شوشان - مهری کیانوش راد :
اسفند که می رسد ، آسمان آبی باشد، سیاه باشد، بادبوزد ، باران بیاید ، کرونا جا خوش کرده باشد،
عید پاورچین پاورچین به خانه ی مادرمن نزدیک می شود.
از خریدن ماش برای سبز ه درست کردن ، تخم شاهی برای کوزه ی سبزدرست کردن و هزار برنامه ی عیدانه ی دیگر.
مادرم با شوق با لباس پر گل خود به باغچه سر می زند ، باغبان می اورد تا گل بکارد ، بوی عید همه جا پیچیده است.
پول نو عیدی را تهیه کرده است ، مگر می شود ، عید بود و پول کهنه عیدی دارد.
از کجا نمی دانم سمنو تهیه کرده است ، مگر عید بدون سمنو می شود؟
به بچه ها سفارش کرده است ، به خاطر کرونا به اهواز نیایند .
به عید که نمی شود گفت : نیا و منتظر دستور کرونا بمان.
خوش دلانه مشغول پذیرایی از رسیدن عید است ، بچه ها باشند یا نباشند.
مهمان بیاید یا نیاید.
عید که می آید .
منتظر عید است تا خوش دلانه بیاید و تنها نماند.
عمو نوروز سرمای زمستان را پشت سر گذاشته است ، بسیار مرگ ها دیده است .
این روزها کرونا کرور کرور آدم کشته است ، عزادار کرده است ،
گرسنه و بیکار کرده است ، دل شکسته است ، اما مگر می شود به عید گفت: نیا
مگر می شود ، به بهار گفت :
تا مرگ کرونا گلی نروید .
مگر می شود به طبیعت گفت :
تا رفتن کرونا ، بمیر و شکفته نشو.
عید در راه است ، با همگی ی شکوه و زیباییش .
با گرمای مهربانی ش .
عید می اید تا مهربانانه دست تو را بگیرد ، قلبت را به طپش وادارد و به صدای بلند بگوید:
زندگی در گذر است ، بیاموز و بگذر . ۹۹/۱۲/۲۳