شوشان - دکتر حسن دادخواه:
دیروز یکی از دوستان محترم پوستری را برایم فرستاد که در آن دو تصویر وجود داشت، تصویر یک رزمنده جنگ تحمیلی که چند قسمت از لباس او، پاره شده بود و در تصویری دیگر، جوانکی که بر اساس مد روز، شلوارکی بر تن داشت که نقاطی از آن پاره و نخ نما بود. در شرح پوستر، رزمندگان دوران جنگ تحمیلی را با جوانان فریب خورده بر اثر تهاجم فرهنگی و جنگ نرم، به مقایسه گذاشنه بود.....(.فارغ از اینکه امروزه، نفرات زیادی فقیر و تنگدست های خیابانی نیز لباس هایی مندرس و پاره در تن دارند.)
البته این دو تصویر لزوما نمی تواند مربوط به دو برهه کاملا جدا از یکدیگر باشد زیرا چه بسا در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی نیز، برخی از جوانان دیده شده اند که شلوارک های پاره و نخ نما پوشیده اند ولی این دو تصویر، در هر حال از نگاه طراح و توزیع کنندگان پوستر، یک نوع مقایسه و دوگانگی سازی میان فرهنگ رایج دوران جنگ و فرهنگ پس از آن، یعنی دوران تهاجم فرهنگی است. این نوع تلقی نادرست آنقدر مهم است که بتوان به نقد و تحلیل زوایای آن پرداخت:
۱_ بی گمان، طراح و توزیع کنندگان این پوستر، افرادی را که تهاجم فرهنگی و فرهنگ غربی آنان را فریفته است، مقصر می داند و تلویحا و تصریحا خواهان ایجاد محدودیت و کنترل راه های ورود فرهنگ مبتذل غربی به کشور شده اند.
۲_ طراح و توزیع کنندگان این پوستر، امکان ایجاد تغییر و تحول در جهان بینی و شخصیت عموم شهروندان و بویژه رزمندگان دوران جنگ تحمیلی را حتا پس از گذشت سه دهه از پایان جنگ، گویی منتفی دانسته و بر این باورند که قطعا رزمندگان سه دهه پیش و فرزندان و نوه های آنان همچنان در حال و هوای دوران جنگ تنفس می کنند و بسر می برند و تنها بخشی از جوانان دوران اخیر است که فریب فرهنگ منحط غرب را خورده اند!!
۳_ طراح و توزیع کنندگان پوستر یاد شده، گویی بر این باورند که جوانان کشور حتا پس از گذشت سه دهه از پایان دوران جنگ تحمیلی و سال های نخستین جنگ، همچنان باید در فضای حماسی و هیجانی بسر ببرند و گویی بالندگی شخصیت و رشد فکری و معرفتی انسان ها، تنها و تنها با قرار گرفتن در فضای هیجانی و حماسی امکان پذیر است.
۴_ طراح و توزیع کنندگان این پوستر، با نشان دادن یک تصویر از یک جوانکی که در حالت تفریح و ورزش، چنان شلوارک را به تن کرده است، جنبه های مثبت شخصیت او و همه جوانان ایرانی، از جمله پیشرفت های علمی و ....ایشان را که در دوران جنگ تحمیلی زاده نشده و وجود نداشته اند، نادیده گرفته است و گویی همه آنان را سرمست و غرق در فرهنگ غربی و مد لباس های عجیب و غریب فرض کرده است.
دنیای ارتباطات، به واسطه رشد و گسترش شبکه های اجتماعی در سه دهه پس از جنگ تحمیلی، آن چنان موجب نزدیکی و داد و ستد میان فرهنگ های ملل و آشنایی مردمان جهان با فرهنگ های یکدیگر شده است که بسترها و امکانات برابری را برای همه ملل جهان فراهم کرده است تا داشته ها و غنای خویش را در معرض بهره برداری دیگران قرار دهند.
در این شرایط، هیچ تهاجمی از سوی هر فرهنگ، بدون جذب مخاطبان و اقناع آنان، موفق و کارساز نیست از این رو، مقابله با تهاجم فرهنگی ملل دیگر ، تنها با تولید محتوا و عرضه داشتن فرهنگ ناب و مورد علاقه مردم امکان پذیر است و مسدود کردن راه های ارتباطی و محدود کردن و کنترل آن، راه به جایی نمی برد.