شوشان - نوید قائدی:
قصد ندارم مطلب را طولانی کنم، مستقیم می روم سر اصل مطلب، می خواهم چند سطر از انتخابات شورای شهر اهواز بگویم که در ابعاد مختلف در نوع خود کم نظیر بود.یکی از عجایت چند ساله گذشته این است که جماعتی در جامعه که اتفاقا وظیفه و مسئولیت سنگینی در حوزه فرهنگی و اجتماعی دارند دست به کار شده اند و بر اساس متر و میزان خود لیست های انتخاباتی می بندند،البته چون میزان مشارکت به دلیل مشکلات اقتصادی و کوتاهی دیوار اعتماد مردم پایین و آرای باطله انتخابات بالا بود و حضرات تشکیلات منسجم دارند پیروز میدان می شوند.
اما این رسم و رویه خالی از اشکال نیست چون به نوعی میان ۷۵۰ نفر کاندیدا که اتفاقا در میان آن ها اقوام مختلف و افرادی با سلایق و تخصص های کارآمد و حتما افراد صالح و متدین هم بوده ، انشقاق و خط کشی بوجود آورده اند که موجب بهم خوردگی پیوست اجتماعی شهر می شود،ایراد اساسی کار این است که این جماعت باید مرجع اخلاق و حسن خلق و پیوستگی جامعه باشند و نباید در برهه های حساس که شائبه اختلاف نظر است وارد شوند،زیرا در آینده به دلیل صدها دلخوری پیش آمده در مسیر انتخابات و مشکلات موفقیت و عدم موفقیت لیست و لیست های رقیب و افراد، نمی توانند به رسالت واقعی خود عمل کنند.
لازم به ذکر است میزان سنجش و قضاوت میزان تدین و قرب افراد در اختیار خداوند منان و دادگاه عدل الهی است و با ذکر چند سئوال و تحقیق ناقص نمی توان کلیت واقعی فرد را سنجش و مورد نقد قرار داد،زیرا هر فرد و گروهی علم و غیب ندارد و معصوم نیست که بتواند چنین گزینشی را به درستی انجام دهد که امید دارم عقوبات الهی در پی نداشته باشد.
در گذشته این شهر اکثر اقوام با خوبی و خوشی و مسالمت آمیز در کنار هم زیست کرده اند، در دو دهه گذشته تعدادی از افراد سیاسی برای رای آوری اقدام به پاشیدن بذرهای اختلاف بین اقشار شده اند که خدا لعنتشان کند، اما این بار ماجرا حساس تر و خطرناک تر است چون گروه های مرجع و اخلاقی دست به کار شده اند و خط و خطوط ایجاد کرده اند و از میان کاندیدا افرادی را منتخب و حمایت کرده اند که معلوم نیست مانند دوره قبل عملکرد آن ها چه خواهد شد ، گرچه شاید پیش فرض آن ها این نبوده اما در عمل چنین شده و در جامعه و افکار عمومی انکسارهایی ایجاد و منتشر شده است که شایسته نیست.
در گذشته این شهر جماعت ارمنی و مندایی و مسلمان و ... و کلسیونی از اقوام در کنار هم زیست کرده اند و میزان رواداری آن ها آنچنان بالا و مطلوب بوده که سبب ایجاد روابط قوم وخویشی شده است، در اکثر شهرهای بزرگ دنیا که ابرشهرهای جهانی محسوب می شوند مانند لندن،برلین و... ملیت و اقوام آنچنان در کنار هم زیست می کنند که گویا همگی ید واحده شهر هستند.
نمی توان فقط مشی و منش و عقاید خود را بهتر و برتر دانست و بر اساس ادعاهای خود برنامه ریزی و اقدام کرد و اصلا هم نباید این چنین باشد زیرا عواقب آن به هزاران دلیل نامطلوب و خروجی اجتماعی آن موجب پیوستگی نخواهد شد و شهر و محله ها و اقوام محلی برای آزمون و خطا نیست و در صورت اشتباه محاسبات در راه و روش و در آینده نامطلوب بودن نتیجه صدمات جبران ناپذیری بر پیکر جامعه وارد می شود که هزینه اصلاح اجتماعی آن در آینده سنگین خواهد بود.
بررسی در خصوص آینده شهر در قالب قوانین و قواعد نظام شهر و شهرسازی با رویکرد ایرانی و اسلامی قابل بررسی و برنامه ریزی است و حمتا باید افراد خبره و آگاه و بین رشته ای در ترسیم این برنامه مهم و جریان ساز دخیل باشند در غیر این صورت تصمیم های غیر جامع و دقیق اثربخشی لازم را نخواهد داشت و اتفاقا بر حجم مشکلات اجتماعی خواهند افزود.