شوشان - محمد شربفی :
نوشتار امید حلالی عزیز را تحت عنوان :"خوزستان با یکجانبه گرایی آسیب می بیند؟ "را در یکی از گروهها خواندم.
من امید حلالی را بخاطر انصاف و حرفه ای بودن در روزنامه نگاری و دقت و تامل و وسواسی که در نوشتن دارند، دوست دارم و ایشان از معدود افرادی است که نوشته ها و دل نوشته هایش را با جان و دل می خوانم، به دلیل همان حساسیت و علاقه دوست دارم نوشتار اخیر ایشان را با هم مرور کنیم.
حلالی می نویسد: "بهتر است حرف ها در جای خود زده شود به مسوولان نه با تاخیر تا از انتفاع ساقط نشود" این حرف حقی است و رسالت روزنامه نگاری ایجاب می نماید نسبت به رخدادها در ظرف زمانی خودشان موضع گیری دقیق و درست اتخاذ شود تا از انتفاع ساقط نگردد.
ایشان در ادامه می نویسد: "آقای استاندار سلیمانی دشتکی نیرویی غیربومی ست و احاطه لازم بر استان را ندارد و به دلیل سن و سال و مشکلات جسمی اش پر تحرک نیست که البته مساله ای شخصی است. به چه دلیل باید اغلب نیروهای حوزه سیاسی را بخواهند تغییر دهند؟ مگر غیر از این است که جامعه در آستانه دو انتخابات بزرگ است؟"
عجالتا خدمت شما عرض شود، بومی بودن و غیربومی بودن یک مدیر نه وجاهت قانونی دارد و نه جنبه ی عرفی و عقلی و نه در علم مدیریت مزیتی برای بومی بودن و نه عیب و ایرادی برای غیربومی بودن تاکید بخصوصی شده است، احمد خرم ، محسن میردامادی و علی تابش سه استاندار غیر بومی بودند و امیر حیات مقدم ، عبدالحسین مقتدایی و غلامرضا شریعتی سه استاندار بومی بودند. اگر دوطیف بومی و غیر بومی را در ترازوی نقد منصفانه قرار بدهیم نتایج بدست آمده نافی آن گفتار است، من معتقدم احمد خرم غیر بومی، ریز و درشت مشکلات خوزستان را مثل کف دست می شناخت و برای اثبات این ادعا با شما حاضر به مناظره هستم. اما این پرسش را از شما دارم. آیا استاندارهای بومی به اندازه ی احمد خرم شناخت و اشراف کامل از مسائل استان داشته اند؟؟
از اینها که بگذریم سیاست دولت تدبیر امید در دوره دوم ریاست جمهوری ،سیاست انتصاب استانداران غیر بومی در سراسر کشور را در دستور کار قرار داده است و استان خورستان از معدود استان هایی بود که استاندار بومی داشت، من استان هایی که استاندار غیربومی داشتند با اتکا به شاخص های اقتصادی و آموزشی با خوزستان مقایسه کرده ام و الان هم نمی خواهم به تفصیل آن بپردازم که حوصله ی این نوشتار خارج است، اما بسیار خوشحال خواهم شد که مزایای استاندار بومی را تشریح بفرمایید. ؟؟ در ادامه سن و سال و مشکلات جسمی ایشان را هم مورد اشاره قرار دادید، اول اینکه ایشان در نهایت سلامت و شادابی است، از لحاظ معدل سنی در مقایسه با وزیران کابینه و استانداران سراسر کشود در رده میانی قرار دارند. پختگی و تجربه شرط اول مدیریت کلان است و این حسن ایشان است نه عیب. اما در ارتباط با تغییرات که ظاهرا با مزاج شما خوش نیامد،خدمت شما عرض شود،جناب سلیمانی به این جمع بندی رسیدند که از نیروهای متخصص و مجرب استخدام وزارت کشور که هم آمورش دیده اند و هم تخصص دارند در مناصب لحاظ بشوند. در این چند سال نیروهای وزارت کشور بلاتکلیف و بلا استفاده در واحدها با نهایت بی مهری رها شده بودند، فلان کس یا کسان را با فوق دیپلم و لیسانس زبان اینگلیسی ، اموزش ابتدایی، پرستاری ، متالوژی و .... از این اداره و آن اداره بدون کمترین تجربه و سابقه ای به استانداری، فرمانداری ها و بخشداری ها به سفارش و توصیه های این و آن تزریق کردند، نمی خواهم بیشتر به این قضیه بپردازم که دل آدم به درد می آید، حضرت عباسی شما حاضر هستید در تشکیلات رسانه ای ات از افرادی که نه الفبای ویرایش را بلدند و نه فنون خبرنویسی و نه صفحه آرایی و گرافیک و بلدند و ... را به خدمت در بیاورید و انها را در راس امور کادر مجرب قدیم قرار بدهید؟اما برای اینکه مضنه دستتان بیاید که استاندار جدید چقدر بر اوضاع و احوال استان اشراف اطلاعات و نظارتی دارند به شما پیشنهاد می دهم یک ساعت با جناب استاندار هم کلام بشوید، بعد به هر قضاوتی که رسیدید من چشم بسته آن را تصدیق می کنم، من پای حرف های ایشان نشستم و مضنه کاملا دستم آمد شما هم امتحان کنید.
امید حلالی در نوشتاری دیگر پیشنهادات ارزنده ای هم داشتند که بسیار قابل تامل و تاثیر گذار هستند.
چند راهکار برای اولویت های کاری مدیریت ارشد اجرایی خوزستان منجر به ثبات و رونق اجتماعی
۱) نخبگان تمام اقوام متناسب با جمعیت کلی می بایست در ساختار مدیریتی مشارکت داشته باشند و ترکیب مدیریتی خوزستان به لحاظ انتساب قومی متوازن باشد تا همه احساس کنند شهروند درجه اول هستند. هر نوع یکجانبه گرایی گروهی، حزبی، قومی، طایفی، خطی آفتی جدی خواهد بود و پس زده می شود.
۲) ترجیحا مدیران هر شهر و ناحیه ای از میان نیروهای سالم، پاکدست و کارآمد همان جا انتخاب و منصوب شوند.
۳) اولویت مدیریت ارشد اجرایی استان خوزستان باید ایجاد اشتغال، ارتقای ظرفیت های اقتصادی، حل مشکلات صنایع موجود، رفع مشکلات محیط زیستی و تامین اب و هوای سالم، امنیت و رونق مرزها و پایانه ها با تکیه بر صادرات و ... باشد.
۴) به هیچ عنوان پذیرفته نیست که بجای اولویت قایل شدن برای انجام کارهای اساسی انرژی مدیریت ارشد صرف عزل و نصب ها و دادن لیست های استخدامی و ... شود. سعی کند نیرو های اثر گزار را مستقیما بشناسد نه اینکه تحت تاثیر پیش داوری و بدگویی یا لیست های سیاه و سفید قرار گیرد که در حکمرانی امری به شدت مذموم است.
۵) در صورتی که برای جایگاه های اداری خاصه در سطوح مدیریتی نیروی شایسته بومی وجود نداشت آوردن نیروی غیر بومی بالضروره فاقد اشکال و بلکه لازم است.
۶) خوشبختانه فضای مدنی و مطالبه گری خوزستان بسیار پر شور و زنده است و رصد محکم و بیداری روی منافع استان صورت می گیرد که از جمله آنها حق آبه رودخانه های خوزستان است و کمترین شائبه ای به عنوان خط قرمز برتافته و تحمل نمی شود.
۷) به مناصب و مسوولیت های نظام جمهوری اسلامی ایران که محصول شهادت و ایثارگری چند نسل از خوبان مام میهن است به عنوان امانت نگاه شود نه غنیمت یا سکوی پرتاب و ...
انشاالله با مشارکت مدیران اجرایی و نخبگان و قاطبه مردم فردایی بهتر برای کشور و استان مان رقم بزنیم.
امید جان دوستت دارم، خودت بیشتر و بهتر از همه می دانید که من جز نقد مسئولان و پرداخت تاوان و هزینه هیچ خیری ندیدم و نخواستم و دنبال هیچ منافعی هم نبودم و نیستم ، بازنشستگی پیش از موعود کردم که دچار هیچ معذوریتی نشوم، الان هم که با شما همکلام شدم من باب ارادت بود که همچنان منصف باقی بمانید.