می رسیم و بر هم زدن بازی عجولانه در کنار ما شروع به جولان دادن در سوریه برای ایحاد شکاف و مصادره نمودند؟ امروز هم با تمام وقاحت لاوروف برای تضمین امنیت اسرائیل ما و دیگران را با تحقیر نهیب می زند.
آیا هنوز باید جهان سومی تصمیم بگیریم و قلمداد شویم.؟و متوهمانه جان بر کف برای منافع روسها و فلاکت ملت خود باشیم؟فاین تذهبون؟