شوشان - شهرام گراوندی:
در تمام سالهای پس از انقلاب، بجز سالهای نخست که شور انقلابی بر همه ی مناسبات و معادلات و جبهه بندی های قومی و مسلکی و اقلیمی می چربید؛ و سپس با آغاز جنگ تحمیلی نیز، تمام دولت ها و روسای جمهور، نخستین مساله شان، مدیریت راهبردی جنگ و دفاع از کشور بود، تمامی دولت ها ( چه هاشمی رفسنجانی و چه خاتمی و چه احمدی نژاد و چه حسن روحانی ) همه و همه، دچار بلیه ی بخشی نگری و تعلقات بومی اقلیمی ِ خود؛ و انباشت تفکرات معطوف به رحجان منافع تباری استانی خود به دیگر اقالیم و استان های دیگر کشور شدند.
توسعه یافتگی استان های یزد و اصفهان و کرمان و سمنان، انتقال منابع آب و معادن و نیروی سرشار دیگر استان ها منجمله خوزستان به دیگر استان ها، راه اندازی صنایع بزرگ فولاد و آهن و ماشین سازی و توسعه ی کشاورزی در مناطق به طور عمده خشک و کویری مانند اصفهان و یزد و قم و سمنان بر خلاف تمامی اصول پایش سرزمینی و لزوم مراعات قواعد زیست محیطی ، طرح انتقال آب خزر به سمنان و یا انتقال آب خلیج فارس به اصفهان و دهها مورد دیگر از این قماش ، مصادیقی از غلبه ی تفکر بخشی نگری بر سیاست های کلی و خرد تمامی دولت های پس از پایان جنگ تحمیلی به این سوست.
در چنین شرایطی که متاسفانه تفکر ملی و فراگیر در بطن هیچ دولت و نهاد اجرایی نمی تواند به منصه ی ظهور بنشیند، خوزستان و دیگر استان های توسعه نیافته و کم برخوردار، سال به سال و کابینه به کابینه و دولت به دولت، از قافله ی پیشرفت عقب مانده اند و دچار خمودگی و فقر روزافزون و فروپاشی زیرساخت های توسعه و فرسودگی و عقب ماندگی شده اند و اگر فردی از این استان های محروم نتواند سکان مدیریت اجرایی کشور را بر عهده بگیرد، این روال و روند کماکان ادامه خواهد یافت.
بگذارید صریح و دوراندیش باشیم!
از همین روست که هر خوزستانی و هر فردی که در استان های کم برخوردار و محروم نگه داشته شده، به محسن رضایی رای ندهد و دچار جوگیری انتخابات و وعده وعیدهای دیگر نامزدها شود، در عمل به فروپاشی استان های خود کمک کرده است!
شاید اگر به تجربه می آموختیم و می دیدیم که روسای جمهور گذشته بر اساس شعارها و مواضع پیش از انتخاب خود، به خوزستان توجه می کردند، و اهواز و آبادان و خرمشهر و شهرهای شمالی دچار بن بست خوزستان و شهرهای مبتلا به فقر مطلق جنوبی خوزستان ، کمی شاهد تحول و ترقی بودند، و شاید اگر این فضای حاکم بر سیره و رفتار روسای سابق نهاد ریاست جمهوری، بخشی نگرانه و معطوف به حفظ و توسعه ی منافع دیگر استان های خاص و متعلق به روسا و اعوان و انصار و وزرا و معاونین روسای جمهور گذشته و حال کشور نبود؛ با دیگر نامزدها و چهره های انتخابات نیز احساس همگرایی و پیوند و علقه ی ملی وجود می داشت؛ ولی متاسفانه وقتی حتا در کابینه های دولت های گذشته و فعلی از دادن اختیار چند وزارت خانه ی کلیدی به خوزستانی ها امتناع کرده اند و هیچ روی خوشی به خوزستانی ها نشان نمی دهند؛ در یک محاسبه ی ساده ی دو دو تا چهار تا ، عقل سلیم نمی پذیرد تا وقتی یک خوزستانی ( محسن رضایی ) میان نامزدها حضور دارد، به نامزد دیگری متمایل بشویم.