شوشان - دکتر فاضل خمیسی :یادم نیست کدام فیلسوف گفته که «ملال» زمانیست که آدمی در میان رنج و لذت در تکاپو و بلاتکلیف بوده و دائماً در این دو حوزه در رفت و آمد باشد!
زمانی وقتی میخواستیم زمان را دریابیم آنرا یا با صدا و هیاهوی گنجشکان روی درخت خانه ی همسایه یا جیغ و و هوار و دعوای بازی کودکان در کوچه و حیاط میفهمیدم ، اما الان یا موسیقی حزن آلود و سنگین آپارتمان بالایی یا صدای بلندگوی دوره گرد«یخچال سوخته» میخریم ، سکوت ِسکونت گاهیمان را می شکند !!
مثل اینکه بین حضور گنجشک و بازی کودک قراری نانوشته برقرار بود که در نبود هر کدامشان آن دیگری هم دیگر نباشد!
نرخ زاد و ولد سالهاست که در حال سقوط و در برخی جمعیت ها به صفر رسیده است ، گذشته از اینکه نرخ سن ازدواج بسیار بالا رفته اما پژوهش ها نشان داده است که دیگر «فرزند آوری» اولویت پی از ازدواجها نبوده و زنگ خطر کاهش جمعیت مولد از همینجا آغاز میگردد.
در زمانی اولین برنامه های زوجین پس از ازدواج «انتخاب اسم» برای فرزند آینده اشان بود اما الان اولویت هایی مثل حساب بانکی، داشتن خانه ، مسافرت ، ارتقاء شغلی و ... باعث گشته داشتن فرزند را نه تنها به اولویت آخر بلکه شاید بعنوان عامل مزاحم ترقی فردی تعریف گردد!
گذشته از این موضوع که تربیت انسانهای کیفی و مطلوب یکی از بزرگترین اهداف فرزند آوری باید باشد و عوامل تأثیر گذار مهمی مثل توانمندی اقتصادی ، نظام تعلیمی صحیح ، آینده شغلی مطمئن و امنیت اجتماعی در این حوزه بی تأثیر نیستند اما باید دانست که بجز این عوامل «نظام ارزشی » بر اجتماع و جامعه نقش اساسی را در نرخ زادو ولد و تولید مثل جامعه ایفا میکند .
گفته میشود در کشور دانمارک علیرغم وجود همه ی شرایط ایده آل از نظام اقتصادی سالم و عدالت محور تا آموزش وپرورش نوین و رایگان تا حمایت های افسانه ای شغلی از والدین نوزادان، اما این کشور از کمترین نرخ تولد برخوردار است ، از سویی از سال ۲۰۱۵ که سیاست تک فرزندی در چین برچیده و به داشتن دو فرزند ارتقاء پیدا کرد نه تنها افزایش جمعیتی در این کشور شاهد نبودیم بلکه چینی ها ترجیح داده اند همان سیاست تک یا هیچ فرزندی را دنبال کنند .
از نگاه برخی جوامع با شرایط نرمال یا مناسب اقتصادی و اجتماعی مثل کشورهای اسکاندیناوی وجود فرزند مانع برخی آزادیهای فردی و لذت های شخصی شده و مسوولیت داشتن آنرا بسیار سنگین میدانند یا در فرهنگ مادرانه ی چینی تربیت یک «چینی» پرورش یک انسان جهانی است زیرا چینیها بخاطر جمعیت زیادشان و برای کسب درآمد و پیشرفت لازم است در همه ی جهان پراکنده شوند، و گفته میشود مادران چینی بیشترین زمان خود راصرف تربیت آن یگانه فرزند میکنند .
هر چند در این چند دهه مردم نشان
داده اند بدنبال آن هستند که اندازه ی خانواده ها را کوچک نمایند اما باید دانست نباید از آن طرف «بام» افتاد ، وقتی سرمایه داران و نظامهای سنگین صنعتی
دودکش های عظیم خود را که سالانه میلیونها تُن دی اکسید کربن را به آسمان میفرستندو بزرگترین نقش را در آلودگی زمین و هوا را دارند را نمیبینند و به آمار زاد ولد در خرابی محیط زیست رتبه اول را میدهند و کارزار «نه به تولد» راه میاندازند باید به اینگونه تبلیغات شک کرد، زیرا نظام سرمایه داری از هر گونه رفتار برای افزایش ثروت و مشروعیت خود دریغ نمی ورزد.
در نظام ارزشی جوامعی با ارزشمداری اخلاقی فرزند ثمره و لذت زندگی است که لازم است برای آینده ، تحصیل و تربیتش قبل از بدنیا آمدنش برنامه ریزی کرد ، نباید این باور در جامعه جاری شود که دنیای
بی کودک دنیای آزادتری است بلکه باید دانست که با حضور هر کودک ( البته با پیش شرط های گفته شده) زندگی ، گلهای بیشتر و بهتری به زمین و جهان اهداء خواهد کرد ....