شوشان - منصور کاووسی / دکتری تخصصی مدیریت بحران :
بحران های خوزستان در طی سال های اخیر بیانگر آتش زیر خاکستری است که به دلیل بی توجهی متولیان ، تصمیم گیران و تصمیم سازان از حالت تاب آوری خارج به وضعیت اضطراری و بحران تبدیل شده است، خوزستان سال های مدیدی گرفتار مدیران ناکارآمد ، سفارشی ، کدخدامنشی ، رانتی ، پروازی و......بوده که حاصلی بجز گسترش بحران ها و بر باد دادن منابع مادی و معنوی در پی نداشته است ، خوزستان هر از چند گاهی دچار بحران و حتی ابر بحران های طبیعی (مثل خشکسالی) و انسان ساز (مثل جنگ) شده ، پتانسیل های زیادی را از دست داده و هیچگاه در چرخه ی مدیریت بحران به مرحله ی بازتوانی و بازسازی واقعی نرسیده است ، بلکه زخم های عمیقی بر جان و تنش بدون درمان و تیمار به امید گذشت زمان باقی مانده است که هر روز به شیوه ای سر باز می کنند و......
در واقع بخش اعظم بحران های ویران گر خوزستان حاصل « بحران مدیریت » می باشد که به دلیل نک بعد نگر بودن مدیران وقت بر اساس سیاست های کلان نیمه کاره رخ داده است ، مدیران ارشدی که سال ها مرکز فرماندهی واحد را تبدیل به شب نشینی های گعده ای نموده و هر سال تلی از معضلات و مشکلات بر مسایل حل نشده ی قبلی افزوده اند ، اگر منصفانه به قضایای خوزستان و رخدادهای آن نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که بحران های این استان زرخیز هم چند بعدی بوده و در زمینه های مختلف با شیب های تند پلکانی در بسیاری از شاخص ها سقوط آزاد کرده است ، از آموزش و پرورش گرفته تا کشاورزی ، آب و برق تا بهداشت و درمان ، فاضلاب تا غرق شدن شهرها در لجن ها، سیلاب ها تا خشکسالی ، ریزگردها و.......
که اگر بخواهیم از آنچه بر استان و مردمانش در طی این سال ها گذشت ، روایت گونه هم حرف بزنیم ، باید کتاب های قطوری نوشت که در این نوشتار نمی گنجد.
واقعیت امر این است، که سال ها خوزستان به دست مدیرانی سپرده شده که نه الفبای علم مدیریت می دانند و نه تخصص و تعهد سازمانی و ساختاری داشته اند ، مدیرانی که فقط اسم مدیر را یدک کشیده اند و طول دوران مدیریت شان به درازای عمر یک برنامه ی توسعه ی پنج ساله و حتی بیشتر ، بدون نتیجه ای در خور و شان خوزستانی که دینش را به نظام ، اسلام و ایران ادا کرده بود . دلیل ناکارآمدی این مدیران بحران ساز و تنش آفرین ، عدم ادراک شناختی از فرهنگ ، اقتصاد ، طبیعت و...... این استان استراتژیک می باشد ، برای برون رفت خوزستان از وضعیت اسفناکی که گرفتار آن شده است مدیران ارشد و عالی استان باید برخوردار و آگاه از بینش و علم روان شناسی مدیریت ، مدیریت استراتژیک ، مدیریت بحران ، مدیریت دانش ، تحول سازمانی ، جامعه شناسی و علوم اجتماعی، فرهنگ و قوم نگاری ، اقتصاد و.......باشند تا کفایت مدیریت علمی به جای مدیریت سنتی و کدخدا منشی را کسب نمایند ، بحران هایی همچون سیل 98 ، قطعی های مکرر برق ، ریزگردها ، مسایل نیشکر هفت تپه ، تنش های آبی ، زیست محیطی و..... حاصل قهر و خشم طبیعت نبوده و نیستند بلکه حاصل بحران مدیریت و ناکارآمدی مسولین و متولیان مربوطه است که بر مبنای شرایط اقلیمی ، زیست محیطی ، فرهنگی و در کل اقتضایی خوزستان فاقد برنامه ریزی و تقویم اجرایی و عملیاتی می باشند.
در واقع برای اجرای عدالت و احقاق حقوق مردم رنج کشیده ی خوزستان باید مسببین این بحران های مدیریتی که تاوان سنگینی برای مردم ، جامعه و.....بهمراه داشتند مورد بازخواست و تنبیه قرار گیرند تا درس عبرتی باشد برای افراد ناتوان و ضعیف بخصوص مدیران سنتی ، سفارشی و رانتی که سال های متمادی در راس بودند و بخشی از شرایط بغرنج کنونی استان، نتیجه ی نامطلوب مدیریت « شلم شولوایی » و آشی که پخته اند، می باشد .
خوزستان، استانی به وسعت یک کشور با شرایط اقلیمی چندگانه ، مسایل و موضوعات مختلف ، توان و پتانسیل ها ،فرصت ها و تهدیدهای گوناگون و بالایی است که می طلبد سکانداری مدیریت ارشد آن در دستان مدیران متخصص ضد بحران با نگرش های چند بعدی باشد، در غیر این صورت فقط خاکستر بر آتش ریخته ، بعد از فروکش کردن یک بحران ، بحرانی خانماسوز تر زبانه خواهد کشید ، توصیه می شود تا فرصت باقی است حاکمیت و ارکان تصمیم ساز و تصمیم گیر راس هرم نظام با تدبیر و نگاه اصلاح گرانه وارد عمل شده ، اجازه فرصت سوزی به مدیران ضعیف و ناتوان نداده ، روندی جهشی برای برون رفت با برنامه ریزی اقتضایی طراحی و اجرا نمایند.