از دو موضوع بعنوان ابربحران های واقعی خوزستان که هر دو ناشی از یک مساله ی اساسی به نام "ضعف مفرط مدیریت" می شود یاد کرد.
اول : فقدان نیروها و افراد خوزستانی موثر و کاریزماتیک با قدرت لابی و چانی زنی در حاکمیت و دولت بعنوان معاون یا وزیر در بدنه ی اصلی دولت های ادوار جمهوری اسلامی ایران از بدو انقلاب تا کنون دوم: بر نیامدن مدیران ؛ شامل استانداران و شهرداران و فرمانداران و مدیران کل موثر و قدرتمند و قاطع و ضد لابی های قومی ( که از اساس با لابی جنس اول _ چانه زنی در دولت و حاکمیت ، متفاوت و متضاد است _ و باعث و بانی بنیادی توسعه نیافتگی و عقب ماندگی و اضمحلال زیرساخت های پیشرفت و ترقی در خوزستان است ) , و یا به شدت وابسته و بدون کمترین استقلال فکری و یا قدرت مخالفت در برابر تصمیمات منجر به آسیب به مردم خوزستان که موجب از دست رفتن منابع و منافع و حقوق اولیه و خدادادی آنها ( نه با تمسک به اصل بدیهی نگرش محترمانه ی ملی ) که با سواستفاده ی قدرت مداران و لابی های دیگر استان ها همواره در این چند دهه، هر اقدامی علیه خوزستان و به نفع دیگر استان ها، حتا به قیمت تولید بحران های متعدد اقلیمی و زیست بومی و امنیتی و سیاسی و مهاجرت و نابودی نخبگان استان ، شکل و شمایل و پیرنگ واقعیت و حقیقت یافته است.
یعنی به عبارتی ، ما نه در خوزستان نیروهای قوی و مفید و قاطع و کارآمد داشتیم و نه هرگز در کابینه های مختلف ، افراد قدرتمند و موفق و قاطع با تعلق خوزستانی مشاهده کردیم.
اکنون که در آستانه ی ختم فعالیت کابینه و بسته شدن پرونده ی دولت حسن روحانی و در سرآغاز گشایش دولت ابراهیم رییسی و معرفی وزرا و معاونین دولت جدید هستیم، حجم گمانه زنی ها و پیش بینی ها در خصوص چیدمان و ترکیب یاران دولت رییسی بعنوان وزرا و معاونین ، در کنار دغدغه ها و مشکلات جاری کشور ، یکی از بحث ها و چالش های بزرگ فکری نخبگان سیاسی و اجتماعی است.
در این میانه ، جزو گزینه هایی که از وی بعنوان یکی از پیشنهادهای جدی معاون اولی ابراهیم رییسی یاد می شود ، محمد مخبر دزفولی است.
وی که ریاست ستاد اجرایی فرمان امام (ره) را در رزومه و پرونده ی خود دارد؛ محتمل ترین گزینه برای معاون اولی رییس جمهور جدید است.
فردی که نه بعنوان یک دزفولی ، بعنوان یک خوزستانی باید از ایشان یاد کرد و از همه گونه حمایت فکری و رسانه ای و اجتماعی بهره مند باشد.
یکی از راه های برون رفت خوزستان از وضعیت نابسامان و آشفته ی فعلی ، حضور افرادی موثر در کابینه ی رییس جمهور جدید است که بتوانند ضعف ها و ناکارآمدی ها و کاهلی هایی که در سالهای طولانی بدترین وضعیت را بر پیکر استان خوزستان مانند زخم های ناسور کشیده است ، بزدایند و موجب ترمیم و تغییر شرایط اسف بار فعلی خوزستان در تمامی حوزه ها شوند.
نه تنها مخبر دزفولی ، که هر خوزستانی دیگری نیز ، در این گمانه زنی ها مطرح شود ؛ چه محسن رضایی و چه علی شمخانی و چه دیگری و دیگری و دیگری ؛ همین موقعیت را باید پیدا کنند و رسانه ها و افکار عمومی ، مانند یک خواسته ی عام به این وضعیت بنگرند و در این راه اهتمام لازم را به عمل بیاورند.
مردان خوزستانی می توانند مدیران لایقی در بدنه ی دولت باشند و خلاهای موجود را پوشش دهند.
باید بپذیریم عمده ترین ضعف خوزستان ، وجود مدیران کوتاه قامت و کم زبان و غیر موثر و غیر مفید در سنوات و ادوار گذشته بوده ؛ وگرنه این مقدار و این حجم از ویرانی در خوزستان ، فقط به تنهایی کار تغییر شرایط اقلیمی نمی تواند باشد!