شوشان - دکتر ایرج مزارعی:
این روزها شاهد تحولات اساسی و ماهوی در کشور همسایه خود افغانستان بودیم که با تحلیلهای متفاوت و در عین حال متضاد ، متنوع و متکثر کارشناسان سیاسی و امنیتی مواجهه شده است .
در این نوشتار سعی بر این است که فارغ از این تحلیلها صرفا به اهمیت این تحولات و تاثیر آن بر محیط بین المللی با تاکید بر دو کشور ایران و آمریکا اشاره ای گذرا داشته باشم.
۱- سیاست راهبردی جمهوری اسلامی ایران در قبال تحولات داخلی افغانستان، ایجاد ثبات و امنیت در قالب مذاکره افغانی - افغانی است .
۲ - طالبان امروز نه متحد استراتژیک کشور ایران است و نه دشمن و تهدید انی و فراگیر ایران.
۳- ج ا ا بیش از ۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد ، فلذا نمیتواند بیخیال محیط اطراف خود باشد و اتفاقا بر اساس راهبرد تامین امنیت ملی باید همه چیز را بر اساس یک پکیج کامل رصد و حتی کالبد شکافی کند .
۴ - اینکه بخشی از جامعه داخلی کشور ، سیاست خارجی ایران را بدنبال مشروعیت بخشی به طالبان میدانند به نظر میآید ادرس غلط دادان است و از منطق درستی برخوردار نمیباشد . چرا که ریشه این تغییر را باید در رفتار طالبان چون دشمنی با امریکا ، مخالفت با دولت غربگرای اشرف غنی و حرکتهای مردمی طالبان جستجو کرد .
۵ - تشکیل یک دولت وفاق ملی و مبتنی بر مشارکت همه گروهای سیاسی گزینه مطلوب و مورد حمایت تهران است .
۶ - شکست راهبرد امریکا در افغانستان مسجل شد . دورنمای برنامه راهبردی آمریکا ۱۰۰ ساله بود که ۲۰ سال بیشتر دوام نیاورد و عملا راهبرد امریکا در افغانستان با شکست مطلق مواجهه شد .
۷ - ضعف امریکا در ساختن "دولت مردمی " و "ارتش مردمی " در افغانستان برای جامعه بینالملل بیشتر عریان شد .
۸ - هدف دیگر خروج امریکا از افغانستان ، ایجاد ناامنی برای کشورهای همسایه چون چین ، ایران و روسیه و ایجاد هزینه های مضاعف بر این کشورهای همسایه افغانستان میباشد .
۹ - ۲۰ سال اشغال و ۲۰ سال اعتماد و خوش بینی به امریکا و ندیدن قدرت داخلی ، نتیجه استراتژی نگاه به غرب اشرف غنی بود که زنگ خطر را برای همه کشورهای وابسته به امریکا به صدا درآورد .
۱۰ - و موازنه قوا در نظام بین الملل همچنان با سرعت زیاد در حال تغییر میباشد .