به یقین در حوزه هایی که قوه ی عاقله مدیریت بر مبنای انتخاب کیفی انسان بنا شده باشد در مقایسه با تصمیمات بسته و ناشی از احساسات یا بدبینی از اثر بخشی مطلوب و پایداری بیشتری برخوردار و آبادانی شهرها نیز از همین تصمیمات کلید نگرش کیفی رقم میخورد.
شوشان - فاضل خمیسی:
چرایی حضورِ کمیت چند صدنفری برای انتخاب شدن در شورای شهری که مشکلاتش سرآمد تمام شهرهای کشور است نیاز به کنکاشی عالمانه و دقیق داشته که بررسی آن حتی قابلیت تبدیل به یک پایان نامه در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری دارد که ان شاءالله این حضور را به فال نیک گرفته و اینگونه تصور کنیم که اینهمه برای نجات شهر آمده و این مسوولیت پذیری قابل ستایش است.
اما ...
در عصری که ساختمانهای ۱۸ و ۲۰ طبقه در مدت کمتر از دو هفته (شانگهای چین) و ابرتونل چندین کیلومتری فاضلاب پُرتراکم ترین شهرجهان با جمعیتی نزدیک ۲۵ میلیون نفر (مکزیکوسیتی) در مدت دو ساله با استفاده از آخرین یافته های تکنولوژی و مهندسی در آن سوی جهان در حال ساخت و بهره برداریست و در برخی از شهرهای کشورمان دیگر مشکلی بنام فاضلاب ، تکدی گری، سدمعبر دستفروشان وجود نداشته وحل شده است و این شهرها بدنبال جذب سرمایه گذار خارجی و داخلی و هر کدامشان در حال تبدیل شدن به یک قطب گردشگری ، فرهنگی ، اقتصادی و ... است، صحبت در پیاده نمودن اصول اولیه شهر ، آدمی را شرمناک میسازد .
در یک تطبیق میدانی وقتی به عنوان یک شهروند به مشکلات «اهواز» مینگریم ، میبینیم نه تنها از زمان تشکیل شوراهای شهر مشکلات زیر و روبنایی آن حل نشده بلکه سال به سال این معضلات پیچیده تر ، افزونتر و حتی تبدیل به یک معمای لاینحل گشته و باعث شده مردم در یک درماندگی پذیرفته شده قرار بگیرند !
به یقین در حوزه هایی که قوه ی عاقله مدیریت بر مبنای انتخاب کیفی انسان بنا شده باشد در مقایسه با تصمیمات بسته و ناشی از احساسات یا بدبینی از اثر بخشی مطلوب و پایداری بیشتری برخوردار و آبادانی شهرها نیز از همین تصمیمات کلید نگرش کیفی رقم میخورد.
در حالی وارد ششمین دوره ی انتخابات شوراهای شهر میشویم که شاهد آن هستیم که پشتوانه ی بسیاری از داوطلبان نه روزومه ی موفق یا تخصص شان بلکه رأی فامیل و ایل و تبارشان است !
رأی فامیلی که بستر آن تعلق و احساس است شاید بتواند در کوتاه مدت یک رضایت نسبی برای رأی دهنده ایجاد کند اما در دراز مدت میشود:
«فاضلاب اهوازی »که بُعد جهانی پیدا کرده و حتی صندوق بین المللی پول نیز برای حل آن دست به کار میگردد ، از چاله ها و سدمعبر و تکدی و نظافت و مبلمان شهری و کمبودکارهای فرهنگی نیز وضعیتی بهتر از فاضلاب شهرمان نداریم .
به غیر از دیدگاه اقصار گونه مدیریتی تصمیم ساز و تصمیم گیر که بارها مورد نقد قرار گرفته ولیکن کماکان بر تصمیمات خویش پافشاری دارد ،شاید جامعه ی فوق العاده احساسی ما نیز بخشی از این مشکل است .
احساسات بخشی از معادله ی زندگی ماست اما باید دانست همه ی معادلات نیستند ، صرف اینکه چیزی احساس خوبی در ما ایجاد میکند به این معنا نیست که آن چیز خوب است ، بنابراین استفاده ی ابزاری از احساسات فامیلی برای رای آوری یکی از رفتارهای ایستا کردن اجتماع است و افرادی که بر «وتر» فامیل انگاری و احساسات جولان میدهند سهمی شگرف در عقب ماندگی شهر دارند.
در زمانه ای که نظام تعلیمی دنیا بدنبال ترسیم و تربیت «شهروند جهانی» است متاسفانه هنوز افرادی هستند با داشتن مدرک تحصیلی عالیه!! از طایفه و فامیل برای خویش قبایی میدوزند که گرد و خاک آن چشم همه شهروندان را خواهد سوزاند.
زمانی که داوطلبان نمایندگی به جای موافقینِ برنامههایشان ، اعضاء فامیل و طایفه اشان را میشمارند و بر آتش آن می دمند ، نباید برای کلان شهری مثل اهواز مدیریتی غیر از مدیریت روستا متصور شد ، زیرا سازوکار انتخاب شدن نه مدنیت بلکه ایلیات و روستاست!
به نظر نگارنده فرصت انتخابات یک دوره ی روشنگری و معرفت سازی عمومی است و نباید از دردهای مردم برای خویش پلکانی برای قدرت طلبی بسازیم و در پایان بدانیم هر چند حضور مردم پای صندوق رأی برای بهبود شرایط است اماقرار دادن آنها روی «تردمیل» و استفاده از احساسات آنها رفتاری غیرتوسعه گرانه خواهد بود ...